رادیو اسلام Radio Islam

سایت مشاوره وپاسخ گویی به شبهات وسوالات دینی و اعتقادی

رادیو اسلام Radio Islam

سایت مشاوره وپاسخ گویی به شبهات وسوالات دینی و اعتقادی

باعرض سلام
پاسخ گوی سوالات وشبهات اعتقادی هستیم.

*********************

تبصره :

استفاده از مطالب بدون منبع هم از نظرمااشکالی ندارد.

آخرین نظرات
از برکات این مساله افشاگری های صورت گرفته توسط رسانه های وابسته علیه یکدیگر است؛ امروز به خوبی می‌توان ارتباط سعید کریمیان با منافقین، شرارت های داریوش هامیون و از همه مهم تر اعتراف سعید کریمیان به همجنس باز بودن و بهایی بودن اغلب مجریان و کارمندان شبکه من و تو را دریافت.

تاکنون بسیاری از کارشناسان و رسانه‌ها به مضرات شبکه‌های ماهواره‌ای و تاثیر منفی آن بر روابط اجتماعی بخصوص روابط خانوادگی تاکید کرده‌اند.

به گفته کارشناسان اجتماعی و فرهنگی، دیدن برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای تاثیر بسیاری بر افزایش ناهنجاری‌های اجتماعی و بالارفتن آمار طلاق همسران دارد.

در این میان، اذعان عوامل رسانه‌های ماهواره‌ای به تاثیر منفی این تلویزیون‌ها بیشتر قابل تأمل است.

وضعیت برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای آنقدر خراب است که «شهرام همایون» مدیر تلویزیون لس‌آنجلسی «کانال یک» چند روز پیش در برنامه‌اش با اعتراف به ترویج فساد اخلاقی و تاثیر منفی تلویزیون‌های ماهواره‌ای بر خانواده‌ها، با کنایه گفت: “اگر می‌خواهید از همسرتان جدا شوید، کافیست چند ماه سریال‌های شبکه‌های ماهواره‌ای را ببینید، مسئله‌شان حل است! دیگر نیازی به دادگاه حمایت از خانواده هم نیست … کسانی که می‌خواهند فرزندانشان سریع بروند و خانه مستقل بگیرند، کافی‌ست چند ماه برنامه‌های شبکه‌هایی مثل فارسی‌۱، جم تی‌وی و من‌وتو را نگاه کنند …”

دانلودفیلم


شهرام همایون

با گذشت زمان و عیان شدن تمرکز دشمنان ایران اسلامی بر روی قدرت نرم و مبادرت  برای تسلط بر اذهان عمومی و در مرتبه ای بالاتر تلاش  برای تغییر سبک زندگی مردمان جامعه اسلامی  ، شبکه های رنگارنگ ماهواره ای در قد و قامت های متفاوت به معرض ظهور رسیدند. 
اگر چه سبک و سیاق برنامه های این شبکه ها متفاوت است اما همگی انها علی رغم اختلافات ظاهری و جزئی یک هدف را دنبال می کنند به نحوی که در سال 73 تنها سه شبکه تلویزیونی فارسی زبان شامل شبکه تلویزیونی منافقین و دو شبکه لس آنجلسی مشغول فعالیت علیه امنیت و فرهنگ مردم کشورمان بودند، در سال 91 این تعداد به 125 شبکه فارسی زبان رسیده که از این تعداد 13 شبکه فقط مخصوص پخش سریال و فیلم های سینمایی بوده و این آمار خود نشان دهنده جنگ تمام عیار شبکه های وابسته به یهود جهانی علیه  جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام است.

یکی از این شبکه ها که رسالت خود را تغییر سبک زندگی مردم ایران قرار داده شبکه جم تی‌وی ( GEM TV)‏ است.
این شبکه  از سال ۲۰۰۶ میلادی با شعار «جم همه ی شما را دوست دارد» اغاز به کار کرد  و به عنوان  یکی از شبکه‌های تلویزیونی «گروه موسیقی و سرگرمی عمومی» (General Entertainment and Music Group) با محتوای برنامه‌هایی نظیر "فیلم‌های سینمایی"، "مجموعه‌ها و سریال‌های تلویزیونی"، "مستندهای تلویزیونی"، "برنامه‌های آموزشی" و سایر برنامه‌های سرگرم‌کننده جهان تشکیل شد. 


 
«گروه موسیقی و سرگرمی عمومی» دفاتری در شهرهای دبی، لندن، کوالالامپور و لس‌آنجلس دارد شبکه جم در سال های گذشته با ارتقای شبکه و گسترش آن از دو شبکه معروف خود به بیش از ده  شبکه دست پیدا کرد  و با ارتقا خود از سطح انالوگ به دیجیتال  شبکه HD را در ماهواره یاه ست (Yah sat راه اندازی کرد).

مسئولان این شبکه برای بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۲، شبکه "جم اسپورتس"( GEM SPORTS)‏ را راه اندازی کردند که به پخش مسابقات المپیک بصورت HD پرداخت. قبل از آن شبکه جم مووی( GEM MOVIE)‏ برای پخش فیلم و شبکه جم می(GEM ME)‏ برای پخش برنامه‌های متنوع و مسابقات تلوزیونی را تاسیس کرده بودند ،  دو شبکه جم میوزیک (GEM MUSIC 1 HD)‏ و جم دری (GEM DARI)‏ به پخش موزیک ویدئوهای گوناگون با کیفیت HD می‌پردازند. مدیران مجموعه همچنین وعده راه اندازی چند کانال جدید با مضوعات مختلف با کیفیت HD و اضافه کردن دو زبان دری و زبان کردی به شبکه‌ها و راه اندازی یک شبکه رادیویی و افتتاح سرویس IP TV تا قبل از پایان سال ۲۰۱۲ داده‌ بوند.

اما طی اتفاقاتی مبهم در تاریخ ۱۳ ژانویه ۲۰۱۳ (24دی-1391)، پخش شبکه به صورت غیرمنتظره‌ای قطع شد و از این تاریخ به بعد مباحث ضد و نقیض در رابطه با چرایی قطع شبکه به وجود امد و حتی شبکه جم نیز در پایگاه های اطلاع رسانی خود دچار تناقض در اعلام مشکل شد و  بعد از 12 روز از تاریخ 24 ژانویه(5بهمن-1391) این شبکه پخش خود را مجددا آغاز کرد.

در سال های گذشته شبکه های جم تی وی به مدیریت سعید کریمیان، تلاش های گسترده ای را  در هر زمینه ای از جمله ،  آگهی های تجارتی ، پخش فیلم سینمایی ، سریال ، موزیک و... برای جذب مخاطبان جدید داشته است و با ورود به سیستم اچ دی از طریق ماهواره یاه ست، به رقیب جدی شبکه ها در جذب مخاطب تبدیل شد، اما  اخیرا طبق ظواهر ماجرا ، شبکه جم با مشکل پس گرفتن ماهواره ها و آگهی ها، کاهش درآمد و مشکل پخش برنامه ها مواجه شد وشرکت های مختلف عربی و اروپایی از ادامه همکاری با این شبکه منصرف شدند هر چند که مدیر شبکه موضوعات اقتصادی را  تکذیب کرده است.

بررسی شبکه جم از گذشته تا به امروز ، نشان دهنده  فرازو نشیب های فراوانی می باشد که این شروع با تقویت روابط با فارسی وان و انتهای ان با جدایی و دعوا های رسانه ای بین اعضای این دو شبکه و دیگر شبکه های وابسته به اوج خود رسید. تا آن جایی که  شماری از کسانی که در شبکه فارسی وان فعالیت می کردند برای امکان سفر به ایران به شبکه جم تی وی پیوستند و مدیر این شبکه به این نیروها قول داده بود که امکان تردد آنها به داخل کشور را فراهم می کند و به این دلیل بود که وی توانست افرادی را به استخدام شبکه خود در آورد نقطه گنگ و مبهم تعطیلی چند روزه  شبکه جم را باید در سعید کریمیان و اظهارات صورت گرفته در چند ماه اخیر جستجو کرد.

سعید کریمیان کیست و چه می کند؟
سعید کریمیان متولد 1348، در شهر مرزی قائن به دنیا آمد. وی تا آغاز جنگ بین ایران و عراق تحصیلاتش را تا دیپلم در همان شهر گذراند. از آن جایی که پدر وی یکی از اعضای گروهک مجاهدین خلق(منافقین) بود در اواخر جنگ و نزدیک عملیات مرصاد به همراه خانواده اش به پادگان اشرف انتقال یافتند. 
 

سعید کریمیان مدیر شبکه  جم تی وی

وی بعد از کشته شدن پدرش در عملیات مرصاد به همراه مادرش ، در سال 1375 با حمایت ها و پشتیبانی عموی درباری خود به سوئیس منتقل شد و در آن جا پناهنده گردید. وی که در پادگان اشرف آشنایی اجمالی با زبان های خارجه پیدا کرده بود در رشته معماری دانشگاه بازل این کشور در مقطع کارشناسی به تحصیل خود ادامه داد.علیرضا کریمیان عموی سعید که همسر خود را از دست داده بود با زن برادر خود ازدواج کرد.

سعید کریمیان حدود دو سال در دانشگاه بازل مشغول به تحصیل بود اما از آن جایی که با ازدواج مجدد مادرش مخالف بود با بی مهری عموی خود مواجه گردید و از طرفی نتوانست هزینه های سنگین زندگی و شهریه دانشگاه را تأمین کند. وی سرانجام مجبور به ترک تحصیل شد و در سال 1377 سراغ  برادرش هادی کریمیان که در لس آنجلس زندگی می کرد رفت.

هادی کریمیان که در رادیو صدای ایران (اولین رادیوی 24 ساعته فارسی زبان که به منظور مبارزه با نظام جمهوری اسلامی در آمریکا تأسیس شد) فعالیت داشت،  به برادرش پیشنهاد کار داد.
 

هادی کریمیان برادر سعید کریمیان


سابقه سیاسی خانواده کریمیان برای مسئولین رادیو صدای ایران ایده آل بود و به همین دلیل مطالب و مقالات سعید کریمیان مورد توجه گردانندگان این رادیو قرار گرفت.

بعد از یکسال و نه ماه فعالیت در رادیو صدای ایران و بهبود وضعیت اقتصادی سعید کریمیان، وی با "رویا رضایی" که از خانواده یکی از سران مجاهدین خلق طلاق گرفته بود ازدواج کرد. فعالیت در رادیو صدای ایران تا زمانی که تلویزیون های لس آنجلسی گسترش پیدا نکرده بود برای هادی و سعید کریمیان شغلی مناسب بود ولی رفته رفته با تأسیس و گسترش قارچ گونه تلویزیون های لس آنجلسی فارسی زبان بازار رادیوهای فارسی زبان خصوصا رادیو صدای ایران تحت تأثیر قرار گرفت.  از طرفی پیشنهاد مسئولان سیمای آزادی (تلویزیون ملی ایران و تلویزیون 24 ساعته سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران) می توانست موقعیت خوبی برای وی به حساب آید.

او دوباره نمی خواست تجربه تلخ پادگان اشرف را در لندن تجربه کند اما مشکلات اساسی اقتصادی که هم او و هم برادرش با آن دست و پنجه نرم می کردند آن ها را مجبور ساخت تا به لندن بروند و در سیمای آزادی مشغول به فعالیت شوند. سعید کریمیان که از اعضای مجاهدین خلق به حساب می آمد توانست خیلی زود در اتاق فکر سیمای آزادی صاحب نظر شود و تفکراتش را به تلویزیون ملی ایران القاء کند.

کاهش محبوبیت مجاهدین خلق حتی نزد سلطنت طلبان و مخالفان جمهوری اسلامی و اعتراض ایرانیان به این سازمان از طرفی و موقعیت خوب اقتصادی برادران کریمیان از طرف دیگر سبب شد تا سعید و هادی کریمیان بعد از 3 سال و 7 ماه فعالیت های گسترده در تلویزیون مجاهدین خلق تصمیم بگیرند از این تلویزیون جدا شوند. تجربه های کوتاه و تلخ همکاری در رسانه های مختلف سبب شد تا برادران کریمیان دیگر سراغ رسانه نروند و برای تجارت به دبی نقل مکان کنند. از این زمان به بعد وی فعالیت های اقتصادی خود در داخل و خارج کشور را گسترش داد.

سعید کریمیان با ارتباطات داخلی خود ، سهامدار اصلی سه شرکت بزرگ در تهران بنام های آپولونیا کالج ، دبلیو آی پی ، گروه طلائی آسیا است و با خرید اقامت کشورهای غربی برای تجار ایرانی به طور میانگین سالیانه میلیون ها دلار ارز از کشور خارج می کند و سوال این است که چگونه مدیر شبکه غیر اخلاقی جم به سادگی به داخل کشور تردد دارد و دارای سه شرکت بزرگ  می باشد.
 

تصویری از اطلاعات شرکت گروه طلایی اسیا


بررسی گام به گام اظهارات صورت گرفته از چند ماه پیش تا به امروز  می تواند شفافیت بیشتری به موضوع دهد. سعید کریمیان تا قبل از اتفاقات روی داده از جمله مدیرانی بود که هیچ نام و نشانی از خود بر جا نمی‌گذاشت و تقریبا به طور خاموش فعالیت های خود را ادامه می داد اما طی اتفاقات چند ماه گذشته در رابطه با شبکه جم نام و حضور او در فضای سایبر پر رنگ تر شد.


 
تصویری  از صفحه فیسبوک شبکه جم تی وی و نظر سنجی از از افکار عمومی برای حضور یا عدم حضور مدیر شبکه به خوبی نشان دهنده عدم حضور جدی او در فضای سایبر است.

پرده اول) اظهارات مهدی و علی رضا خزعلی:
شاید بتوان اولین افشاگری در این باره را مربوط به مهدی خزعلی دانست که از ارتباط برادرش علی رضا خزعلی با سعید کریمیان پرده برداشت.



مهدی خزعلی که اکنون در اوین به سر می برد در تاریخ 28 مهر 1391 در بیانیه ای تحت عنوان آقا زاده و شبکه های ماهواره ای از ارتباط پنهانی سعید کریمیان مدیر شبکه جم با افرادی در داخل ایران از جمله برادرش، علیرضا خزعلی پرده برداشت. 
 
اما در مقابل علی رضا این اتهامات را رد می کند و البته دست به افشای ارتباط سعید کریمیان با سازمان تروریستی مجاهدین خلق می زند.

علی رضا خزعلی با اعلام برائت خود از این موضوع اسم افرادی نظیر سعید کریمیان ، مهدی هاشمی و احمد شهیدی (مدیر ظاهری شبکه ایرانیان) را به اختصار بیان می کند و در بخشی از مقاله اش می نویسد:

« بعد از دست گل خاوری و ارتباط س.ک با م.هـ در دبی و اضافه کردن 10 کانال اچ دی به شبکه هایش مطمئن شدم می خواسته از راه ایرانیان  به خیلی چیزها برسد. می خواسته به خیلی از ارگان ها راه پیدا کند. من آن روز ها در گوش الف.ش می خواندم که کارهای فلانی از باب رضای خدا نیست اما گوشش به این حرف ها بدهکار نبود و کار خودش را انجام می داد.»


 
علی رغم اظهارات ضد و نقیض هر دو برادر از ارتباط عمیق علی رضا خزعلی و سعید کریمیان  نمی توان گذشت به نحوی که در دو سال گذشته وی با همکاری علی رضا خزعلی شبکه ایرانیان را در تهران راه اندازی کرده و بدین ترتیب زمینه فعالیت رسمی خود را در تهران پی ریزی کردند.
 نامه یکی از نیروهای این شبکه در مورخ 5 ژوئن به سعید کریمیان در دبی به سفر خزعلی به دبی و بازگشت وی به تهران اشاره کرده و به صراحت از نقش خزعلی در این شبکه پرده برمی دارد ، سعید کریمیان با استفاده از علی رضا خزعلی در تهران توانست برای خود و نیروهای خود در تهران سازماندهی انجام دهد. 

از سوی دیگر با راه اندازی دفتر تهران، سعید کریمیان این امکان را پیدا کرد که نیروهای موجود در کشور را سازماندهی کرده و از آنها برای پیشبرد برنامه هایش استفاده کند. حال این سوال مطرح است که چگونه است کسی که خانه اش در دبی محل اسکان سلطنت طلبها است و از فرزندش برای شرکت در کلیپ خواننده لس آنجلسی بنام داریوش استفاده می کند تا به اصطلاح پیام آزادی را به مردم ایران برساند، امروز خانواده اش کنترل بخشی از جریان فرهنگی را بدست گرفته و با به راه  انداختن کسب و کار در تهران و  دبی فرهنگ و تمدن ایران را به تمسخر می گیرند؟

پرده دوم) اظهارات سارا رهبری :
به جرات می توان مهمترین رکن مهم  شبکه جم و شبکه فارسی 1 را سارا رهبری معرفی کرد ، حمایت های رابرت مرداک ، امپراطور رسانه های جهان از وی و اختلافات سارا رهبری با سعید کریمیان از عوامل اصلی چالش های شبکه جم می باشد.

 
سارا رهبری به گفته خود  با پیشنهاد و اصرار مدیر شبکه جم در این شبکه مشغول به کار شد. سارا رهبری را می توان از عوامل اصلی و تأثیرگذار در هر دو شبکه دانست. همکاری وی با گروه جم کمک شایانی به گروه جم کرد اما بر خلاف انتظار همگان وی به یکباره از این شبکه جدا شد.

در آن زمان هیچ کس متوجه جدایی و یا اخراج سارا رهبری از گروه جم نشد. اما وی بعدها در در صفحه فیسبوکش علت جدایی خود از شبکه های جم را شرایط کاری موجود در این گروه بیان نمود و دست به افشا گری زد.

وی فساد اخلاقی و اقتصادی و همچنین ارتباط سعید کریمیان با گروهک منافقین را دلیل اصلی جدا شدن خود از شبکه جم اعلام می کند ، حال آنکه چنین ادعاهایی از فردی مانند سارا رهبری که به گواه تصاویر موجود در صفحه فیسبوک خود و فعالیت های کاریش در شبکه های وابسته به رابرت مرداک ادعا هایی گزاف می باشد.

 
جدای از تایید و رد اظهارات سارا رهبری در رابطه با مدیریت شبکه جم به دو موضوع می توان اشاره کرد، طبق اسناد ذکر شده بعضی از افراد جذب شده به شبکه جم به دلیل حضور سعید کریمیان در تهران و دادن وعده برای برطرف کردن رفت و آمد اعضای این شبکه به  تهران ، حاضر به همکاری با مدیران شبکه جم شدند و سارا رهبری را می توان از این افراد معرفی کرد که بعد از خلف وعده کریمیان او نیز از شبکه جدا و یا اخراج شد .طبق بررسی های صورت گرفته ، مادر سارا رهبری در تهران ساکن است و دلتنگی وی برای مادرش موجب پذیرفتن وعده های دروغین کریمیان شده است.
 


تصویری از صفحه فیسبوک مادر سارا رهبری و کامنت های رد و بدل شده با سارا رهبری


و نکته دوم در اظهارات سارا رهبری که قطعی و غیر قابل انکار است وابستگی سعید کریمیان به اردوگاه منافقین است به نحوی که چندی پیش نیز افشاگری های شهرام همایون یکی از سران اپوزیسیون و مدیر کانال یک که در رسانه های ایران از جمله سایت خبری تابناک، وبگردی 20:30 ، بولتن نیوز، جام نیوز، خبرگذاری ایمنا و ... باز تاب گسترده ای را به دنبال داشت از ارتباط مستقیم سعید کریمیان مدیر شبکه جم با سازمان مجاهدین خلق پرده برداشت.

وی دراین باره خطاب به سعید کریمیان گفت: «قضاوت من در این مورد نیست که جنابعالی 3 سال در قرارگاه اشرف بودی و یا در تلویزیون مجاهدین خدمت می کردی. این ها که عیب نیست! ایراد من به شما عملکرد امروز تو هست. جنایاتی که در جامعه انجام دادی و اخلاق جامعه را از بین برده ای»

کریمیان نیز در رابطه با صحبت های شهرام همایون با انتشار بیانیه ای از وی به عنوان فردی کلاهبردار و دلال دختران ایرانی یاد می کند.شهرام همایون نیز که از اظهارات کریمیان بسیار ناراحت است بار دیگر افشاگری می کند.

او در این زمینه گفت: «مدیر شبکه جم هم در دبی و هم در لندن و هم در تهران دفتر دارد. این آدم دلال شبکه های فروش دختران ایرانی است. سوابقش موجود است. پرونده ای که من آمدم و راجع به فروش دختران ایرانی افشا کردم در رابطه با همین موضوع بود. بنده تنها کسی بودم که آگهی 40 هزار دلاری فروش دختران در دبی را نپذیرفتم.»

مدیر شبکه کانال یک ضمن اشاره به سوء استفاده های عوامل گروه جم و مدیر این شبکه از رسانه گفت: «کسانی که خودشان دستشان به این کار (فروش دختران ایرانی) آلوده است و از این خلاء سوء استفاده می کنند و برای سقوط اخلاق در جامعه روابط جنسی و فیلم های رخت و خوابی را به جامعه می کشند بی هدف نیست و طبق سناریویی از پیش تعیین شده می باشد.»

گذشته از دعوای بین این دو شبکه و ابراز نگرانی مضحکانه شهرام همایون از گسترش بی اخلاقی در جامعه به عنوان فردی سلطنت طلب ،  نمی توان صحبت های او را صرفا یک ادعا دانست. هر چند سعید کریمیان اظهارات وی را تکذیب کرده است و در گفتگویی  با رادیو فردا درباره حرف و حدیث های مختلفی که در مورد این گروه شنیده می شود توضیح داد: «متاسفانه ما در دنیایی زندگی می کنیم که آزادی بیان تنها در قالب یک شعار است طبق اسناد موجود شبکه های رقیب با شایعه سازی گروه جم را مرتبط با سازمان مجاهدین خلق کردند و ما هیچگاه سیاست را وارد تلویزیون داری نمی کنیم.»


 
وی در ادامه با اشاره به شبکه من و تو گفت: «این شبکه کاملا انگلیسی است و سیاسی برخورد می کند که با یک مراجعه به سایت این شبکه می توانید پی به فضای سیاسی این شبکه ببرید.»

مدیر گروه شبکه های جم با اشاره به صحبت های شهرام همایون، مدیر کانال یک که مدعی شده بود گروه جم با سازمان مجاهدین خلق ارتباط دارد توضیح داد: «این بحث به همان ارتباط شبکه من و تو و شبکه های سلطنت طلب بر می گردد تا ضد گروه جم صحبت هایی را مطرح کنند. من علیه آقای همایون شکایت کردم اما چیزی که برای ما مهم است مردم ایران است چون فعالیتمان فقط اقتصادی است و ما مثل یک عده نیستیم که سیاست را وارد تلویزیون داری می کنند .»

البته ادعای بسیار ساده لوحانه سعید کریمیان در رابطه با عدم ورود سیاست به تلویزیون و ادعای صرفا ایجاد سرگرمی برای مخاطب ،  سندی برای اثبات دروغ گویی او می باشد.  
 
وی در مورد واگذاری شبکه های جم و قطع این شبکه ها گفت:« متاسفانه همه می دانیم عرب ها دهن بین هستند و زمانی که پرووایدر شبکه را واگذار کردیم دیگر مایل به ادامه دادن با ده کانال نبودیم و طبق تصمیم هیئت مدیره بنا بر این شد جم یک یا دو کانال بر روی یاه ست بیشتر نداشته باشد. در مورد جم تی وی در هاتبرد هم باید بگویم که شکایت نابحق و نابجای برخی از شرکت ها و فضای سیاسی که رقبا برای ما درست کردند باعث شده تا شرکت هاتبرد حساس شده و البته ما به دنبال حل مشکلات هستیم.من شبکه من و تو را عامل تمامی این شایعات می دانم ببینید تمامی عوامل این شبکه بهایی هستند و بیشتر آنان عضو همجنس گرایان لندن هستند این شبکه کاملا سیاست سلطنت طلبانه خود را دنبال می کند و در تمامی برنامه هایش بصورت آشکار می توان دید».

عضویت سعید کریمیان در گروهک منافقین که هم در رسانه های اپوزیسیون و هم در رسانه های داخلی بازتاب گسترده ای داشت  طبق بعضی از ادعاها سبب شد تا شرکت اماراتی ماهواره یاه ست در اولین اقدام پروایدر یاه ست (فروش فرکانس و ارائه خدمات ماهواره ای) را که مدتی تحت عنوان gem cast در دست گروه جم بود را از آنان بگیرد و وظیفه روی ایر بردن و انجام کار پروایدرها برای شبکه ها به شرکت Vicus Luxlink  واگذار شد فشارهای مختلف مالی وسیاسی بر شبکه ضد فرهنگی و مبتذل جم باعث می شود تا گروه شبکه های جم مجبور به واگذاری تعدادی از کانال هایش بشود و طبق گفته های کریمیان مشکلات به وجود امده برای گروه جم ناشی از دشمنی دیگر شبکه های فارسی زبان با این گروه است.

پرده سوم) اظهارات سینا ولی الله زاده:
سینا ولی الله، از عوامل فارسی وان و مجری مسابقه "تمام یا دوام"  و تهیه کننده شبکه فارسی وان روز دوشنبه 8 آبان 1391 با درج پستی در صفحه  در فیس بوکش، به  افشاگری علیه  سعید کریمیان پرداخت.

اختلافات گسترده میان عوامل فارسی وان و جم بعد از همکاری های کوتاه مدت این دو شبکه با یکدیگر سبب شد تا وی، به عنوان یکی از عوامل تأثیر گذار در شبکه ماهواره ای فارس وان دست به افشاگری هایی علیه گروه جم بزند.



 
وی در ابتدا با اشاره به مشکلات پخش فیلم و سریال در شبکه فارسی1 گفت: «مملکت تحریم شد و همه گفتن به کمپانی هایی که با ایران کار می‌کنن چیزی نمی فروشیم حتی فیلم و سریال برای پخش از تلویزیون واسه ایران».

سینا ولی الله در ادامه با طعن و کنایه به سعید کریمیان و گروه جم گفت: «البته بعضی‌ جاها بودن که حاضر بودن بفروشن ولی‌ به قیمت حرکت در جهت خواسته هاشون...

یه راهش این بود که شبکه، فرکانسش از یوتلست یا هاتبرد عوض کنه بره رو یه شرکت دیگه که مردم مجبور شن برن دیش و رسیور اون کمپانی رو بخرن، ما گفتیم مردم پول ندارن نون بخرن چرا خرج بتراشیم براشون»


 
وی معتقد است انتقال شبکه های جم به یاه ست نوعی باج دادن به کشورهای سازنده فیلم می باشد، درباره عدم پخش فیلم های ترکی در فارسی وان گفت:

«یه راه دیگش این بود که سریال‌های یه کشور همسایه رو پخش کنیم که کیسه دوخته بود برای مردم ایران که برن اونجا ملک و خونه بخرن و در واقع راهی باز کنن برای پول در آوردن خودشون از راه املاک و مستغلات، ما گفتیم بابا ول کن جیب این مردم رو که از تجربیات قبلی هنوز پاره است».

اگر چه اظهارات وی علیه مدیریت شبکه جم قابل تامل است اما ادعای وی به جهت باج دادن گروه جم  به  شبکه کشور های سازند فیلم گزافه گویی است زیرا این ماهواره اماراتی است و پخش سریال ترکی حریم سلطان در ان طبق گفته وی که به دلیل باج دادن به کشور ترکیه است اشتباه می باشد و ثانیا مدیریت ماهواره یاه ست دیگر به عهده GEM Castنمی باشد و به شرکت Vicus Luxlink  وا گذار شده است  هر چند که ممکن است نیت سعید کریمیان در ابتدا همین بوده باشد اما با توجه به اتفاقات افتاده در این  چند ماه نمی توان ادعا های سینا ولی الله زاده را پذیرفت. در این رابطه نگاهی به ادعاهای مضحک و مغرضانه رسانه های اماراتی نیز خالی از لطف نیست.

در تاریخ 17 دی 1391 سایت عربی "الامارات الیوم" متعلق به کشور امارات متحده عربی طی خبری پرده از علت این نقل و انتقالات برداشت. این سایت اماراتی که در مطالبش در مورد تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران صحبت کرده است ، موارد سیاسی را علت اصلی این نقل و انتقالات اعلام کرده است.



 
این سایت عربی تحت عنوان "انتقال ارائه خدمات ماهواره یاه ست به شرکت Vicus Luxlink به نقل از "محمد بن خلیل" سخنگوی این شرکت نوشت:« امید است با این نقل و انتقالات خدمات بهتری را خصوصا به مردم خاورمیانه ارائه کنیم.»

وی در ادامه ضمن اشاره به کار شکنی های گروه جم در مورد خدمات رسانی به دیگر شبکه ها علت انتقال پروایدر یاه ست ازGEM Cast  به شرکت Vicus Luxlink را ایجاد مشکل تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران در روند کار این ماهواره بیان کرد و گفت: «ارتباط گروه جم با سازمان مجاهدین خلق و کار شکنی های این گروه سبب شد تا هیئت مدیره طی تصمیمی پروایدر یاه ست را به شرکت دیگر واگذار نماید».

در 14 ژانویه ،فردای اولین روز از قطع شبکه جم روزنامه نیویورک تایمز در اقدامی هماهنگ با سایر شبکه های لس آنجلسی، خبر تعطیلی جم را اعلام و بررسی کرد.

در این مقاله ادعا شده است  که شبکه تلویزیونی جم تی‌وی دارای «روابط نزدیک‌تری» نسبت به دیگر تلویزیون‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان با «حکومت جمهوری اسلامی ایران» است.



 
حال سوال آن است که تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران چه ارتباطی با انتقال پرووایدر یاه ست دارد و چه ارتباط نزدیکی بین شبکه کاملا ضد ایرانی و ضد اسلامی جم با جمهوری اسلامی ایران است؟

پرده چهارم) اظهارات رابرت مرداک:
در 18 مهر شبکه خبری بی بی سی با تیتری با عنوان «آیا ، شبکه "جم" دست به دامن جمهوری اسلامی می شود؟» مطلبی را  در رابطه با مشکلات شبکه جم ارائه کرد.

در این متن آمده است  که مرداک به دلیل اتفاقات روی داده در شبکه جم و موضوع اخراج سارا رهبری ،سعید کریمیان را تهدید به فروش سهام خود از این شبکه کرد و خواستار پیش برد اهداف برنامه جم با نظرات خود شد.

در ادامه مطلب ، بی بی سی در شیطنتی آشکار بر طرف کردن مشکلات مالی شبکه را با توجه به سابقه عده ای از جدا شدگان سپاه و تشکیل دهندگان شبکه جم عجین می کند و به نحوی به خواننده القا می کند که حمایت مالی از این شبکه توسط جمهوری اسلامی ایران صورت خواهد گرفت.



 
در همین رابطه در تاریخ 23 مهر ماه رامین امیدیان مدیر پخش رسانه های تصویری فارسی زبان تحت نظر رابرت مرداک در مصاحبه با روزنامه ساندی تایمز وابسته به مرداک از اختلاف بین مرداک با گروه جم صحبت می کند و خبر درخواست سیعید کریمیان از مرداک برای حمایت گروه شبکه جم را بیان می کند.


 

اظهارات مرداک و خشم او از شبکه جم به خوبی نشان دهنده یکی از عوامل قطعی نزدیک به دو هفته ای شبکه جم می باشد.
 
در مجموع رویداد های اتفاق افتاده در چند ماه اخیر و بالاخص در جریان دوازده روز تعطیلی "شبکه جم" را هر کس به زعم خویش و بر اساس منافع شخصی و گروهی خود تحلیل نموده و اگر چه  نمی توان دلیل اصلی قطعی شبکه جم را اعلام کرد اما به خوبی می توان از اتفاقات روی داده قطعیاتی را مد نظر قرار داد:

اتفاقات روی داده را می توان در دو بخش داخلی و خارجی بررسی کرد، رابطه سعید کریمیان با عناصر داخلی ، طبق اسناد ذکر شده غیر قابل انکار است و همچنین ارتباط وی با شبکه منافقین از پارامتر  های قطعی می باشد از سوی دیگر وابستگی شبکه جم به امپراطور رسانه ای ، رابرت مرداک و تعمیین مالی این شبکه توسط او نیز از بدیهیات است ، از نظر ابعاد داخلی و ارتباط شبکه جم با عناصر درون کشوری به  طور قطعی نمی توان اظهار نظر کرد. هر چند روزنامه نیویورک تایمز و بعضی دیگر شبکه های خارجی به شکل غیر مستقیم شبکه جم را در ارتباط و یا وابسته به جمهوری اسلامی ایران معرفی کردند اما به خوبی می توان مقصود آن ها از بیان چنین موضوعاتی دانست و به نوعی این نوع عقده گشایی رسانه ای را تنها به دلیل دشمنی دیرنه آنها با جمهوری اسلامی ایران تعبیر کرد و باید از بیان کنندگان چنین مطلبی پرسید، جمهوری اسلامی ایران چگونه می‌تواند با دشمن قسم خورده خود و یکی از امپراطور های یهودی جهان ارتباط بر قرار کند و یا سوال را برعکس پرسید، آیا رابرت مردک حاضر به ارتباط با دشمنان خود است؟!  

اگر چه از ارتباط عناصر خود فروخته داخلی با سعید کریمیان نیز نمی توان به سادگی عبور کرد و یکی از احتمالات قوی قطع شدن شبکه جم را می توان در  اختلال و یا حتی قطع ارتباط سعید کریمیان با عناصر داخلی و قطع ساپورت مالی دانست.

مقوله دوم که ارتباط با بعد خارجی قضیه دارد ، مخدوش شدن رابطه بین سعد کریمیان و رابرت مرداک می باشد ، هر چند از چند و چون آن  خبری قطعی در دست نیست اما اخراج سارا رهبری به عنوان امین رابرت مرداک در این رابطه نیز قابل تصور است و قطع شدن دوازده روزه شبکه جم را می‌توان در عدم حمایت مالی و معنوی رابرت مرداک جستجو کرد و قصد وی از این عمل  را خط و نشان کشیدنی برای سعید کریمیان تعبیر کرد. اما تمامی رویداد های ذکر شده هیچ کدام نتوانست شبکه جم را برای همیشه ساقط کند بلکه دشمنان جمهوری اسلامی ایران در کمتر از 15 روز به یاری شبکه خود شتافتند و این شبکه را در حوزه جنگ نرم یاری کردند. از این حیث وصل شدن مجدد شبکه جم به دور از انتظار نبود. 

اما رویداد های ذکر شده چندان بدون برکت نبود و از برکات آن می توان افشاگری های صورت گرفته توسط رسانه های وابسته علیه یکدیگر را عنوان کرد؛  امروز به خوبی می‌توان ارتباط سعید کریمیان با منافقین، شرارت ها و خباثت های داریوش همایون و از همه مهم تر اعتراف سعید کریمیان به همجنس باز بودن و بهایی بودن اغلب مجریان و کارمندان شبکه من و تو را دریافت. 
  • مm نصراصفهانی
ازدواج





«...هرگاه از زنى خوشتان آمد، با همسرتان هم‌بستر شوید زیرا تمام زنان مانند هم هستند»؟

با آنکه می‌دانیم که زنان دارای ویژگی‌های مساوی نبوده و برخی از آنها به مراتب جذاب‌تر از دیگران می‌باشند، این توصیه چه معنایی دارد که «...هرگاه از زنى خوشتان آمد، با همسرتان هم‌بستر شوید زیرا تمام زنان مانند هم هستند»؟![/color]
در برخی روایات قریب به این مضمون می‌بینیم که؛ هرکس زنی را در خیابان دید و از او خوشش آمد به نزد اهلش برود که هر چه آن زن دارد اهلش نیز دارد. حتی ظاهراً نقل شده که عده‌ای نزد امیرالمؤمنین(ع) نشسته بودند که زنی رد شد و چهره‌ها به سمت او خیره شد سپس حضرت قریب به همان مضمون را فرمودند. در صورتی که به نظر می‌رسد واقع چیز دیگری باشد، بالاخره زن سیاه و سفید دارد، چاق و لاغر دارد، زیبا و زشت دارد؛ یعنی فرضاً اگر من نوعی یک زن سفید بسیار زیبا را در خیابان دیدم با اندام‌های عالی به لحاظ چاقی و لاغری و فرم به پسند خودم در صورتی که همسر خودم یک زن سیاه بدترکیب با اندام‌هایی باشد که مورد پسند بنده نیست، این دو زن یکی هستند؟[/color]


در راستای این پرسش باید گفت که روایتی از امام علی(ع) در این زمینه نقل شده است: «... هرگاه یکى از شما به زنى نگاه کند و از او خوشش آید، با همسر خود هم‌بستر شود؛ زیرا زنان مانند هم هستند».[1]
معنای این روایت آن است که هر گاه مردی، زنی را ببیند و از او خوشش بیاید، این سبب می‌شود تا میل به همبستری با وی در آن مرد ایجاد شود، پس با همسر خود مقاربت کند تا میل جنسی او ارضا شود و به حرام نیفتد؛ زیرا که زن او هم زن است و عوض آن زن می‌شود، همین که با او نزدیکی کرد، هوس زن دیگر نمی‌کند.[2]
بنابراین، این روایت و امثال آن ناظر بدان است که؛ علی‌رغم تمام تفاوت‌ها، اما آنچه در نهایت از ارتباط جنسی با هر دو انتظار می‌رود، تفاوت چندانی با هم ندارد! و گرنه مسلّم است که از هر زیبایی، زیباتری هم وجود دارد و اساساً ممکن نیست که تمام زیبایی‌ها در یک فرد جمع شود. از طرفی ارتباط با تمام زیبارویان نیز نه از لحاظ شرعی و نه از لحاظ عقلی و عرفی امکان‌پذیر نیست، پس یک مرد نباید به صورت غیر منطقی تابع هوا و هوس خود باشد، بلکه باید به جای آنکه به تفاوتها اندیشیده و از همسر خود دلسرد شود، به این موضوع توجه کند که می‌تواند حد‌اقل‌ها را در همان همسر مشروع خویش بیابد.

[1]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏2، ص 113، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق‏.
[2]. خوانساری، جمال الدین، شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم، ج ‏2، ص 604 - 605، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1366ش.

  • مm نصراصفهانی

«ساپورت» از کجا ساپورت می‌شود؟ -

مm نصراصفهانی | سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۱ ق.ظ


ساپورت چیست؟




یک سال و اندی می‌شود که «ساپورت» کالایی که ایرانیان درگذشته‌ای نه‌چندان دور، عنوان «جوراب‌شلواری» را بر آن می‌نهادند، مد شده است. بر کسی معلوم نیست که چرا حالا آن را ساپورت می‌خوانند؛ واژه‌ای انگلیسی که در زبان فارسی به «حمایت‌کننده» معنا می‌شود. ساپورت در گذشته به صورت ساده، با کفه و در رنگ‌های مختلف عرضه می‌شد و بعدها نمونه منقش و بدون کفه آن نیز به بازار آمد. نرخ این کالا نیز متفاوت است؛ از حدود 15 هزار تومان تا 200 هزار تومان که برای نمونه‌های مرغوب آن قیمت‌گذاری شده است.

 حال در شرایطی که این نوع کالاها در بازار به وفور یافت می‌شود، پرسش اینجاست که چرا این مصرف‌کنندگان هستند که همواره با برخورد نیروهای انتظامی مواجه می‌شوند؟ یا در شرایطی که طرف عرضه، یله و رها شده است، کنترل طرف تقاضا شدنی است؟ و پرسش دیگر اینکه وقتی تقاضا برای کالایی رو به افزایش است، می‌توان با برخوردهای قهری از مصرف آن جلوگیری کرد یا در برابر عرضه قانونی یا غیر‌‌قانونی آن سد بست؟ اگرچه تاکنون اشکال حجاب و مدگرایی در میان مردم ایران از ابعاد سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی مورد واکاوی قرار گرفته است، اما ما در پرونده پیش رو قصد داریم از زاویه «اقتصاد» به آن بنگریم. 
ساپورت‌ها از کجا ساپورت می‌شوند؟

اما ساپورت‌هایی که به این حد از فراوانی رسیده است، چگونه سر از بازار ایران در می‌آورد؟ این پرسش در شرایطی مطرح است که حدود 10 ماه پیش دولت برای کاهش محدودیت‌های ارزی، ثبت سفارش 77 قلم کالا را ممنوع کرد که از قضا، پوشاک نیز در فهرست این اقلام ممنوعه گنجانده شده بود. در حالی ‌که نگاهی به آمار گمرک در سال 1392 نشان می‌دهد که این ممنوعیت برای واردات «جوراب‌شلواری» که ممکن است از نوع ساپورت‌های موجود در بازار باشد، صادق نبوده است. بر اساس این آمار در سال 1392 حدود 5228 دلار کالا با عنوان «جوراب‌شلواری، جوراب‌آلات تراکمی درجه‌بندی‌شده (برای مثال، جوراب‌های واریس)، بدون به کار بردن کفه، کش‌باف یا قلاب‌بافی‌شده» و با وزن 63 کیلوگرم از مبداء «ایتالیا» وارد شده است. ارزش ریالی واردات این کالا نیز حدود 129,601,852 ریال بوده است. با این حساب، چنانچه اندکی در این اعداد و ارقام دقیق شویم، درمی‌یابیم که ارز تخصیص‌یافته به این جوراب‌شلواری‌ها، از نوع مبادلاتی بوده است. آمار واردات این کالا و کالاهایی با عناوین مشابه در سال 1391 نیز رقمی معادل 796/846 را نشان می‌دهد که البته به نظر می‌رسد این آمار یا دست‌کم بخشی از آن مربوط به پیش از اعمال ممنوعیت‌ها در سال 1391 بوده است.

 
آنچه بدیهی به نظر می‌رسد، حجم واردات پنج هزار‌دلاری جوراب‌شلواری تکافوی تقاضای موجود در بازار را نخواهد داد. از سوی دیگر گفته می‌شود، حدود 60 درصد ساپورت‌های موجود در بازار از تولید داخل تامین می‌شود. بنابراین با در نظر گرفتن 60 درصد سهم تولید داخل در بازار این کالا می‌توان نتیجه گرفت که بخش بزرگی از ساپورت‌هایی که در اختیار مصرف‌کنندگان قرار می‌گیرد، جزو کالاهای قاچاق است که ممکن است هم پارچه و هم کالای نهایی از طریق قاچاق وارد کشور شود و کسی جلودار ورود این محموله‌ها به کشور نیست. اما جالب اینجاست که تولید‌کنندگان این کالا نیز به صورت زیر‌زمینی فعالیت می‌کنند. شاید آنان می‌دانند که عرضه، حمل و نقل و نگهداری البسه قاچاق و لباس‌های خلاف عفت عمومی، جرم و قابل تعقیب است.

 
بر اساس ماده‌6 قانون «نحوه رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان لباس‌هایی که استفاده از آنها در ملاءعام خلاف شرع است یا عفت عمومی را جریحه‌دار می‌کند»‌ در تمامی مواردی که به موجب این قانون، تخلفات مزبور توسط شرکت‌ها، سازمان‌ها یا بنگاه‌هایی صورت‌گرفته که دارای شخصیت حقوقی هستند، مدیرعامل یا مدیرمسوول شخصیت حقوقی، مسوولیت داشته و به حبس از یک تا دو سال محکوم می‌شوند و در موسسات دولتی مدیرعامل یا مدیرمسوول علاوه بر حبس از خدمت نیز منفصل می‌شود.

 
با این وجود اما کالاهایی که ممکن است از نگاه دولت و حاکمیت برخلاف عفت عمومی باشد، در بازار به وفور یافت می‌شود و به نظر می‌رسد، اجرای این قانون نیز ممکن نیست چرا که باید قوه قضائیه ظرفیت زندان‌های خود را به شدت افزایش دهد. بنابراین چاره این است که ضابطان قضایی همچنان به برخوردهایی که اکنون در سطح شهر یا برج میلاد، هنگام برگزاری کنسرت با دختران و بانوانی که شاید تنها از مد روز تبعیت می‌کنند، ادامه دهند. البته شنیده شده است که در هفته آینده قرار است نشستی مشترک میان مسوولان نیروی انتظامی و دکتر «حسن روحانی» رئیس‌جمهوری، برگزار شود و خط‌مشی جدیدی برای نحوه مواجهه با نوع پوشش مردم ترسیم شود.




  • مm نصراصفهانی

سفر در زمان! آری یا خیر ؟..

مm نصراصفهانی | دوشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۶:۵۲ ب.ظ


اگر بر اصل عدم مجاز در قرآن تاکید کنیم باید بپذیریم که آیه 45 سوره زخرف بیانگر سفر زمانی است . ببینید :
واسئل من ارسلنا من رسلنا اجعلنا من دون لرحمن الهه یعبدون
از کسانی که فرستادیم بپرس آیا غیر از خدای یکتای رحمان خدایانی قرار دادیم که پرستش شوند
از آنجا که انبیاء در گذشته زمانی بوده اند بی شک این امر باید با یک سفر زمانی امتثال شود ؟
اما آیا سفر زمانی یک سفر مادی است ؟
اصول ضروری برای باور به سفر زمان
برای اینکه سفر زمان امکان پذیر باشد باید این دو اصل را ثابت کنیم :
1- تمام پدیده ها عالم در عالم مجردات وجود داشته باشند
2- انسان امکان شهود عالم مجردات را نیز داشته باشد

اثبات اصل اول :
اثبات اصل اول خود نیازمند اثبات اصل دیگری بنام ظهور است
اصل ظهور یعنی اینکه تمام موجودات عالم ماده تجلی و ظهور حقایق ماورایی خود هستند 
این اصل در قرآن ثابت است 
ان من شی الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم (حجر21)
هیچ چیزی نیست مگر آنکه خزانه های آن در نزد ماست و ما آنرا جز به اندازه مشخص نازل نمی کنیم 
آیه نورانی قرآن کریم می فرماید تمام موجودات عالم تنزل یافته از خزائن عالم بالا هستند
پس باید این موجودات در عالم خزائن به نحوی وجود داشته باشند و از آنجا که عالم مجردات در قیاس با عالم مادیات وجود نرم افزاری یا علمی دارد پس این حقایق حقایق علمی اند نه حقایق عینی مادی خارجی
لذا اگر انسان بتواند به این خزانه ها مرتبط گردد می تواند همه آن حقایق را شهود نماید
و اما اثبات اصل دوم امکان ایجاد ارتباط با عالم مجردات است که باز در قرآن کریم یکی از مراتب عالی آن مطرح شده است :
و علم آدم الاسماء کلها (بقره 31)
تعلیم اسماء به معنای تعلیم حقایق عالم از مادی و مجرد است پس خدای متعال قادر بر ایجاد چنین ارتباطی و تحقق شهود حقایق عالم است
با این وصف مساله سفر زمان در قرآن قابل اثبات هم هست

  • مm نصراصفهانی

خواندن نماز در فضا برای فضانوردان

مm نصراصفهانی | دوشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۶ ق.ظ

می‌خواستم بدانم دوست من که در حال گذراندن دوره آموزش فضانوردی است، در فضا چگونه باید قبله را تعیین کند و وضو گرفته و نماز بخواند؟ ضمناً نماز او کامل است یا شکسته؟



نماز در فضا،نماز فضانوردان،احکام نماز

مذهبی،حکم خواندن نماز در فضا برای فضانوردان،امروزه جوامع بشری با پیشرفت‌های روزافزون در حال پیشه گرفتن از یکدیگر در مسایل علمی بوده و در جهان امروز روزیا ساعتی نیست که بگذرد و خبر تازه‌ای از پیشرفت علمی حاصل نشود. یکی از پیشرفت‌هایی که امروزه در جهان در حال صورت گرفتن است بحث فضا ونجوم وسفر کردن به جایی خارج از اتمسفر زمین می‌باشد که این اتفاق اولین بار درسوم نوامبر سال 1957میلادی با فرستادن یک سگ به نام "لایکا" آغاز گردید و این آغاز یک تجربه فرا زمینی برای بشر بوده است.

و "یوری الکسی‌یویچ گاگارین " متولد 18اسفن 1312( نخستین  فضانوردجهان بود. یوری گاگارین در روز  12آوریل،  1961میلادی 23فروردین 1340 توسط  فضاپیما به فضا رفت و به مدت ۱۰۸دقیقه مدارزمین را یک دور بطور کامل پیمود. عصر سفرهای فضایی انسان با این پرواز آغاز گشت. خانم انوشه انصاری اولین فرد ایرانی است که در سال 1385به فضا سفرنمود.

ولی وقتی به آیات و روایات در دین مبین اسلام توجه می‌کنیم می‌بینیم در 1400سال پیش که جامعه علمی جهانی در مخیلیۀ آنها چیزی در مورد کیهان شناسی و نجوم قرار نداشت اسلام بالاخص قرآن آیات بسیاری در مورد نجوم و کیهان شناسی دارد، مثلا:

« وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ*لَقَالُوا إِنَّمَا سُکِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ[حجر14،15] اگر دری ازآسمان بر آنان می‌گشودیم که همواره از آن بالا می‌رفتند، قطعا می‌گفتند: که ما چشم بندی شده‌ایم بلکه ما مردمی هستیم که افسون شده ایم.» یا آیاتی که در مورد معراج پیامبر وسفر به آسمان‌ها درسوره اسراء بیان شده است وهمچنین یافتن جهات بالاخص قبله به وسیله ستارگان که در روایات اسلامی بدان اشاره شده است.

با این تفاسیر اگر فرد مسلمانی سفری به فضا و خارج از جو زمین داشته باشد، با توجه به اینکه بخاطر واجب بودن انجام تکالیف شرعی بر فرد مکلف یکی از تکالیف شرعی او ادای نمازهای واجب است، سوال‌هایی ایجاد می‌شود:

1ـ جهت قبلۀ او به چه سمتی می‌باشد و باید به کدام جهت نماز بخواند؟

2ـ بخاطر نبود جاذبه درخلاء ومعلق بودن فضا نوردان نماز باید به چه صورتی خوانده شود؟

3ـ اوقات نماز او چگونه می شود؟

پاسخ:

ـ انسانی که در فضا و یا در سفینۀ فضایی است اگر می‌تواند با وسایل و امکاناتی در مکانی استقرار پیدا کند باید نماز خود را در حالت استقرار بخواند و اگر نمی‌تواند، به هر شکل که امکان دارد، ولو با اشاره، باید نماز خود را بخواند.کسانی که در فضا هستند اگر در جهت کرۀ زمین بایستند رو به قبله ایستاده‌اند ولی اگر نتوانستند جهت کرۀ زمین را تشخیص بدهند باید به چهار جهت نماز بخوانند(در صورت امکان) و در غیر این صورت، به هر چند جهت که بخوانند کافی است. [1]

ـ در هر حال به مقدار امکان باید ارکان نماز را بجا آورد و اگر وضو ممکن نیست با تیمم نماز می خواند و اگر تیمم هم ممکن نشد بدون وضو و تیمم نماز می خواند و بعدا احتیاطا قضا می کند. [2]

ـ نسبت به زمان نمازها لازم است، در هر بیست و چهار ساعت هر یک از نمازهاى پنچ‌گانه را یک مرتبه با ترتیب شرعى آن انجام دهند و بهتر است فاصلۀ متعارف زمانى بین اوقات نمازها در زمین را رعایت کنند. [3]
نمازهای واجب، در هیچ حالت و شرایطی از انسان ساقط نمی شود و بر هر مسلمانی که به سن تکلیف رسیده است، واجب است در هر حالتی که ممکن است نماز خو د را به جا آورد.
انسانی که در فضا و یا در سفینه­ی فضایی است اگر می تواند با وسایل و امکاناتی در مکانی استقرار پیدا کند باید نماز خود را در حالت استقرار بخواند و اگر نمی تواند، به هر شکل که امکان دارد، ولو با اشاره، باید نماز خود را بخواند.
کسانی که در فضا هستند اگر در جهت کره ی زمین بایستند رو به قبله ایستاده اند ولی اگر نتوانستند جهت کره ی زمین را تشخیص بدهند باید به چهار جهت نماز بخوانند(در صورت امکان) و در غیر این صورت، به هر چند جهت که بخوانند کافی است.[1]
نسبت به زمان نمازها لازم است، در هر بیست و چهار ساعت هر یک از نمازهاى پنچ‌گانه را یک مرتبه با ترتیب شرعى آن انجام دهند و بهتر است فاصلۀ متعارف زمانى بین اوقات نمازها در زمین را رعایت کنند.[2]
اما درباره ی وضو، اگر می تواند و امکان دارد باید وضو بگیرد و اگر امکان ندارد باید تیمم کند و اگر تیمم هم امکان ندارد، باید بنابر احتیاط، بدون وضو و تیمم نمازش را بخواند و بعداً قضای نمازهایی را که بدون وضو و تیمم خوانده است به جا آورد.[3]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1] [استفتائات امام خمینی(ره)، سؤال های 28 و 29؛ توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 434، مسئلۀ784]

2] [آیت الله مکارم شیرازی، http://makarem.ir/Question/ViewQuestion.aspx?lid=0&mid=35476  ]

3] [آیت الله مکارم شیرازی، استفتائات جدید،  ج‌1، ص 91]
  • مm نصراصفهانی

پوشش نامناسب و زننده مانتو دختران بدحجاب درپیاده روهای شیراز!

مm نصراصفهانی | يكشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۶ ب.ظ

برنامه جذب مانکن برای شوی لباس در شیراز توسط یک گروه که در فیس بوک فعالیت داشت، در یک سالن متعلق به یک دستگاه دولتی برگزار شد و دهها دختر و پسر جوان در این طرح شرکت کردند. آن روزها برنامه مدلینگ که صفحه‌ای در فیس بوک طرح فراخوان آن را به عهده داشت آزادانه در برخی هتل ها و سالن های شهر شیراز برنامه شوی خود را به اجرا می گذاشت و صدها دختر و پسر زیبا! را در آن مکان ها گردهم جمع کرده و زیباترین آن ها را انتخاب می‌کرد.




چندی قبل هم یک کلینیک دامپزشکی در شیراز اقدام به برگزاری مسابقه بهترین حیوان خانگی در شیراز کرد؛ اقدامی عجیب که جای تامل بسیار دارد که چگونه یک امر مذموم فرهنگی توسط یک کلینیک دامپزشکی عادی‌سازی می‌‌شود!

 مانتوفروشی‌ها درخیابان‌های مشهور شیراز، در اقدامی عجیب «شوی مانتو» برگزار و تصاویری از مانکن‌های خود را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد.نگاهی به تصاویر منتشر شده در این شبکه‌ها که مربوط به شوهای فصلی این مانتوفروشی است، نشان‌گر این است که اساسا طراح خانم این مانتوها کم‌ترین اعتقادی به الگوهای اسلامی ایرانی نداشته و صرفا سعی دارد تا طرح‌های خود را با مانکن‌هایی که بی‌حجابی اصلی‌ترین ویژگی‌شان است، عرضه کند. برخی از تصاویری که در ادامه می‌آید در پیاده‌روی خیابان مشهور شیراز گرفته شده است.

این‌که مسئولان فرهنگی و نظارتی استان فارس در برخورد با مانتوفروشی‌هایی که دست به چنین اقدامات ضدفرهنگی‌ای می‌زنند، چه واکنشی از خود نشان می‌دهند؟ آیا از عملکرد آنان اطلاع دارند؟ آیا برنامه‌ای برای ساماندهی آنان دارند؟ آیا اساسا به این مساله اندیشیده‌اند؟ و سوالاتی از این قبیل، سوالاتی تکراری است که به نظر در صورت توجه کافی آنان به مقولات مهمی چون سبک زندگی اسلامی ایرانی، تهاجم فرهنگی، رخنه فرهنگی و ... دیگر کم‌تر چنین موارد سوئی در سطح شهر و به صورت علنی رخ می‌دهد. آیا مسئولان پاسخ‌های قانع کننده‌ای به این سوالات دارند؟







































  • مm نصراصفهانی
به دلیل عدم وجود سیستم مناسب دوربینهای مداربسته و ملزم نبودن مالکان آن به حفظ مسایل اخلاقی و تنها به صرف دریافت پول و جذب مشتری، خانم‌ها و آقایان اتاق‌های اختصاصی را اجاره کرده و پس از اسکان مستقل به یکدیگر می‌پیوندند!
در حالی که این روزها جزیره آزاد کیش! پذیرای مسافرانی است، وضعیت بسیار بد حجاب و نوع پوشش نامناسب و زننده بسیاری از مسافرین و همچنین عدم نظارت کافی بر هتل‌های این جزیره مایه سوء استفاده عده ای از بی بند و بار ها شده است .
جولان بدحجابی در کیش و قشم 

وضعیت هتل‌های جزیره نیز که به هیچ وجه بر آنها نظارتی صورت نمی‌پذیرد، بسیار اسفناک است. این مسئله به وضوح در بسیاری از هتل‌های یک تا سه ستاره که عموما از مرکز جزیره نیز فاصله دارند و به دلیل بارز نبودن، به هیچ وجه نظارتی بر آن‌ها صورت نمی‌پذیرد، مانند هتل (آ.ش)، هتل(را) و هتل (گ) قابل مشاهده است . علاوه بر این در هتل‌های 4 و5 ستاره مانند هتل (الف) و (ش) اتفاقات مشابهی روی می‌دهد .
بنا بر این گزارش در بسیاری از هتل‌های کیش شبکه‌های ماهواره‌ای mbcpercia,mbc action, mbc max, mbc2, luxe tv و... از طریق تلویزیون هتل‌ها نمایش داده شده که پخش بسیاری از فیلم‌های نامناسب برای خانواده‌ها باعث تعجب برخی مسافرین شده است. متاسفانه چندی پیش از طریق شبکه mbc2 فیلمی غیراخلاقی که بسیاری از صحنه‌های آن در سواحل آمریکا اتفاق می‌افتد از تلویزیون هتل های مذکور به نمایش گذاشته ‌شد.
همچنین گزارش‌ها حکایت از آن دارد که در هتل های با کیفیت پایین‌تر به دلیل عدم وجود سیستم مناسب دوربینهای مداربسته و ملزم نبودن مالکان آن به حفظ مسایل اخلاقی و تنها به صرف دریافت پول و جذب مشتری، خانم‌ها و آقایان اتاق‌های اختصاصی را اجاره کرده و پس از اسکان مستقل به یکدیگر می‌پیوندند!
متاسفانه در رستوران‌های بسیاری از هتل‌ها بانوان مخصوصا در ساعات ابتدایی صبح با لباس‌های زننده و غیراخلاقی حضور می‌یابند و در فضای هتل رفت و آمد می‌کنند!
این‌ در حالی است که در کیش علاوه بر نهادهای اصلی سازمان منطقه آزاد کیش، نهاد صنفی به نام جامعه هتل‌داران کیش وجود دارد که که اعضای هیات مدیره آن نیز جز هتل‌داران کیش می‌باشند! ولی متاسفانه آنها همچون سیستم‌های نظارتی بر روی عملکرد و رفتارهای غیراخلاقی و غیر شرعی موجود در هتل‌ها چشم‌پوشی می‌کند. 
لازم به ذکر است امسال بسیاری از بانوان حاضر در جزیره به دلیل هوای شرجی و گرم این حزیره در فصل تابستان، در کنار ساحل علاوه بر استفاده از پوشش نامناسب تی‌شرت و شلوار، با آزادی کامل و بدون حضور حتی یک نیروی امنیتی و نظامی، در محل کشف حجاب نموده و در کنار ساحل به وقت گذرانی می‌پردازند! 
در پایان سوال باقی مانده این است که دستگاه‌های مسئول و نظارتی به چه کار مهم‌تری مشغول هستند که روابط آزادانه زنان و مردان، رقص در بازارها و اماکن عمومی و آزادی‌های شبانه کنار ساحل ، شرب خمر در ملاء عام و این همه فساد اخلاقی در این جزیره ی از هفت دولت آزاد را را نمی‌بینند؟!











  • مm نصراصفهانی



دانشگاه آزاد مدعی روش های نوین مبارزه با بدحجابی

_ در چارچوب برنامه‌ی تازه‌ای که بی‌بی‌سی تهیه‌کرده است 100زن از سوی بی‌بی‌سی انتخاب‌شده و معرفی می‌شود. برنامه خبری شصت دقیقه نیز به معرفی این زنان می‌پردازد.

ازاین‌رو تارنمای فارسی بی‌بی‌سی نیز از مخاطبانش سؤالی پرسیده و گفته است ازنظرشان دختر خوب چه ویژگی‎هایی باید داشته باشد؟

در زیر تعدادی از دیدگاه‌های مخاطبان را می‌خوانید که از طریق فیس‌بوک٬ تلگرام و ایمیل برای‌ بی‌بی‌سی فرستاده‌اند.

***

میا نیا: چه دختر خوبی یعنی یک دختر کر و کور و لال باش بشین توی خونه هرچی من گفتم بگو چشم .چه دختر خوبی یعنی یک دختر آفتاب مهتاب ندیده تو سری خور بی زبان. از بس که دختر خوبی بودیم حالمون از خوب بودن و کسانی که باعث خوب بودنمان.

 

سمیه بهبودی: دختر خوب یعنی دختری که تمایلات خودشو به خاطر طرز فکر دیگران نادیده نگیرد.

 

نمیخوام دختر خوبی برای دیگران باشم! میخواهم آنگونه که خودم دوست دارم باشم!

 

مینو مانی: "چه دختر خوبی" بیشتر برای بستن دست و پای زنان و کنترل اونها براساس منافع عده ای بکار میره.

 

صدف خلیلی: در افغانستان دختر خوب مثل این است .که تمام تمایلاتش را قربانی کند.در زندگی شخصی خودش هیچ تصمیم نداشته باشد.

 

مریم امینی: من دختر خوبی برای پدر و مادرم بودم. زندگیم نابود شد.

 

اجازه نمی دم که دخترم مثل من باشه من فقط می خوام اون خوشحال باشه و خود واقعیش باشه...

 

زارا زی: دختر خوبی باش: یعنی هیچ کاری نمیکنی که بخوای برای ما دردسر درست کنی.

 

اصغر مصطفوی: دختر خوب شخصی است که فراتر از "این جا" و "اکنون" بیندیشد. او باید تمامی توانش را معطوف ارتقا و گسترش آگاهی های اجتماعی و فراسرزمینی خود بکند. این فرایند اینجا تمام نمی شود بلکه با انتقال آن به سایرین باید ادامه پیدا کند.

 

یک دختر خوب فردیست که با به کارگیری روش های مناسب و روزآمد، درجهت احقاق حقوق طبیعی خود مجدانه می کوشد. تمام حقوق بدیهی که او همواره در کشمکش ها و تلاطمهای سیاسی و در یا شرایط اجتماعی سهوا و در اکثر موارد عمدا مورد بی اعتنایی، بی توجهی و فراموشی قرار می گیرد.

 

دختر خوب یک نیرو پیش برنده فردی و اجتماعی است.

 

پرنیان حسینی:‌ دختر خوب بودن خوب نیست. باید تمام تمایلاتت، خواسته هایت رو در خود بکشی تا برای دیگران خوب باشی برای خودت باش هرچند برای من فقط میتونه در حد شعار باشه مجبورم برای دیگران دختر خوب باشم.

Image copyright MEHR

 

آرش: به نظر من ملاک یک دختر خوب هیکل و قیافه نیست. البته درست است که اینها همه تاثیر گذارند اما ملاک اصلی یک دختر خوب به ترتیب اخلاق ،حجب وحیا، وفاداری ومعنوی بودن اوست. صفات غیر مادی نقش اول را بازی می کنند. اگر دختری این صفات را نداشته باشد نمی توان به او گفت دختر خوب.

 

پریسا جاویدی: دختر خوب اول از همه چیز یعنی انسان خوب و یعنی دوست خوب یعنی فرزند خوب یعنی همسر خوب یعنی مادر خوب یعنی نور و روشنایی...یعنی چشمه جوشان عشق....یعنی صلح و دوستی....یعنی آرامش.

 

صوفیا از افغانستان: دختر خوب یعنى با شبکات اجتماعى سروکار نداشته باشى، اگر داشتى، عکست را در پروفایلت نگذارى، دوستانت همه دختر باشند. در موضوعى با کسى بحث نکنى.

 

دختر خوب نباید در مورد اینکه با چه کسى میخواهد پیوند همسرى ببندد حرف بزند. براى دختر خوب فامیل از میان خواستگار هایش یکى را انتخاب میکنند و دختر خوب هم بدون چون و چرا پیوند را مىپذیرد.

 

سونا کریمی: چه دختر خوبى به دخترى گفته میشه که معمولا از خواسته هاش صرف نظر کنه..طبق میل دیگران زندگى کنه...البته دختر خوب نباید خواسته هاشو آزادانه بیان کنه و مبادا باعث دردسر کسى بشه...و اگر دخترى براى خودش زندگى کنه و خوب باشه ناهنجارى کرده.

 

راحت نخنده،راحت نگرده، راحت زندگى نکنه...راحت نباشه!!! اینا معیارهایى براى یک دختر خوبه.

Image copyright BBC World Service

 

پولی شالی: دخترى که توان گرفتن حق و حقوق خود از جامعه اى داخلى و خارجى که پر از تعبیض و تعصبات جنسى است را داشته باشد و براى هر بى حرمتى و بى احترامى به مقام خودش و همنوع اش صدا بلند کند و هرگز بیننده و تحمل کننده نباشد.

 

فروزان نصیر: دختر خوب بودن در سرزمین من یعنی:به کمترین قانع باشی ، یعنی اعتراض نکنی، یعنی حرف اضافی نزنی، یعنی مثل یک برده آرام ومطیع از صبح تا شب مثل یک خدمتگار تمام عیار بشوری بپزی و لام تا کام حرف نزنی هرچه گفتند بپوشی حق انتخاب نداری ، بلند نخندی اگه نه مردم میگویند این یک چیزیش میشود و خلاصه دختر یعنی یک مشت خاکستر.

 

Saeede RH:‌ دختر خوب دختری هست که همیشه از خودش،از کارهاش،از تصمیماتش راضی باشه و هیچوقت حسرت گذشته و اشتباهاتشو نخوره.این میشه خوبه خودش.دختر باید خوبه خودش باشه

 

جیران صفر: چقدر سوال عجیبى معیار خوب بودن آدمها بسته به زمان و مکان دائما در حال تغییره مثلا دخترى که تو ایران خوب به نظر میاد تو پاکستان شاید بد به نظر بیاد تو آمریکا عجیب باشه تو اروپا شاید اصلا به نظر نیاد تازه دخترى که تو یک زمان و یک مکان خیلى خوب و مجلسى به نظر بیاد ممکنه ٥ سال قبل و یا ٥ سال بعد خیلى معمولى یا حتى بد به نظر بیاد یه سرى چیزهاى کلیشه اى هم که همیشه یا خوبه یا بد مثلا دروغ گفتن همیشه بده دزدى کردن بده راستگویى همیشه خوبه

 

Ibrako Persia: دختر خوب دختریه که خوب باشه چه برای خودش چه در نظر دیگران، اینا جدا از همدیگه نیستند کلا انسانیت همینه .

 

عین الدین محمدی: دخترخوب یعنی در هرجا که هست از هر قشر جامعه که هست دارا و ندار. دانشجو. بازیگر یا رئیس جمهور یا هرچی یک کم شرم وحیا در وجودش باشه

 

زلمی عبیدی: وقتی که متعلم است به دروس خود توجه کند ودر خانه به کار روزمره با مادرش ووقتی هم محصل شود در پوهنتون (دانشگاه)‌بجای مد و فشن به آینده مردم وطن و فامیلش فکر کند و همچنان وقتیکه ازدواج کرد به همسر وفرزندان خود توجه خاص کند چون در آن وقت مادر نیز میشود.

 

نوری نورزاد:‌ دختر خوب آن است که آگاهانه و منطقی مطابق اصول اسلام رفتار و عمل نماید نه کور کورانه

 

هاجر هاجر: از نظر من دختر خوب دختری است که با توهم زیبا بودن خودش رو وقف راضی کردن مردم و تعریف و تمجید های سو استفاده گردان نکند و خود را بازیچه دست یک مشت اراذل که برای فرو نشاندن عطش شهوت خود، خود را به او نزدیک می کند، نکند! دختری که از خود هدف دارد و هدفش را با قاطعیت دنبال می کند و لحظه ای حتی لحظه ای از وقت گرانبهای خود را صرف راضی نگهداشتن مردم کوچه و بازار نمی کند، هدفش والاتر از خرید و پرسه زدن توی بازارها و آرایش های غلیظ و به نمایش گذاشتن لبهای پروتز شده و باسن و سینه و دماغ های عملی و... است! تا کنون زنها به واسطه همین امیال پست و پایین شان نادیده گرفته شده اند و حتی در اروپا و آمریکا نیز انچنان که باید و شاید در عرصه های مختلف سیاسی و علمی و ... حضور ندارند.

 

سولماز آذر: همین قدر می دونم که نمی خواهم دخترم مثل من ( به گفته همه دوستان و آشنایان) دختر خوب باشه چون من تمام تفکرم رو مجبور بودم با مقیاس اطرافیانم هماهنگ کنم و طبعا تمام تمایلات و خواسته هام خفه میشد هرگز نمی گذارم دخترم مثل من بزرگ بشه

 

بهزاد شبانی:‌ دختر خوب دختریه که انسانیت داشته باشه و حقوق خودش رو بدونه از لحاظ بسیاری از افراد دختر خوب اونیه که حماقت لازم جهت سوء استفاده رو داشته باشه

 

Fari Ha: در افغانستان دختر خوب یعنی دختری که هر چی بزرگتر ها میگویند بگوید چشم

 

در افغانستان دختر خوب یعنی دختری که چادری (برقع) دارد. دختر خوب یعنی دختری که همه زندگیش را بخاطر مردم و حرف مردم پیش ببرد. دختری که بدون اجازه پایش را از خانه بیرون نمیگذارد زیر لت و کتک تیکه و پاره هم شود صدایش را بلند نکند. دختر خوب یعنی دختری که مرد حتی صدایش را هم نباید بشنود چون ایمان مردم ها را خراب میکند. دختر خوب یعنی دختری که فحش و ناسزا را تحمل کند و دم نزند. و خلاصه این تعریف دختر خوب در کشور من است . و اگر دختری صدایش را بلند کند حقش را بخواهد در مقابل زور گویی ایستاده شود برای یک زندگی ایده ال تلاش کند و اگر بخواهد برای خودش زندگی کند از این دختر به نام دختر خراب یاد میکنند. منم همین صفت دختر بد بودن را ترجیح میدهم و میخواهم دختر خرابی باشم از نظر این مردم تا دختر خوب بودن، و زندگی را زهر مار خودم نکنم.

 

سانا میرزایی: دختر خودش معنی خوبیه دیگه دنبال چه تعریفی باید بود

 

یاسمن نصرتی: دختر خوب بودن یعنی دختر غمگینی بودن

 

جاوید گلستانی: دختر خوب یعنی کسی که در قدم اول باید حجابش را مراعات کند تا عروسکی نباشد که از آن استفاده شخصی بکنند دختر خوب به مانند عسل شیرین است برای همسرش و به مانند زهر کشنده است برای مردان هوس باز.

 

Mahdis RB:‌ اگر دختر خوب رو یه دختر تووسری خور بدونید که قراره تو هیچ وضعیتی صداش در نیاد و همه چیزو از خودش دریغ کنه صرفا برای این که اطرافیان و مرد زندگی شو راضی نگه داره،بله!خدا رو شکر نسل همچین موجودی رو به انقراضه،باقی مونده های این نسل هم همه شون افسرده و سرخورده هستن!یه جک معروف هست که می گه:شاید شباهت دختر خوب و دایناسور این باشه نسل هردوشون منقرض شده،اما شباهت پسر خوب و پری دریایی ام اینه که هردوشون از اول افسانه بودن.

  • مm نصراصفهانی

در شرایطی که پرونده موضوعاتی مانند طرح عفاف و حجاب در کشور همچنان بدون رسیدن به نتیجه مشخصی مفتوح مانده است، رواج برخی روابط غیرعرف و غیردینی میان دختران و پسران در جامعه زننده تر از آن شده که بتوان چشم ها را بر روی آن بست.

 یکی از این روابط زننده، روبوسی دختر و پسر در ملا عام و بدون در نظر گرفتن عرف پذیرفته شده جامعه مذهبی کشور است. این اقدام که در چند سال گذشته موارد نادری از آن در برخی نقاط بالانشین شهر دیده می‌شد اکنون با حساسیت کمتر و آزادی بیشتری انجام می شود! 

با این وجود موضوع این نوشته، نه رواج این اقدام در شهر بلکه عادی شدن آن در دانشگاه های کشور است. بر اساس اخبار منتشرشده در رسانه ها، موارد این اقدام که برخی از دختر و پسر ها با ظاهری زننده اقدام به دست دادن و روبوسی در محیط دانشگاه می کنند با سرعت بالایی افزایش یافته است.









نکته عجیب در این میان سکوت مسئولان دانشگاه ها در مقابل این حرکات زننده است. مسئولان بسیاری از دانشگاه های کشور، هر چند ماه یک بار مقررات مربوط به پوشش دانشجویان را سخت تر و کنترل روی آن را بیشتر می کنند اما خبری از مقابله با روابط آزاد دختران و پسر در محیط دانشگاه نیست.

بر این اساس، در شرایطی که جلوی در بسیاری از دانشگاه ها، دانشجویان برای ورود با تشدید کنترل کارمندان روی پوشش آنان، دقایقی معطل می شوند، پس از ورود به محیط دانشگاه، دیگر تقریبا برای هر اقدامی آزاد خواهند بود! در این شرایط، کنترل پوشش دانشجویان درست مانند قیف برعکسی است که بعد از گذر از گیت ورودی، دیگر نه تنها روی پوشش بلکه روی هرگونه روابط نیز کنترلی وجود ندارد.

عجیب تر اینکه سست شدن اصول دینی و معیارهای اخلاقی و عرفی پذیرفته شده در جامعه در محیط های علمی کشور در حال نهادینه شدن است و معلوم نیست اثرات سوء آن در سال های آتی چه انفجاری را در جامعه پدید خواهد آورد!

  • مm نصراصفهانی

حوادث پاریس نشان داد داعش فاتح غرب واروپاخواهدشد!

اروپا برعکس امریکاوروسیه ازقدرت نظامی واجتماعی چندانی برخوردارنیست ونفوذ داعش در لایه های درونی اروپا نشان می دهد که بزودی همانطورکه امویان قلب اروپارا به سرعت فتح کردند داعش هم باهمان رویکرد وخشونت می تواند اروپاییان رابه زانو درآورد!چراکه قاره اروپا به زعم سیاسیون حتی از کشورهای کوچک آفریقایی واسیایی وحتی امریکایی هم ضیعیف تر ودارای بنیاد ضعیف از هرلحاظ می باشد وتوان مقابله با گروه داعش را ندارد.


حوادث امروز جهان اسلام، از برخی جهات ها بی‎شباهت با حوادث دوران بنی‎امیه نیست. در دوران بنی امیه نیز شاهد شکل گیری حاکمیتی به نام خلافت اسلامی با ادبیاتی ظاهرگرایانه، خردستیز و رفتاری خشن و خونریز هستیم. حادثه عاشورا، با همه مظلومیت در دوران همین خلافت واقع می‎شود.
تردیدینیست که اگر اسلام ظهور نمی‎کرد و آیات و پیام های اجتماعی و تاریخی قرآن نمی‎بود و اگر تلاش‎های بی وقفه رسول خدا و اصحاب گرامی او و مجاهدات و مبارزات اجتماعی آنان نمی بود، اثری از بنی‎امیه و خلافت اسلامی آنان نبود اما آیا می‎توان همه آنچه را که در دوران بنی‎امیه گذشت به اسلام یا به عمل و رفتار مسلمانانی نسبت داد که اسلام را از زاویه ذهن و دل به عرصه عمل و رفتار و ساختارها و مناسبات اجتماعی، سیاسی وارد کردند و آیا می‎توان غلبه بنی امیه را شاهد بر شکست نظریه اجتماعی اسلام دانست یا آن که برعکس غلبه بنی‎امیه، نشانه عدول مسلمانان از عمل به اسلام و در عین حال، نشانه پیروزی و موفقیت رسول خدا و اصحاب مؤمن اوست.

به نظر می‎رسد، حضور خلافت اموی اولاً نتیجه موفقیت اسلام است و ثانیاً نتیجه عمل کردن مسلمانان به اسلام نیست بلکه نتیجه کم کاری و کم عمل کردن مسلمانان به اسلام است.

اسلام تا سال فتح مکه پیش از بیست سال در برابر نظام قبیله‎ای مشرکانه عرب، مقاومت کرد، در تمام دوران مدنی، بنی امیه، در کانون فرماندهی کفر، قرار داشت و در فتح مکّه، اسلام با محوریت‎ توحید پیروزمندانه وارد مکه شد، ابوسفیان و دیگر فرماندهان کفر، در این هنگام، تسلیم شدند، بی آنکه ایمان به قلب و جان آنان راه پیدا کرده باشند.

اسلام مفاهیم و گروه‎بندی های جدیدی را در شبه جزیره ایجاد کرد. ایمان و کفر، دو مفهوم جدیدی بودند که گروه‎بندی اجتماعی مناسب با خود را در پناه باور به توحید یا تقابل با آن به همراه می‎آوردند و به موازات قدرت گرفتن اسلام و ورود آن به فرهنگ شبه جزیره مفهوم جدیدی نیز شکل پیدا کرد، این مفهوم، نفاق است. نفاق یک پدیده اجتماعی است که در شرایط غیبت یا عزلت مفاهیم توحیدی وجود نخواهد داشت. به موازاتی که توحید و گروهبندی مناسب با آن در عرصه فرهنگ حضور پیدا کند و هنگامی که کفر در موضع ضعف قرار گیرد؛ نفاق فرصت بروز پیدا می‎کند.

نفاق، کفر پوشیده و پنهان است که در پوشش ایمان فعالیت خود را ادامه می‎دهد و روشن است که اگر کفر در موضع اقتدار باشد یا توحید و ایمان در قلمرو فرهنگ منزلت و شأن ویژه نیافته باشد، نیازی به نفاق نیست.

بنی امیه آن زمان که به اسم خلافت رسول خدا به قدرت می‎رسد، نشانه این است که آنان نتوانستند. در برابر توحید و رسالت در قلمرو ارزش ها و آرمان های اجتماعی جامعه مقاومت کنند و نشانه این است که به رغم مقاومت‎های فراوانی که کفار در قبال اسلام کردند، اسلام در نهایت به عنوان ارزش و معرفت مسلط در جامعه حضور بهم رسانید، و فرهنگ اسلامی تکوین یافت.



امام حسین(ع)در اواخر دوران حیات معاویه وضعیت نابسامان جامعه اسلامی را حاصل کم کاری و پشت کردن مسلمانان و خصوصاً، عالمان به ارزش ها و آرمان های اسلامی و نتیجه بی‎توجهی آنها به اموری نظیر امر به معروف و نهی از منکر می خواند.

بنابراین گرچه بنی‎امیه بدون حضور اسلام هرگز نمی‎توانستند از یک قدرت قبیله‎ای به یک قدرت جهانی تبدیل شوند لکن حضور آنها، لازمه طبیعی، حضور اسلام نیست بلکه لازمه انحراف امت اسلامی و عمل نکردن آنها، به ارزش هایی است که به سطوحی از پیروزی در عرصه فرهنگ عمومی نایل شده است.

و امام حسین(ع) به همین دلیل راه خروج از این آفت و بلیّه اجتماعی را بازگشت از اسلام نمی‎داند بلکه راه خروج را بازگشت به اسلام و اصلاح امت جدّ خود می‎داند.


 حادثه‎ای که اینک در مناطقی از شام و عراق با عنوان داعش، شکل گرفته است، گرچه هرگز، ابعادی به گستردگی خلافت اموی را نداشته و نمی‎تواند داشته باشد، ولکن بدون نسبت و بدون تشابه با آن نیست.

بنی‎امیه، بقایای قدرت قبیله‎ای بودند که در رقابت با قدرت معنوی و جهانی اسلام قرار گرفتند. این قدرت در چهره نفاق از اسلام به عنوان یک ایدئولوژی تحریف شده، استفاده کرد، اسلام اموی اسلام گزینشی امویان بود، قدرت امویان قدرت برخاسته از متن اندیشه اسلامی نبود، بلکه قدرت برساخته قبیله‎ای بود، که با برخورد گزینشی به تحریف در اندیشه اسلامی می‎پرداخت. قرائت و تفسیر تحریف شده اموی، قرائتی ظاهرگرایانه، عقل‎ستیز بود که با استناد به ظواهر گزینشی قرآن به تکفیر خاندان اهل بیت عصمت و طهارت پرداخت و آنها را خارج شده از دین خواند.

فروپاشی قدرت اموی عقبه‎های سیاسی معرفت بر ساخته آنها را در هم ریخت، ولکن معرفت تولید شده تداوم تاریخی خود را به طور کامل از دست نداد، بلکه اولاً: صورت های تعدیل شده‎ای از آن نظیر کلام اشعری، توسط قدرت های جایگزین تداوم یافت. و ثانیاً، صورت اولیه آن، با تغییراتی کمتر، و در ابعادی محدود و بدون آن که از قدرت و بسط اجتماعی برخوردار باشد، هر چندگاه یک بار بازتولید می‎شد.

نمونه‎ای از بازخوانی مجدد، اسلام اموی را در اندیشه و عمل ابن تیمیّه می‎تواند دید، ولکن این قرائت ها به دلیل این که از عقبه و زمینه‎های اجتماعی، کافی برخوردار نبود، هیچ‎گاه نتوانست و نمی‎توانست پیامدهای اجتماعی گسترده‎ای  داشته باشد.

داعش، القاعده و بخش وسیعی از سلفیان که بازگشت به سده نخستین را مدّنظر خود قرار داده‎اند، بازگشت به اسلام اموی را دنبال می‎کنند و از این جهت از ذخایر معرفتی آنان بهره می‎برند.

تفاوت عمده آنان با بنی‎امیه در این است که اقتدار اسلام اموی، ریشه در مناسبات قبیله‎ای امویان داشت و حال آن که اقتدار ظاهرگرایی داعشیان ریشه در توان سیاسی، نظامی، اقتصادی آمریکا و دول غربی دارد.



قدرت سیاسی جهان غرب، به این دلیل این حوزه معرفتی را در عرصه سیاسی منطقه فعال می‎کند که اسلام احیا شده را به عنوان یک رقیب زنده، فعال و پرتحرک می بیند.

حیات مجدد جهان اسلام قدرت مانور مفاهیم اجتماعی مدرن را در جوامع اسلامی به حوزه‎های محدود آکادمیک دانشگاهی و چارچوب‎های معدود روشنفکری مدرن ، محصور ساخته است، و مفاهیم فرهنگی و تمدنی جهان اسلام را در قلمرو فرهنگ عمومی امت اسلامی فعال ساخته است. و به همین دلیل عملکرد عام و گسترده جهان غرب در جوامع اسلامی دیگر نمی‎تواند، در ذیل مفاهیم مدرن سازمان یابد.

تحولات پیاپی و پرشتاب، پس از انقلاب اسلامی فرصت بازسازی مفاهیم دینی جهان اسلام را در چارچوب قرائت‎های مدرن و پسامدرن نیز از بین برده و به همین دلیل سیاست و اقتصاد غرب چاره‎ای جز عملکرد شتاب‎زده و خام در ذیل مفاهیم، تاریخی جهان اسلام ندارد.

و در این شرایط باید با برخورد گزینشی با معانی و مفاهیم تاریخی اسلام، گروهبندی‎های نوینی را برای مقابله، با شکل‎گیری، اقتداراسلامی ایجاد کند و تولیدات اموی و سفیانی بهترین گزینه‎ی مورد استفاده غرب در این مقطع تاریخی است و همین مسأله موجب می‎شود، تا اندیشه‎ای که پس از بنی‎امیه با از دست دادن محمل‎های سیاسی، اقتصادی و تاریخی خود به صورت رویکردهای فردی و محدود تداوم یافت، دیگر بار با زمینه های سیاسی جدید به صورت یک جریان گسترده و پرشتاب اجتماعی شکل گیرد، و بدین ترتیب ظاهرگرایی افراطی اموی و سفیانی که در حاشیه قدرت سیاسی بنی‎امیّه و آل ابی‎سفیان شکل گرفته است، این بار در حاشیه منافع ملی دولت‎های مدرن در متن جوامع اسلامی برای مقابله با اهداف و اغراضی که بیداری اسلامی به دنبال آن است ، باز تولید می‎شود. و به همین دلیل، نمی‎توان ابعاد اجتماعی این حادثه را با صرف‎نظر از عملکرد سیاسی دول غربی، و در چارچوب قشری‎گری، و افراطی‎گری افراد یا گروه‎های محدود تحلیل کرد.

این افراد و گروه‎ها، در تاریخ گذشته جهان اسلام همواره بوده و خواهند بود. شکل گیری یک حادثه گسترده وسیع اجتماعی با ارجاع به این افراد، و بدون، نظر به مناسبات، عوامل و ساختارهایی که در وسعتی مناسب با ابعاد حادثه باشند، علاوه بر آن که نوعی ساده انگاری است، مانع از شناخت درست پدیده و در نتیجه مانع از اتخاذ، موضعی آگاهانه و شایسته است.

اگر ظاهرگرایی، فرقة عثمانی، درسده نخستین با نظر به محمل اجتماعی آن به درستی موجب می‎شود تا در چارچوب قدرت اموی تحلیل شود، قشری‎گرایی جمود و برخوردگزینشی و خردستیزانه القاعده و داعش نیز باید در چارچوب عملکرد آمریکا و دول غربی تحلیل شود و اگر اسلام اهل حدیث و عثمانیه به درستی اسلام اموی خوانده می‎شود اسلام تکفیری معاصر نیز به درستی، باید اسلام آمریکایی نامیده شود.


 بدون شک اسلام آمریکایی در چهره اسلام اموی، محدود و مقید نمی‎شود و پوشش گرفتن آن در ذیل اسلام اموی نیز، امری مقطعی است.

اسلام اموی و آمریکایی به رغم اشتراکاتی که درتحریفگری، برخورد گزینشی و ایدئولوژیک دارند، از تفاوت هایی نیز برخور‎‎دارند و عمده‎ترین تفاوت آنها در این است که ظاهر‎گرایی و قشری‎گرایی عثمانیه، برجسته‎ترین و کاملترین الگوی اسلام اموی است و حال آنکه قشری‎گرایی و رویکرد تفکیری و جمود، چهره‎ای شتابزده، خام و مستعجل از اسلام آمریکایی است.

اسلام آمریکایی در صورتی که مجال پیدا کند، به جای آن که در پوشش ظاهرگرایی سلفی ظاهر شود. به تفسیر سکولار از مفاهیم اسلامی خواهد پرداخت. و در این مسیر از تجربه تاریخی دنیای مدرن در مواجهه با میراث مسیحیّت و خصوصاً  از تجربه پروتستانیسم، نیز استفاده خواهد کرد.

بخشی مستقر از اسلام آمریکایی را در چگونگی مواجهه سکولاریزم آتاتورک با بیداری اسلامی می‎توان دید. تفسیر سکولار از اسلام همان راهی بود که اردوغان پیش پای موج اخیر بیداری اسلامی در مصر قرار داد.

خیزش اسلامی مصر در حقیقت در معرض آسیب دوگانه‎ای از اسلام آمریکایی قرار گرفت، اوّل: قشری‎گرایی و ظاهرگرایی سدة نخستین، و دوم تفسیر و قرائت سکولار از دین،

اسلام آمریکایی در هر چهره و صورتی که ظاهر شود، قبل از همه نشان دهنده حضور مجدد همان چیزی است که، امام خمینی از آن با عنوان اسلام ناب محمدی یاد می‎کرد، یعنی نشانه حیات مجدد اسلام و بازگشت توحید به زندگی اجتماعی و سیاسی انسان معاصر است.

اگر این حیات مجدد نبود، فرایند سکولاریزاسیون در جوامع اسلامی به سوی نوعی سکولاریزم عریان پیش می‎رفت و  جهان غرب با محوریت سیاسی آمریکا، هیچ نیازی برای پوشش گرفتی از مفاهیم دینی نداشت.

عملکرد سیاسی و اقتصادی جهان غرب در جوامع غربی ، در شرایطی که فرهنگ های بومی، زنده و فعال نباشد. تحت پوشش ادبیات توسعه، و مانند آن شکل می‎گیرد و مقاومت های قومی، در برابر مبادلات یک جانبه و ظالمانه جهان غرب نیز با مفاهیم استقراضی از همان جهان سازمان می‎یابد. حضور زنده و فعال فرهنگ اسلامیبه طور طبیعی عملکرد عاملان مستقیم و غیر مستقیم و کارگزاران داخلی و خارجی را ناگزیر از توجه، به مفاهیم و نظام معنایی موجود می‎کند.  قرائت و تفسیر این نظام معنایی از منظر کسانی که در چارچوب، اغراض، ارزش ها، مقاصد و آرمان های جهان مدرن، حرکت می‎کنند، تفسیر و قرائتی مدرن از اسلام را به دنبال می‎آورد. و این تفسیر، کلام و شریعتی متناسب با خود را طلب می‎کنند و این نوع از تعامل مطلوب‎ترین و کامل‎ترین تعاملی است که در عبور از سنت دینی جهان اسلام، می‎تواند رخ دهد.

برخی از نظریه‎پردازان وقوع انقلاب اسلامی را واکنشی در برابر حرکت شتابزده بعد از مشروطه در دوران پهلوی می‎دانند. از نظر آنان، حلقه مفقوده‎ای که منجر به انقلاب شد، بی‎توجهی نسبت به فرهنگ اسلامی و بازسازی نکردن آن با تفسیر و قرائتی سکولار، دنیوی و این جهانی است. کارگزاران سیاسی، اقتصادی غربی، هنگامی به پوشش گرفتن از مفاهیم دینی بدون تصرف در محتوای معرفتی آن دست می‎زنند که برای یک فعالیت اقتصادی و یا سیاسی گریزی از آن نداشته باشد. و این امر در شرایطی اتفاق می‎افتد، که فرهنگ دینی حضور خود را تا عرصه‎های سیاسی، و اقتصادی فعال کرده باشد.

بنابراین استفاده از ادبیات ظاهرگرایانه اسلام اموی بدون هیچ گونه تصرف و بازخوانی، نشانه اضطرار دول غربی در برابر اسلام حاضر و فعال در عرصه سیاست است. و البته این استفاده خام و ابزاری که تنها در افق یک عملکرد سیاسی و نظامی شکل می‎گیرد را پیامدهای کنترل نشده‎ای برای خود آنان نیز دارد. آنان بی آنکه به عواقب خطرناک این رفتار خود توجه داشته باشد، انرژی انباشته و متراکم جهان اسلام را در مسیری فعال می‎کنند، که عواقب آن برای خود آنان نیز قابل پیش‎بینی نیست.

در هر صورت پیدایش داعش با آن که محصول تعامل سیاست دول غربی و دول منطقه‎ای وابسته به آنها با ذخیره‎های تاریخی اموی جهان اسلام است. اولاً نشانه حضور مجدد اسلام تا ابعاد سیاسی است، به گونه‎ای که اسلام آمریکایی را ناگزیر از حرکت های شتابزده می‎کند و ثانیاً، نشانه فعالیت‎های ناتمامی است که اسلام در تداوم عملکرد فرهنگی و اجتماعی خود باید انجام دهد.



 برخورد گزینشی بنی‎امیه با حقیقت اسلام گرچه امری بود که می‎توانست در تداوم خود اصل اسلام و پیام معنوی آن را در تاریخ دفن کنند ولکن تقابل با آن در انکار اصل اسلام نبود بلکه در روشنگری و عملکرد سیدالشهداء بود که توانست اصل اسلام را در متن فرهنگ آرمانی جامعه اسلامی حفظ کند.

اینک رویکرد گزینشی در تعامل با اسلام اموی نیز بخشی از فعالیت اسلام آمریکایی به قصد پیشگیری از حیات مجدد تاریخی اسلام است. بخشی دیگر از فعالیت توسط صورت های دیگری از این اسلام است که عملکرد تکفیری ظاهرگرایان را هزینه تبلیغ برای تفسیرهای سکولار از دین می‎کند.

بیداری اسلامی در برابر ظاهرگرایی، اگر به دامن تفسیرهایی دنیوی و سکولار پناه ببرد، اصل هویت خود را از دست خواهد داد و تداوم بیداری اسلامی در بازگشت به اسلام محمدی و روشنگری نسبت به تاریخ گذشته اسلامی درس آموزی و عبرت گیری از آن، و در استفاده از تجارب تاریخی مناسبی است که وحدت و انسجام امت اسلامی را در تداوم، حیات فرهنگی و تمدنی آن حفظ می‎کند.

تاریخ گذشته جهان اسلام، تاریخی متکثر و غنی است، عنصر عقلانیت که ریشه در آموزه‎های اصیل اسلام دارد، انباشت معرفتی شایسته‎ای را برای امروز جهان اسلام، به ارث گذارده است.

گذشته فقهی و کلامی جهان اسلام نیز گذشته تکفیر و قشری‎گرایی عثمانیه و یا خوارج نیست.

افراطی‎گرایی عثمانیه و خوارج تنها در مقطعی خاصی از تاریخ اسلام در حاشیه سلوک سیاسی بنی‎امیه غلبه یافت و بعد از آن این جریان تا دوره معاصر که بر محمل سیاسی دول غربی جای گرفته است همواره به صورت جریانی شاد موجود بوده است.

جریان غالب جریانی بوده است که خلافت گسترده اسلامی را از بالکان، تا چین با اقوام، نژادها، زبان‎ها، مذاهب و فرهنگ‎های قومی مختلف پوشش داده است.

تجربه زیست مدارای اجتماعی در بین مذاهب و فِرق مختلف اسلامی و همچنین بین مسلمانان و غیرمسلمانان، به مراتب فراتر از تجربه تنگ نظری‎های نواصب یا خوارج و ظاهرگرایان عثمانیه است اگر دول غربی، و کشورهای تحت نفوذ آنها، بستر سیاسی افراطی‎گری اهل ظاهر را تأمین نمی‎کردند این جریان در حاشیه امواج بیداری اسلامی نیز منزوی‎تر از گذشته خود به سر می برد. و اینک پس از گذشت بیش از هزار سال حاکمیت هزارماهه بنی امیه، فرصت فعالیت اجتماعی مجدد را پیدا نمی‎کرد.

بیداری اسلامی اینک نیز می‎تواند مدارا و تحمل اجتماعی را نسبت به مذاهب اسلامی ادیان توحیدی یا حتی جامعه بشری در چارچوب مبادی کلامی و مقررات فقهی، فرق مختلف اسلامی و خصوصاً در راستای تقابل با خطر مشترک جهان اسلام، تأمین نماید و بلکه وجود دشمن مشترک جهان اسلام ‌یعنی صهیونیسم بین الملل و نظام استکباری دنیای غرب، عامل مهمی است که این تحمل و مدارا را بیش از همه گذشته تاریخی برای امت اسلامی ضروری می‎گرداند.

  • مm نصراصفهانی