نقدوبررسی محدودیتهاومحرومیتهای بهائیان ایران!وجرم بهائیان زندانی در ایران چیست؟
بهائیت، اقلیتی است که طی دهههای گذشته توانسته با بهرهگیری از حمایتهای قدرتهای سیاسی جهان، نام خود را به گوش جهانیان برساند. گروهکی غیر مذهبی که پیش از انقلاب اسلامی از حمایت شاهان پهلوی نیز برخوردار بود و بسیاری از وزارتخانه، ادارت و … را در اختیار داشت و به اندازهای در دستگاه پهلوی رخنه کرده بود که توانست دکتر ایادی را پزشک مخصوص شاه ایران قرار دهد و اینگونه، حتی به اتاق خواب شاه نیز دسترسی داشته باشد؛ ولی پس از انقلاب دایره نفوذش، رفته رفته کاهش یافت، زیرا مردم ایران در انتخاباتی شکوهمند، اسلامیت را در کنار جمهوری قرار دادند و جمهوری اسلامی را برگزیدند.
بنابراین یک دین الهی در صدر قوانین ایران قرار گرفت و بر اساس آن، قانون اساسی ایران نوشته شد و این قانون بسته به پیروانی که ادیان الهی در ایران داشتند، آنان را به عنوان اقلیتهای مذهبی معرفی کرد و حقوقشان را تأمین کرد.
با معرفی اقلیتهای مذهبی، جایی برای جولان دادن فرقهها و گروهکهای غیر مذهبی باقی نماند، زیرا تعریف مشخصی از اقلیتهای مذهبی ارائه شد، از اینرو بسیاری از اقلیتهای مذهبینما -از جمله بهائیت- رسوا و مجبور به ترک ایران یا فعالیت زیر زمینی شدند.
با گذشت زمان، افت و خیزهایی پیدا شد تا برخی از فرق انحرافی نیز عرض اندام کنند، ولی چون در اجتماع فرهنگی – مذهبی ایران جایگاهی نداشتند، نتوانستند آسیبی بر جامعه ایران وارد سازند؛ از اینرو به لاک خود بازگشتند و گاهاً خود را به عنوان زرتشتی که از اقلیتهای مذهبی ایران است، معرفی میکردند.
لازم به ذکر است که بهائیان مدعی نبوت کسی هستند که خود را خدای یکتا معرفی کره و میگوید: «لا اله الا انا المسجون الفرید؛ خدایی جز من تنهای زندانی نیست.»(1) حسین علی بهاء، پیروان خود را به سجده بر خود نیز فرا خوانده است، از اینرو بهائیان برای حج گرد خانه علی محمد باب میچرخند و برای نماز، به قبر حسین علی نوری در عکای فلسطین اشغالی رو کرده و بر آن سجده میکنند.
با این حال نظام جمهوری اسلامی، حقوق انسانی همگان را در نظر گرفت و همگان را با یک چشم دید، از اینرو همگان از حق تحصیل، اشتغال و … بهرهمند بودند تا زمانی که گروهی از این آزادی سوء استفاده کرده و با اقدام علیه نظام و امنیت ملی ایران، سعی کردند حقوق دیگران را زیر پا گذاشته و از حق خود تجاوز کنند.
برای نمونه گاه از فضای دانشگاه سوء استفاده کردند و فضای علمی دانشگاهها را به فضایی مناسب برای ترویج خرافات، عقاید انحرافی و اباحه گری تبدیل کردند و گاه از فضای کاری و اشتغال خود سوء استفاده کرده و با رخنه در اطلاعات دستهبندی شده و محرمانه، آنها را در اختیار دشمنان قرار دادند و اینگونه جاسوسی میکردند.
بر این اساس، نظام جمهوری اسلامی مجبور شد وارد عمل شود و برای مقابله با این کردار گروهکهای سیاسی و ضد مذهبی، تدابیری بیندیشد، از اینرو فضای سوء استفاده را از آنان گرفت؛ آری در این راستا برخی از دانشجویان بهائی که جرمی انجام داده بودند، از دانشگاهها اخراج شدند و گاه به جهت برخورد با خطاکاران، مانند دیگر مجرمان راهی زندان شدند؛ ولی آنان تنی چند از بهائیانی هستند که آزادانه در ایران زندگی میکنند و کسی کاری به آنان ندارد؛ البته برخی از جاسوسیها و هنجارشکنیهای آنان سبب شده است که رویکرد نظام به بهائیان تغییر کند و آنان را به چشم جاسوس ببیند و برخی از آزادیها مثل تبلیغ عقاید (زیرا فرقهای غیر الهی است) و پستهای مدیریتی و … از آنان گرفته شود.
آری بهائیان ایران، آزاد نیستند تا جامعه مذهبی ایران را با ترویج اباحهگری و همجنسگرایی و آزادیهای جنسی یا حتی ازدواج با محارم به فساد بکشند، زیرا این تعالیم، در برابر تعالیم الهی حاکم بر ایران است و در این زمینه نه تنها بهائیان آزاد نیستند، بلکه هیچ انسانی، پیرو هر دین و مذهبی و مسلکی که باشد، آزاد نیست.
البته جای تعجب دارد که بهائیان با هوچیگری میخواند قوانین حکومتی ایران را نقض کنند، زیرا عدم دخالت در سیاست، یکی از شعارهای دوازده گانه آنان است و حسین علی بهاء در کتاب مقدس بهائیان یعنی اقدس مینویسد: «لیس لأحدٍ أن یعترض علی الذین یحکمون علی العباد دعوا لهم ما عندهم » یعنی احدی از مردم حق ندارد که بر حاکمان و پادشاهان خود اعتراض کند؛ خلاصه بهائیان نباید با سلاطین خود کاری داشته باشند» (2).
عبد البهاء، دومین سرکرده بهائیان میگوید: «میزان بهائی بودن و نبودن این است که هر کس در امور سیاسیه مداخله کند و خارج از وظیفة خویش حرفی زند و یا حرکتی نماید، همین برهان کافی است که بهائی نیست. دلیل دیگر نمیخواهد.»(3)
او در جای دیگر میگوید: «اهل بهاء به نصوص قاطعة الهیه از مداخله به امور سیاسیه، ولو به شقّ شقّه ممنوعند و از دخول به احزاب متخاصمه به صریح بیان مبارک معذور، … بر کلّ واضح و مبرهن گشته است که بهائیان از منازعات و مشاجرات احزاب سیاسیه دور و بر کنارند و به هیچ وجه من الوجوه در امری که از آن رائحة سیاست استشمام شود، مداخلتی ندارند.»(4)
شوقی افندی، سومین سرکرده بهائیت نیز میگوید: «تمام بهائیان باید از دخالت در امور سیاسی، قلباً، ظاهراً، لساناً و باطناً خودداری نمایند.»(5)
آنان به ظاهر مأمور به تمکین از قوانین حکومتها هستند و حق کار سیاسی ندارد، پس این همه نقض قوانین حکومتی ایران و کار سیاسی چه معنایی میدهد؟ شرکت در فتنه 88 که کاری ذاتاً سیاسی و امنیتی بود و کارهای دیگر… یا حتی تبلیغ و عضوگیری در ایران که مانند تبیلغ بهائیت در اسرائیل ممنوع است؛ لیکن کاری است که بهائیان با روشهای گوناگون همه روزه در ایران به آن اقدام میکنند؛ روزی با تبلیغ کاشت ناخن در مترو(6)، روزی با تبیلغ کلاس موسیقی و رقص و … و روزی با انتقال کتابهای خود به موبایل اشخاص و …
اگر بنا احترام به قوانین حاکمان است، چرا بهائیان در اسرائیل تبیلغ نمیکنند و به قوانین احترام میگذارند ولی در ایران چنین نیست.
چرا پیوسته از حامیان خود میخواهند که با شعار حقوق بشر بر حکومت ایران فشار بیاورند، آیا این سیاسی کاری نیست یا شما بهائی نیستید؟
روشن است که آزادی در همه جای دنیا، حد و مرز و تعریفی دارد؛ وگرنه میشود بیبند و باری و بیقیدی که هیچ کجا پذیرفته نیست؛ برای نمونه تجاوز به حقوق دیگران در همه کشورهای دنیا جرم است و مجازاتی دارد و به این معنا نیست که اگر متجاوز را بگیرند و مجازات کنند، خلاف آزادیش رفتار کرده باشند، زیرا آزادی او نباید حقی از دیگران ضایع سازد.
بر این اساس کسی که در یک جامعه زندگی میکند، باید به قوانین آنجا نیز احترام بگذارد. اگر همجنسگرایی، ازدواج با محارم و … در یک جامعهای ممنوع است، یک گروهک نمیتواند بگوید این قوانین بر اساس دین اسلام است و ما پیرو بهائیت هستیم، به ما ربطی ندارد… هر حکومتی برای حفظ نظم و نظام خود، نیازمند قانون است، از اینرو با قانونشکن برخورد میشود و این ربطی به ایران و اسلام ندارد و نمیتوان آن را پای حقوق بشر گذاشت.
بسیاری از مدعیان حقوق بشر، هنگامی که پای کشتار مسلمانان بیگناه میانمار، سوریه یا عراق به میان میآید، نه تنها سکوت میکنند، بلکه به صورت مخفیانه از آنان حمایت هم میکنند؛ ولی هنگامی که چند تبعه ایرانی پیرو گروهک غیر مذهبی بهائیت به جهت ترویج خرافات و عقاید غیر الهی و انسانی از دانشگاه اخراج میشوند، عَلَم حقوق بشرشان برافراشته میشود و ایران را متهم میکنند؛ این در حالی است که در این کشورهای مدعی حقوق بشر، بسیاری از دختران مسلمان به دلیل استفاده از حجاب اسلامی که هیچ مزاحمتی هم برای کسی ندارد، از دانشگاه یا محل کار خود اخراج میشوند یا دانشجویان ایرانی به صرافاً به جهت ایرانی بودن، از دانشگاههای خارجی اخراج میشوند و این اخراجها با حمایت مدعیان حقوق بشر روبرو میشوند.
مدعیان حقوق بشر در سناریوهای تازه خود، با تحریمهای غیر انسانی میخواند ایران را وادار سازند تا به خواستههایشان تن دهد که چند نمونه از آنها را میشماریم:
1. آزادی فعالیت همجنسگرایان در ایران
2. اعدام نشدن قاچاقچیان موارد مخدر
3. آزادی بهائیان که به جرمهای گوناگون در زندانهای ایران به سر میبرند
4. آزادی فعالیت بهائیان ایران که از جمله این فعالیتها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
أ. آزادیهای جنسی (زیرا هیچ حرمتی برای همجنسگرایی یا ازدواج با محارم -به جز ازدواج با زن پدر در بهائیت بیان نشده است و این اعمال شنیع، هیچ مجازاتی هم در این فرقه ندارد. گذشته از آن که زنا نیز در بهائیت مجازات قابل توجهی ندارد و هر بهائی ثروتمند با پرداخت جریمه نقدی میتوان به ناموس هر بهائی دیگر تجاوز کند.)
ب. ترویج خرافات و انحرافات اعتقادی (زیرا عدد 9 و 19 را مقدس میدانند و همه چیز، حتی تقویم و سال و ماه و روز را هم به 19 تقسیم کردهاند و تقویم جدیدی ساختهاند. بهائیان کسی را پیامبر خود میدانند که مدعی الوهیت است، از اینرو بر او سجده نیز میکنند. آنان به قیامت و معاد و بهشت و دوزخ هم اعتقادی ندارند. آنان سیاه پوستان را گاوهایی با ظاهر انسان میدانند و آذری زبانان را آدم کش و آدم خوار میخوانند.
ج. خرابکاری، اقدام علیه امنیت ملی، جاسوسی برای اسرائیل.
د. و …
حال جای این پرسش است که آیا کشورهای غربی نیز اتباع خود را کاملاً آزاد میگذارد تا بیتوجه به قوانین جامعه، هر گونه که میخواند زندگی کنند یا قوانین خاص خود دارند و برابر قوانین خود با قانونشکنان برخورد میکنند؟
آیا فعالیت بهائیان تنها در ایران ممنوع است یا پیش از ایران، تبلیغ بهائیت در اسرائیل هم ممنوع بوده است؟
آیا همه بهائیان ایران در زندان به سر میبرند یا عدهای مجرم که بهائی نیز هستند، زندانی شدهاند؟
آیا بهائیان ایران که جرمی انجام ندادهاند، از حقوق انسانی خود محرومند یا مانند سایر افراد جامعه از حقوق مادی و معنوی خود برخوردارند که از جمله میتوان به بهرهمندی آنان از همه امکانات رفاهی حتی یارانه نام برد.
پانوشت:
1. کتاب مبین، ص 229.
2. کتاب اقدس، ص 93.
3. مجله اخبار امری، ارگان رسمی بهائیان ایران، شماره 5.
4. مجله اخبار امری، ارگان رسمی بهائیان ایران، شماره 9 دی ماه 1324 هـ ش.
5. نظری اجمالی در دیانت بهائی، احمد یزدانی، ص49.
- ۹۴/۰۹/۰۴