توهین بیشرمانه نوریزاد: امام حسین(ع) تقاص پدربزرگش را داد!*پاسخ به شبهات عاشورا
به گزارش جنبش مقابله با رسانههای بیگانه، امپراتوری دروغ: محمد نوریزاد انقلابینمای سابق و اپوزیسیون امروز، فردی است که با وجود سوابق بهظاهر انقلابی در دهه ۶۰ و ۷۰، در سالهای اخیر تغییر رویه داده و توهینها و سخنان شاذ و عجیبی مانند «ادای احترم به شیطانپرستان»، همدردی با مجله موهن «شارلی ابدو»، «تبرئه جنایات منافقین»،«حمایت از فرقه ضاله بهائیت»، «قدردانی از خاندان منحوس پهلوی»، «نفی شهادت حضرت زهرا (س)» و امثالهم را بر زبان رانده است.
او که گویا دیگر بر تمام ارزشها و باورهایی که تا چند سال پیش سنگشان را بر سینه میزد، پشت کرده، اینبار واقعه عظیم عاشورا را مورد هدف قرار داد و بهزبان فردی دیگر انحرافات عمیق اعتقادی خود و همقطارانش را عیان نمود.
نوریزاد با تکرار ادعای افراد ضددین و وهابیها نوشت: “دیشب به دیدن نمایشنامهخوانی «روز واقعه» … رفتیم … جالب این که دوستی که در کنارم نشسته بود گفت: در ماجرای کربلا بسیار سخن از تشنگی میگویند. اینکه سپاه دشمن آب را به روی سپاه امام حسین بست. این دوست که نمیشناختمش ادامه داد: این داستان آب بستن به روی سپاه دشمن یک شگرد جنگی بود که خود پیغمبر نیز در جنگ بدر ازش استفاده کرد و آب را به روی سپاه قریش بست. پس نباید گله کرد از سپاه دشمن. جنگ است دیگر.”
گفتنی است، در سالهای گذشته بسیاری از افراد سکولار و ضددین و وهابیها بدون ارائه هیچ سند و مدرک تاریخی و علمی، تلاش کردند این شبهه را درباره واقعه عاشورا و همچنین جنگ بدر مطرح کنند.
اگر به ساختار این شبهه که بسیار نیز در سایتها و شبکههای موبایلی ترویج میشود دقت نمایید، متوجه میشوید که اصلاً برای پاسخ طرح نشده است، بلکه به دنبال القای سه مطلب است:
اول، آنکه مسلمانان آب را در جنگ بدر به روی کفار بستند؛ و دوم آنکه واقعه کربلا یک عکسالعمل، انتقام و یا مقابله به مثل بوده است!؛ و سوم آنکه در کربلا یک جنگ معمولی بین دو گروه مخالف هم رخ داده است، نه بین ظالم و مظلوم و ظلمی نیز اتفاق نیافتاده است.
و اما از این فرصت استفاده کرده و در چند بخش به بررسی شبهه مطرح شده میپردازیم:
الف- اول باید ثابت شود که مسلمانان در جنگ بدر، آب را به روی کفار بستهاند که البته چنین نبوده و در هیچ یک از تواریخ معتبر نیز چنین نیامده است، مضافاً بر این که همگان (مسلمان و غیره) میدانند که این روش با آموزههای اسلامی و نیز سیرهی نبیاکرم (ص) منافات دارد و اگر جایز بود، امام حسین پ(ع) که ابتدا بر شط مسلط بود نیز همین تاکتیک را به کار میبستند و هم چنین امیرالؤمنین، حضرت علی(ع) در جنگ صفین. نه اینکه دشمن و اسبانشان را سیراب کنند. در جنگ صفین نیروهای معاویه شریعه آب را گرفتند و مانع برداشتن آب شدند، امیرالؤمنین(ع) دستور داد شریعه را بگیرند، حمله کردند و راه آب را باز کردند، آنان گفتند: “حالا ما مانع آنها میشویم”، امام فرمود: “اگر چنین کنید چه فرقی بین شما و آنان خواهد بود؟” لذا مسلمانان مانع از دسترسی دشمن به آب نشدند.
ب- در جنگ بدر نیز نه کفار در شرایطی بودند که بتوانند راه آب را بر مسلمانان ببندند و نه مسلمانان در چنین شرایطی بودند. لذا هیچ یک چنین ننمودند. دشمن نیز به رغم نیرو و سلاح بسیار، در جنگ با مسلمین معتقد شکست خورد و نه این که به خاطر تشنگی از پای درآمده باشد. در همان ابتدای جنگ سه جنگجوی دلاور از سپاه دشمن که یکی از آنها «عتبه» بود، با حضرت امیرالمؤمنین جنگیدند که هر سه به ضرب شمشیر از پای درآمدند و نه از فرط تشنگی.
ج- چینش دو لشکر در جنگ بدر به گونهای بود که دسترسی به آب برای هر دو مشکل بود. البته موقعیت نیروهای دشمن به مراتب بهتر بود، چرا که هم به لحاظ نفرات و سلاح قویتر بودند و هم در بلندی قرار گرفته بودند. سپاه اسلام نیز هم نیرو و سلاح کمتری داشت و هم در دشت (دامنه) قرار گرفته بود، لذا هرکس که با جنگ کمترین آشنایی داشته باشد، میداند که قاعدتاً هر سپاهی که در بلندی قرار گرفته باشد، غالب میآید.
خداوند متعال خود در کلام وحی، شرایط و موقعیت استقرار هر دو سپاه را متذکر شده که بیانگر قرار گرفتن سپاه دشمن در بلندی و نیز قرار دادن سوارانشان در قسمت پایین (حمله گازانبری) و قرار داشتن سپاه اسلام در دشت و بین این دو نیرو است و میفرماید: «إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَهِ الدُّنْیا و َهُم بِالْعُدْوَهِ الْقُصْوَى و َالرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنکُمْ وَ لَوْ تَوَاعَدتَّمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعَادِ وَ لَکِن لِّیقْضِی اللّهُ أَمْرًا کَانَ مَفْعُولًا لِّیهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَینَهٍ وَ یحْیى مَنْ حَی عَن بَینَهٍ و َإِنَّ اللّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ» (الأنفال، ۴۲) «آنگاه که شما بر دامنه نزدیکتر بودید و آنان در دامنه دورتر [بلندی ] و سواران [دشمن] پایینتر از شما [موضع گرفته] بودند و اگر با یکدیگر وعده گذارده بودید قطعاً در وعده گاه خود اختلاف مى کردید ولى [چنین شد] تا خداوند کارى را که انجام شدنى بود به انجام رساند [و] تا کسى که [باید] هلاک شود با دلیلى روشن هلاک گردد و کسى که [باید] زنده شود با دلیلى واضح زنده بماند و خداست که در حقیقت شنواى داناست.»
د- آیه یادآوری مینماید که شما مسلمانان در قسمت پایین که سمت مدینه است قرار داشتید و این موقعیت شما را تضعیف میکرد. اما خدا شما را پیروز کرد و در آیات بعد نیز تصریح دارد که از اسباب پیروزی، زیاد نشان دادن عدهی کم شما به آنها و کم نشان دادن عدهی بسیار آنها به شما بود که سبب رعب آنها و قوت دل شما گردید و بدیهی است که از مهمترین عوامل پیروزی و شکست، همان «شجاعت و قوت قلب» و یا «رعب و حشت» است.
«زمخشری» مینویسد: “خداوند میخواهد با ذکر این شرایط بفهماند که دشمن بسیار قوی بوده و اسباب پیروزی آنان فراهم بوده و تعدادشان چند برابر مسلمانان بوده و مسلمانان در شرایط بدی قرار داشتند، بسیار کم و ضعیف بودند و مرکز استقرارشان نامناسب بود و پیروزی آنها بر دشمن فقط کار خدا بود چون آنجائی که مشرکان در آن قرار داشتند جای خوبی بود، هم آبها در آنجا بود و هم زمین آنجا سفت و سخت بود در حالی که در مرکز استقرار مسلمانان اصلاً آبی نبود و به علاوه این که زمینش نیز تماماً شن و ماسه بود و راه رفتن در آن مشکل بود. و از طرف دیگر این مشکل نیز برای مسلمانان بود که کاروان قریش هم از دست رفته بود و امکان داشت نیروهای محافظ آنها هم به این مشرکان بپیوندند. مضافاً بر این که اساساً مسلمانان برای جنگ با کافران به آن منطقه نیامده بودند (که آمادگی جنگی داشته باشند)، بلکه ناگهان با نیروهای دشمن روبرو شدند. (کشاف، ج۲، چاپ چهار جلدی، ص۲۲۳ در ضمن آیه ۴۲ سوره انفال)”
ﻫ – چنان چه در تفاسیر «صافی» و «المیزان» نیز تصریح شده است، دشمن بر آب مسلط بود، اما امکان بستن آب روی سپاه اسلام را نداشت، چرا که سپاهیان اسلام را محاصره نکرده بود و آنان نیز این امکان را داشتند که از راههای دیگر آب به دست آورند (برعکس کربلا). اما در هر حال شرایط دسترسی به آب برای مسلمانان سخت شد که خداوند متعال به تصریح آیه ۱۱ در سوره انفال، برای آنان باران فرستاد.
و – پس، مشهود است که کلّ ساختمان این شبهه، هدفدار بنا گذاشته شده تا سه القای مذکور [بستن آب توسط مسلمانان، انتقام بودن کربلا و حادث نشدن هیچ ظلمی در کربلا] در اذهان صورت پذیرد. بالاخره دشمنان اسلام و کربلا نیز اگر مطلبی خوانده باشند، از همین منابع است و خود بهتر میدانند که مسلمانان نه تنها راه آب را نبستند، بلکه اصلاً نمیتوانستند ببندند و اگر هم میتوانستند، چنین نمیکردند، چنان که جنگهای دیگر (صفین و کربلا) شاهد آن است.
گفتنی است، «محمد نوریزاد» که در سالهای پیش از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در صف نیروهای انقلابی به شمار میرفت و حتی یکی از سرمقالهنویسان روزنامه کیهان بود، پس از فتنه ۸۸ با اعمال خود سعی کرد به جمع ضدانقلاب بپیوندد، اما به سبب سابقه انقلابی او، بسیاری از گروههای ضدانقلاب وی را در جمعهای خود نمیپذیرند و در واقع او مانند “چوب دو سر نجس” گشته و از این سو رانده و از آن سو وامانده است.
- ۹۴/۰۷/۲۸