رادیو اسلام Radio Islam

سایت مشاوره وپاسخ گویی به شبهات وسوالات دینی و اعتقادی

رادیو اسلام Radio Islam

سایت مشاوره وپاسخ گویی به شبهات وسوالات دینی و اعتقادی

باعرض سلام
پاسخ گوی سوالات وشبهات اعتقادی هستیم.

*********************

تبصره :

استفاده از مطالب بدون منبع هم از نظرمااشکالی ندارد.

آخرین نظرات

عاقبت کسی که نامحرم را در آغوش بگیرد

مm نصراصفهانی | دوشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۶:۳۱ ب.ظ

عاقبت کسی که نامحرم را در آغوش بگیرد



عاقبت کسی که نامحرم را در آغوش بگیرد

عاقبت کسی که نامحرم را در آغوش بگیرد

متاسفانه بعضی از افراد مشهور برای عادی سازی روابط زن و مرد در جامعه ایران اسلامی، اقدام به حرکاتی خلاف معیارها و احکام دین مبین اسلام همچون دست دادن به نامحرم تا به آغوش گرفتن نامحرم دست زده‌اند. هرچند که اینگونه حرکات در قانون ما مورد توجه قرار نمی‌گیرد و برخورد مناسب و جدی با این اعمال ضد فرهنگی نمی‌شود ولی در متون دینی ما، برای اینگونه گناهان، مجازات و کیفرهای اخروی در نظر گرفته شده است که در ادامه به آنها می‌پردازیم.

1. دست دادن به نامحرم

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره دست دادن به نامحرم فرمودند: «کسى که با زن نامحرمى دست دهد، در روز قیامت در حالى که به زنجیر کشیده شده است محشور مى‏شود و سپس فرمان مى‏رسد که او را راهى دوزخ سازند».[1]

و در جایی دیگر آمده است : «هر کس با زنى که به او مَحرَم نیست، دست بدهد، بدون تردید به غضب و خشم خداوند - عزّوجلّ- رو کرده و آن را براى خود خواسته است».[2]

طبق احادیث بالا کسی که به نامحرم دست می‌دهد نه تنها مجازات سختی دارد بلکه نارضایتی پروردگار را برای خود خریده است که این خود عاملی برای دوری از خدا و نزدیکی به شیطان و گناهان دیگر می‌باشد.

2- ارتباط و تماس فیزیکی با نامحرم:

ارتباط جسمی با نامحرم مصادیق گوناگونی دارد؛ مانند: دست دادن که در مورد آن صحبت کردیم-، لمس، «زنا» و ... که برخی از احادیث در مورد رابطه فیزیکی با نامحرم به این شرح است:

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «هر که زن نامحرمی را در آغوش بگیرد، او را با شیطان به زنجیرى آتشین می‌بندند و هر دو را در آتش می‌افکنند».[3]

امام رضا (علیه السلام) فرمود: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در شب معراج گروهی از زنانی را دیدند که به عذاب دچار شده بودند. در آن شب، زنی را دیدند که صورت و بدنش را با قیچی جدا می‌کردند، و او کسی بود که خود را بر مردان [نامحرم] عرضه می کرد.[4]

از نظر اسلام دست دادن به نامحرم و لمس و ارتباط فیزیکی با نامحرم نه تنها یک گناه و مجازات اخروی دارد، بلکه فرد مورد غضب الهی و با شیطان مشهور خواهد شد.

حال جای سوال است که چرا از سوی مسئولان فرهنگی ما در مقابل این‌گونه حرکات مثل دست دادن کارگردان مشهور ایرانی و در آغوش گرفتن بازیگر زن توسط بازیگر معروف ایرانی، هیچ اقدام قابل توجهی صورت نمی‌گیرد؟

وقتی که با این‌گونه اعمال و حرکات که ضد عفاف است برخوردی نمی‌شود و این افراد مشهور باز هم با آزادی تمام کارهایشان را ادامه می‌دهند، چگونه می‌توانیم از جوانان کشورمان که الگویشان بازیگران سینما و افراد مشهور هستند انتظار داشت که احکام الهی را به خوبی اجرا کرده و عفاف را رعایت کنند؟

--------------------------------------------

پی نوشت:

[1] . «وَ مَنْ صَافَحَ امْرَأَةً حَرَاماً جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَغْلُولًا ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّار»، (شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 283، انتشارات شریف رضی، 1364ش).
[2] . «مَنْ صَافَحَ امْرَأَةً تَحْرُمُ عَلَیْهِ فَقَدْ بٰاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللّٰهِ عَزَّ وَ جَلَّ»، (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 14، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413ق).
[3] . «من التزم امرأة حراما قرن فی سلسلة من النّار مع الشّیطان فیقذفان فی النّار»، ( عاملی، حرّ، وسائل الشیعة، ج 20، ص 196، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1409ق).
[4] . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 10 و 11، انتشارات جهان، 1378 ق.

  • مm نصراصفهانی

سلام 
چراحکومت علی (ع) بسیار کوتاه بود ؟

باتوجه به این بحث ایا حکومت علوی یک حکومت ایده‌آل اسلامی است؟
سوالاتی ازمحضر علاقه مندان به این بحث پرسیده می شود:

1*در قرآن و روایات بر عدالت اقتصادی تاکید شده، اما امروز آنچه مشاهده می شود تقریبا در تضاد با تاکیدات اسلام است، چرا که دولت ها و حکومت ها آن قدر بد عمل کرده اند که عدالت در اسلام مورد هجمه قرار گرفته است. مبنای عدالت اقتصادی از منظر اسلام چگونه تعریف شده است؟

2*چراباتوجه به اینکه حکومت اسلامی علی (ع) برپایه عدالت بود بیشتراز 4سال اندی طول نکشید؟

3*بدون تردید طلحه و زبیر از حامیان و نخستین کسانی بودند که با حضرت علی(ع) بیعت کردند؛ چرا امیرالمومنین(ع) از این دو نفر در پست های کلیدی استفاده نکرد؟

4**آیا امیرالمومنین(ع) توانستند به طور کامل عدالت اجتماعی و اقتصادی را فراهم کنند؟ آیا عدالت اجتماعی و اقتصادی در دوره دیگر غیر از حکومت نبوی و علوی شکل گرفت؟

5* یکی از اهداف تاسیس نظام جمهوری اسلامی و شکل گیری انقلاب نیز برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی بود که به نظر می رسد چرا هنوزاین آرمان جامه عمل نپوشیده است؟
__________________
  • مm نصراصفهانی

کوروش، پیامبران را به ایران آورد.

مm نصراصفهانی | پنجشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۱۷ ق.ظ
نگاره ی کورش بزرگ
  • اطراف ضریح هیچ‌گاه خلوت نیست و صدای دعا، التماس و خواندن قرآن همیشه از چهارگوشه ضریح طلایی او به گوش می‌رسد. این آرامگاه از معدود مکان‌هایی در خوزستان است که کبوتران زیادی دور تا دور حیاط بزرگ و مستطیل‌شکل آن پرواز می‌کنند و گاهی برای استراحت، در کنار حوض پرآب، آرام‌آرام در میان جمعیت راه می‌روند. مردم جنوب، شهر شوش را به دانیال نبی می‌شناسند و آن را «شوش دانیال» می‌نامند. 
    اگرچه گفته می‌شود که دانیال نبی از پیامبران یهود است اما تمام مردم شهر و حتی مسافرانی که از شهرهای دیگر خوزستان به شوش سفر می‌کنند، حتما برای ادای احترام سری به ایشان می‌زنند، چند خطی قرآن می‌خوانند، به نماز می‌ایستند و برای توسل و واسطه شدن این پیامبر نذر او می‌کنند. 
    دانیال نبی یکی از پیامبران قوم بنی‌اسراییل است و در هفت قرن قبل از میلاد مسیح زندگی می‌کرد که پادشاه بابل او را به همراه دیگر اقوام یهود به اسارت گرفت. او مدتی بعد موفق شد خود را از اسارت رها کند و به ایران پناه بیاورد و تا زمان مرگ خود در شهر متمدن زندگی کرد. آرامگاه این پیامبر در ساحل شرقی رودخانه شاوور و روبه‌روی تپه ارگ تا امروز به‌عنوان مکانی مقدس و مورد احترام باقی مانده است. 
    شاید دانیال نبی نام‌آشناترین پیامبر در میان مردم ایران باشد اما او تنها پیامبر نیست و با توجه به اعلام اداره اوقاف کشور در دی ماه امسال به‌جز آرامگاه دانیال نبی، مقبره 32 پیامبر دیگر نیز در ایران وجود دارد. اوقاف اعلام کرده است که هشت‌هزار بقعه متبرکه در کشور وجود دارد که در این بقعه‌ها، 10هزار امامزاده مدفون هستند و همچنین مقبره 33 پیامبر در کشور وجود دارد؛ پیامبرانی که اگرچه آرامگاه و مکان آنان برای تمام مردم کشور آشنا نیست اما عمدتا بسیار مورد توجه مردم محلی آن منطقه هستند و ساکنان اطراف به زیارت این پیامبران می‌روند. محمدجعفر سروقدی، مشاور اداره کل سازمان اوقاف کشور معتقد است زیارتگاه پیامبران ایران برای مردم شهر یا روستاییان محل زیارتگاه همیشه آشنا بوده و این پیامبران از پیش توسط مردم شناخته شده‌اند. 
    اعلام وجود 33 پیامبر از سوی اوقاف
    سازمان اوقاف و امور خیریه کشور دی ماه امسال اعلام کرد که سال 90 برنامه بودجه و درآمد امامزادگان در سه حوزه مدیریت، فرهنگی و عمرانی برای هر امامزاده نوشته شده و به اجرا درآمده است. به گفته قائم مقام این سازمان دوهزارو 700 نقشه طرح جامع و تیپ در چهار نوع در کشور از سوی سازمان اوقاف آماده شده و این نقشه‌ها در بقاع متبرکه کشور در حال عملیاتی شدن است. این عملیات شامل مقبره 33 پیامبری که سازمان اوقاف تعداد آنان را اعلام کرده است نیز می‌شود. 
    سروقدی، مشاور اداره کل سازمان اوقاف کشور در گفت‌وگو با «شرق» از کم بودن منابع تحقیقاتی درباره پیامبران می‌گوید و توضیح می‌دهد: «درباره پیامبران بر‌خلاف امامزادگان، اطلاعات وسیعی وجود ندارد. اطلاعات مربوط به امامان و زندگی آنان در دسترس‌تر است و مثلا می‌دانیم که چرا بسیاری از امامان به ایران آمده‌اند و در حال حاضر آرامگاه آنان زیارت می‌شود. مثلا گفته می‌شود زید بن علی و یارانش قیام کردند و به ایران آمدند یا مبلغ بوده و به ایران راه پیدا کرده‌اند. همچنین بسیاری از امامزادگان در زمان علی بن موسی‌الرضا به ایران آمدند. اما در مورد پیامبران اطلاعات‌مان محدودتر است؛ دلیل آن نیز این است که منابع‌مان محدود‌تر است و اگر بخواهیم به منابع برگردیم باید به منابع قبل از تاریخ اسلام مثل تاریخ طبری یا تاریخ مسعودی مراجعه کنیم.» محمدجعفر سروقدی معتقد است که باید تحقیقات وسیع‌تری در مورد تاریخ و زندگی این پیامبران انجام گیرد: «این بحث هنوز جای مطالعه و تحقیق دارد و باید در این رابطه کتاب‌نگاری درست انجام دهیم.»
    آرامگاه پیامبران وقف است
    شمال غربی، شمال شرقی تا مرکز و جنوب ایران بسیاری از روستاها و شهرها، بقعه یا آرامگاه یکی از این پیامبران است تا آنجا که برخی از آنان بسیار آشنا و زیارتگاه مردم هستند؛ مانند آرامگاه تخت فولاد در اصفهان که مقبره یکی از پیامبران آسمانی است. مقبره‌هایی که در زنجان یا همدان وجود دارند نیز از مهم‌ترین مقبره‌های نام‌آشنا هستند. تمام این مکان‌های مقدس مذهبی وقف این پیامبران است و به گفته سروقدی، جزو اموال موقوفی شناخته می‌شوند. «بقاع متبرکه به موجب قانون، زیر نظر تشکیلات سازمان اوقاف هستند و علاوه بر موقوفاتی که در کشور وجود دارد، امامزاده‌ها، اراضی پیرامونی آن و محل مرقدشان موقوفه است.» این مساله باعث شده تا سازمان اوقاف این مکان‌ها را معرفی کند. اگرچه همچنان اطلاعات این سازمان در مورد جزییات تاریخی و زندگی آنان کامل نیست اما سروقدی در مورد نحوه شناسایی این بقاع توضیح می‌دهد: «به‌طور کلی بقاع متبرکه به دو صورت از نسل‌های قبل به نسل حاضر معرفی می‌شود و علاوه بر آن بر اساس مستندات از منابع مکتوب و سنگ‌نوشته‌هایی که روی آنهاست شناسایی می‌شود. سازمان اوقاف در صورتی که نیازی را تشخیص دهد از واحدهای پژوهشی و تحقیقی مرتبط استفاده می‌کند.» 
    به گفته این مشاور سازمان اوقاف کشور، بعضی از این مکان‌های مقدس و متعلق به پیامبران دارای بقعه و بارگاه است و برخی قبر ساده دارند. «این مکان‌ها از قدیم شناسایی شده‌اند؛ فضاهایی معنوی هستند که برای مردم قابل احترا‌م‌اند.»
    پادشاهی بخت‌النصر و پناه پیامبران پیش از میلاد به ایران
    سرگذشت بیشتر پیامبرانی که از میان 124هزار پیامبر آسمانی، ایران را برای زندگی انتخاب کرده‌اند و دارای بقعه یا آرامگاه هستند، بسیار شبیه یکدیگر است. به گفته مشاور سازمان اوقاف کشور، هرکدام از این پیامبران در سال‌ها، دوره‌ها و سنوات مختلف به ایران آمده‌اند. «البته این سال‌ها چندان دور از هم نبوده‌اند. اسم و رسم بسیاری از 124هزار پیامبر هنوز برای ما مشخص نیست و باید گفت حتی در مورد پیامبران اولوالعزم نیز خیلی وسیع کار نشده است.»
    پادشاهی بخت‌النصر به سال 605 قبل از میلاد مسیح بازمی‌گردد. او پس از پدرش نابوپولاسار به‌عنوان پادشاه بابل بر تخت سلطنت نشست. مهارت او در جنگ، کشورداری و گسترش قلمرو پادشاهی خود مانند پدرش بود. اگرچه بخت‌النصر بابل را به باشکوه‌‌ترین پایتخت آن روزگار تبدیل کرده بود اما برای قوم یهود یکی از سنگدل‌ترین پادشاهان به‌شمار می‌آمد. بخت‌النصر قبل از اینکه پادشاه شود، مصریان را در خارکمیش شکست داده و آنها را از خاورمیانه بیرون راند. پس از رسیدن به پادشاهی، به جنگ کشور یهودیه رفت و پس از شکست آنان، این سرزمین را نیز در قلمرو خاک بابل درآورد و بر تصرفات خود افزود تا آنکه کورش، پادشاه هخامنشی، بابل را فتح و اسیران دوره بخت‌النصر را آزاد کرد. در آن دوران برای یهودیان که از جنگ و اسارت بخت‌النصر فراری بودند، ایران امن‌ترین، بهترین و آرام‌ترین سرزمین بود. محمدجعفر سروقدی نیز علت مهاجرت عمده پیامبران به ایران را حکومت بخت‌النصر می‌داند و توضیح می‌دهد: «سلطه و فشار پادشاهان بیشتر آنان را به سرزمین ایران کشانده است زیرا در مورد پیامبران الهی عمدتا این‌گونه نیست که از جایی به جای دیگر نقل مکان کنند؛ اینان چون از لحاظ حکومتی تحت فشار بودند، در ایران زندگی می‌کردند. البته باید گفت پهنای کشور در زمان هخامنشیان نیز وسیع بود و عمده مناطقی که پیامبران به آنجا مهاجرت می‌کردند جزو قلمرو ایران بوده است. اینها بیشتر در دوران تاریخی ایران مهاجرت کرده‌اند. دوره تاریخی ایران نیز با مادها شروع می‌شود. اما اینکه آیا این پیامبران جزو مهاجران سیاسی بوده‌اند یا خیر، نیازمند بررسی است.»
    شجاعی نیز مانند مشاور و کارشناس سازمان اوقاف کشور، ورود این پیامبران را به دوران تاریخی حکومت هخامنشی نسبت می‌دهد: «عموم پیامبران مدفون‌شده در ایران مربوط به قوم بنی‌اسراییل هستند و زمانی که بخت‌النصر در بین‌النهرین به قوم یهود حمله می‌کند، ایشان را به اسارت می‌گیرد و بسیاری از آنان به ایران پناه می‌آورند. آنان به‌دلیل شرایط زمانی به مکان‌های زیادی مهاجرت کردند و بیشتر آنان به عربستان و اردن و شام رفتند. کورش پادشاه نیز پس از جنگ با بخت‌النصر و شکست او تمام این اسیران را آزاد می‌کند.»
    در فهرست سازمان اوقاف و امور خیریه کشور از پیامبران ایران، نام تمام بقاع متبرکه متعلق به پیامبرانی که در ایران زندگی کرده یا مدفون شده‌اند به همراه استان و محل این بقاع ذکر شده است. به گفته شجاعی، محقق تاریخ دین، اغلب پیامبران در بلاد شام و سوریه و بعد از آن در عربستان و عراق مدفون هستند. در ایران نیز وجود حدود 33 پیامبر ذکر شده و تعدادی از آنان نیز مانند حضرت دانیال، حیقوق نبی، قیدار یا چهار پیامبری که در قزوین مدفون شده‌اند، دارای سندیت صددرصد هستند. اما وجود بسیاری از این پیامبران را اگرچه دارای سندیت صددرصدی نیستند، نمی‌توان به‌صورت قطعی منتفی دانست. در حال حاضر با توجه به اسناد سازمان اوقاف کشور، مکان مقدس 33 پیامبر در ایران وجود دارد اما می‌توان گفت مقبره مخروطی‌شکل دانیال نبی تنها زیارتگاهی است که بیش از همه برای تمام مردم ایران شناخته‌شده است و آن هنگام که نامی از پیامبران در ایران برده می‌شود پیش از همه نام دانیال نبی بر زبان می‌آید. 

    حضرت قیدار: حضرت اسماعیل 12 پسر داشت که بزرگ‌ترین آنان حضرت قیدار به معنی سیاه‌پوست است. پس از وفات حضرت اسماعیل در 130 سالگی، قیدار جانشین پدر شد و مردم را به توحید دعوت کرد. این حضرت به گفته علامه مجلسی، جد سی‌ام حضرت رسول است. مرقدش در شهرستان خدابنده و زیر نظر اداره اوقاف و امور خیریه این شهرستان اداره می‌شود. این شهرستان از کوچک‌ترین شهرهای ایران است که دو خیابان اصلی و فرعی دارد و مرقد حضرت قیدار در خیابان اصلی این شهر است. 

    حضرت اشموییل: این حضرت از پیامبران قوم بنی‌اسراییل است و میان خاندان «لاوی» این قوم از سوی خداوند به پیامبری برگزیده شد و طی 40 سال مردم را از بت‌پرستی بازداشت و به خداپرستی دعوت کرد. اشموییل یا شموییل به زبان عبری به معنی «شنیده‌شده خدا» است. وی طالوت را به پادشاهی رساند و به همراه یاران خود به جنگ با جالوت رفت. زمانی که یارانش به نهر آبی رسیدند به آنان فرمان داد که از آب ننوشند. آنانی که به فرمان او گوش سپردند 313 نفر بودند. وقتی آنان به سپاهیان جالوت رسیدند و تعدادشان را دیدند گفتند که ما نمی‌توانیم با آنها مقابله کنیم اما آن گروه دیگر از سپاهیان طالوت به رهبری حضرت گفتند: «چه‌بسا گروه اندکی به اذن خداوند بر گروه بسیاری پیروز شود و در آخر سپاه طالوت بر سپاهیان جالوت پیروز شدند.» مرقد حضرت اشموییل در 11کیلومتری شهرستان ساوه (جاده بویین‌زهرا) واقع است. 

    حضرت حیقوق: نام این حضرت در زبان عبری به معنی «کسی که در آغوش کشید»، است. او یکی از پیامبران قوم بنی‌اسراییل است که وی را یکی از پیامبران اولو‌العزم می‌دانند. حضرت حیقوق نگهبان معبد سلیم پادشاه یهود در اورشلیم بوده است. این حضرت به همراه دانیال نبی و عده‌ای دیگر از یهودیان قوم بنی‌اسراییل به اسارت بخت‌النصر درآمد و سال‌های زیادی در زندان بابل به‌سر برد. حضرت حیقوق پس از حمله کورش هخامنشی به بابل و آزادی به اکباتان (همدان) آمد و پس از مرگ نیز در همان جا مدفون شد. مقبره این حضرت در شهرستان تویسرکان همدان واقع است. 

    حضرت دانیال: این حضرت نیز از قوم بنی‌اسراییل و از نسل حضرت داوود است. او در کتاب خود حوادث آینده و بعثت پیغمبر آخرالزمان حضرت محمد(ص) را پیشگویی کرده است. همان‌گونه که اشاره شد، وی همزمان با پادشاهی کورش و داریوش در ایران می‌زیسته است. این حضرت نیز در کودکی به همراه قوم خود به اسارت پادشاه بابل درآمد و چون از عبادت و فرمان پادشاه بابل سر باز زد، او را نزد شیران درافکندند اما او از میان شیران جان سالم به در برد و زنده ماند و پیامبری او بر پادشاه بابل ثابت شد. حضرت دانیال پس از مرگ پادشاه بابل از جانب بهمن پسر اسفندیار به بیت‌المقدس بازگردانیده شد و از آنجا به اهواز رفت و در شوش دیده از جهان فروبست. ایرانیان باستان پس از رحلت آن حضرت بر طبق آیین خودشان، پیکر مطهر حضرت دانیال را مومیایی کردند و در اتاقکی روی تپه‌های شهر شوش قرار دادند و در اتاقک را مهر و موم کردند تا زمان ظهور اسلام و فتح ایران به دست مسلمانان، امر کردند حضرت را دفن کنند و برای او بارگاهی بزرگ ساختند که آب نهر جندی‌شاپور از زیر آن جاری بود. وقتی در سال 1352 برای اجرای طرح شهرسازی شهرستان شوش دانیال مسیر رودخانه را عوض کردند، قبر حضرت نمایان شد و بار دیگر به بازسازی صحن و حرم این حضرت پرداختند و در حال حاضر زیر نظر اداره اوقاف شهرستان شوش دانیال اداره می‌شود.

    حضرت حجی: این حضرت قبل از حضرت مردخای در سال 520 قبل از میلاد، برابر با سال دوم سلطنت داریوش و قبل از حضرت مسیح، به پیامبری مبعوث شد. وی نیز مانند حضرت حیقوق به همدان رفت. نام این پیامبر در زبان عبری به معنی «مسرور» خوانده می‌شود. آرامگاه این پیامبر به «مسجد پیغمبر» معروف است و در کوچه‌ای از کوچه‌های خیابان باباطاهر شهر همدان قرار دارد. قدمت این مسجد به قرون وسطی بازمی‌گردد که در انتهای مسجد پس از محراب، در ورودی حرم دیده می‌شود. 

    حضرت یوشع: این حضرت نیز از زندانیان آزادشده در زمان پادشاهی کورش است و به همراه یک پیغمبر دیگر قوم بنی‌اسراییل به نام جناب شعیا، در اصفهان به خاک سپرده شدند. این حضرت را عمدتا با یوشع بن تون، وصی حضرت موسی اشتباه می‌گیرند اما قبر یوشع بن تون در جبل لبنان در حوالی طیبه قرار دارد و قبر این پیامبر در تخت فولاد شهر اصفهان واقع شده است. قدمت تاریخی گورستان تخت فولاد اصفهان به پیش از اسلام می‌رسد و قبر بسیاری از بزرگان در آن قرار دارد. 

    چهار انبیا: آن‌گونه که گفته می‌شود این چهار پیامبر همزمان با اصحاب کهف زندگی می‌کرده‌اند و زمان مرگ‌شان با یکدیگر متفاوت بوده است اما پس از فوت اولین پیامبر، پیروان ایشان سه پیامبر دیگر را نیز در کنار قبر این پیامبر در شهر قزوین به خاک سپردند. اسامی این چهار پیامبر سلام، سلوم، سهولی و القیا است. در میان مردم این شهر معجزات فراوانی از قبور این چهار پیامبر گفته شده و مردم بسیاری برای برآوردن حاجات خود به این زیارتگاه مراجعه می‌کنند و این مکان به‌دلیل وسعت خود ظرفیت هزاران زایر را دارد. مرقد این چهار پیامبر را مرحوم میرزا مسعود شیخ الاسلام بنا کرده که در همان زمان احداث بنا در عصر مشروطه ترور شد اما پسران وی کار احداث بنا را به پایان رساندند و در حال حاضر زیر نظر اداره اوقاف و امور خیریه استان قزوین قرار دارد. گفته می‌‌شود در کنار این پیامبران یکی از فرزندان امام حسن مجتبی(ع) نیز به خاک سپرده شده است. 
    منبع شرح حال پیامبران: کتاب پیامبران سرزمین ما
    عباس صالح مدرسه‌ای، انتشارات در راه حق
  • مm نصراصفهانی

انقلاب چیست و انقلابی کیست؟و ضد انقلاب کیست؟

مm نصراصفهانی | چهارشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۱۲ ب.ظ

«انقلاب» و «ضد انقلاب» یک حوزه «گفتمانی» است که در عین حال دارای عینیت اجتماعی است و در هر جایی که از این دو سخن به میان آورده شود، خواه ناخواه وضعیتی مستمر و جاری به تصویر درمی‌آید و در بستر زمان ممکن است یک جابجایی هم اتفاق بیفتد یعنی فردی انقلابی به جرگه ضد انقلاب بپیوندد و یا فردی که مخالف انقلاب است به مدافع انقلاب تبدیل شود. البته تجربه تاریخی نشان می‌دهد که به ندرت اتفاق می‌افتد که فردی که در گذشته ضد انقلاب بوده است، انقلابی شود و فراوان پیش می‌آید که یک عنصر انقلابی، ضد انقلابی شود. این می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد.

انقلاب اگر از یک جایگاه معنوی برخوردار باشد، مقدس خوانده می‌شود و طبعاً کسانی که به دلیل مخالفت با اصول و ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب، «ضد انقلاب» خوانده می‌شوند، دارای هویتی «ضد ارزشی» خواهند بود و دقیقاً این دسته برای اینکه ضد ارزشی دیده نشوند، منکر معنوی بودن انقلاب یا نظام برآمده از آن می‌شوند اما از یک منظر دیگر انقلاب اگر دارای جایگاه معنوی بود، مخالفت با آن در واقع مخالفت با آرمان‌هایی است که اکثریت جامعه آنها را قبول دارند و خواهان حاکمیت آنها در صحنه اجتماعی می‌باشند. با این وصف ضد انقلاب در انقلاب‌های ارزشی، ضد مردم نیز محسوب می‌گردند.

انقلاب اسلامی ایران در قرون اخیر تنها انقلابی است که دارای هویتی معنوی و در نتیجه ارزشی است و مخالفت با آن یک اقدام ضد ارزشی و مذموم است کما اینکه نظام برآمده از این انقلاب، تنها نظامی است که در جهان امروز دارای هویتی معنوی است. بسیاری از گروه‌های راست‌گرا و یا چپ‌گرا- در معنای متداول در ادبیات سیاسی- از ابتدای انقلاب تلاش کردند تا از انقلاب اسلامی، هویت‌زدایی ارزشی کنند این اقدام در ابتدای انقلاب در قالب برجسته‌‌سازی برخی از وجوه سیاسی که مثلاً انقلاب ما را با هر انقلاب ضد سرمایه‌داری مشابه می‌گرداند و یا با برجسته‌سازی بعضی از جنبه‌های اجتماعی- نظیر مبارزه با فقر- به عنوان علت‌العلل شکل‌گیری انقلاب اسلامی دنبال می‌شد و مارکسیست‌ها مهمترین گروهی بودند که در این مسیر گام برمی‌داشتند که البته به جایی نرسید و مارکسیست‌ها از گردونه توجه اجتماعی خارج شدند. پس از مدتی از درون بعضی از گروه‌هایی که درست یا نادرست در جبهه نیروهای مذهبی هوادار انقلاب اسلامی دیده می‌شدند، خط چپ‌گراها را در یک قالب جدید بازتولید کردند.

روزنامه سلام و مجلاتی نظیر ماهنامه کیان از شاخص‌ترین نشریاتی بودند که در دهه ۱۳۷۰ وارد میدان شدند تا از انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن «ارزش‌زدایی» نمایند. آنان ادعا می‌کردند که «حکومت یک مقوله اجتماعی است که براساس نیاز و تمایل شهروندان شکل می‌گیرد و قواعد آن براساس نظر و رأی مردم و نمایندگان منتخب آنان انتخاب می‌گردد» در این میان دکتر سروش و سایر شبه روشنفکرانی که براساس یک نقشه راه مشخص تغییر هویت انقلاب اسلامی را دنبال می‌کردند با صراحت می‌گفتند: «تمام تار و پود حکومت و همه اجزا و اصول راهنما و معیارهای اندازه‌گیری آن از مردم است». سروش با کتمان آیاتی که با صراحت از وظیفه پیامبران در تأسیس حکومت و جهاد برای ایجاد و حفظ آن سخن به میان آورده است، مدعی بود «پیامبر از سوی خداوند برای تأسیس حکومت مأموریتی نداشته و تبیین و تبلیغ دین تنها وظیفه پیامبر بوده است اما مسلمانان به گمان اینکه نداشتن دستور برای تأسیس حکومت یک نقص در دین بوده و نباید باشد، پیرایه‌هایی بر این بستند و آن را واجد چیزی دانستند که از اساس فاقد آن بود» این داعیه برای آن صورت می‌گرفت تا پنداشته شود دین مقوله‌ای است و حکومت مقوله‌ای دیگر و در واقع این همان داعیه استعماری جدایی دین از سیاست بود که اساس فلسفه سیاسی حکومت‌ها را در غرب تشکیل می‌دهد.

این خط را در آن موقع روزنامه سلام و نویسندگان آن به صورت پررنگ‌تر و عملیاتی‌تر دنبال می‌کردند. این روزنامه در یکی از شماره‌های خود نوشت: «حکومت برآمده از جمهوری اسلامی مثل سایر حکومت‌هاست که در چارچوب رأی و نظر مردم پدید آمده و حکم مخالفت و موافقت با آن از حکم مخالفت و موافقت با سایر حکومت‌ها جدا نیست. این کوته‌بینی و قداست‌تراشی است که همراهی با انقلاب و دولت برآمده از آن را مستوجب «ثواب» و مخالفت با آن را شایسته عذاب الهی تلقی نماییم». بر این اساس قداست‌زدایی و در واقع دین‌زدایی از حکومت دینی، مقدمه از میان برداشتن بنیان جمهوری اسلامی بود کما اینکه روزنامه سلام حدود ۸ سال پس از تأسیس شورش خیابانی تیر ماه ۱۳۷۸ را با سردمداری کسانی نظیر تاج‌زاده که در حلقه کیان و سلام رفت و آمد داشتند و حالا به مناصب مهمی در نظام هم رسیده بودند، کلید زد و نیز ده سال بعد فتنه بزرگی را با ورود اتهام تقلب به نظام به راه انداختند و در واقع با بکارگیری همه شیوه‌ها و با کمک گرفتن از بدنام‌ترین افراد و گروهها و کشورهای معاند درصدد براندازی نظام بودند که در هر دو مورد توسط مردمی که انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن  را «مقدس» و «معنوی» می‌دانند، شکست خوردند. پس کاملا واضح است که جداسازی نظام از هویت معنوی مقدمه روی آوردن به اتهامات و اتهامات مقدمه دست زدن به اقدامات ویرانگر علیه نظام بود و چه کسی است که نداند، براندازی نظام اسلامی بزرگترین آرزوی آمریکا و صهیونیسم است و هر کس که در این خط باشد از سوی آنان حمایت جدی و علنی و غیرعلنی می‌شود.

پس مقوله‌ای بنام «ضدانقلاب» وجود دارد و ضدیت با انقلاب اگر از یک نقطه ضعیف شروع شود حتما در نقطه ضعیف متوقف نمی‌شود و رو به گسترش می‌گذارد ما نباید کسانی را که ضعفی دارند به ضدیت با انقلاب متهم کرده و به تعبیری که رایج است افراد را به سمت جبهه مخالف هل دهیم ولی واقعیت این است که انقلابی ماندن یا ضد انقلاب بودن خیلی دست ما نیست. آنانکه به سمت ضدیت با انقلاب سوق پیدا می‌کنند وقتی در مسیر مخالف قرار می‌گیرند لامحاله تا آخر راه می‌روند و ما معمولا قادر به نگه داشتن آنان نیستیم، در استفاده از واژه «ضدانقلاب» درباره آنان نیز اگرچه باید تا می‌توان اجتناب کرد ولی در نهایت این خودداری مشکلی را از آنان حل نمی‌کند. شما ببینید کسی که فتنه ۸۸ را دیده و پیامدهای سنگین آن را ملاحظه کرده و در عین اینکه خود را جزء خانواده انقلاب و نظام می‌داند، حاضر به محکوم کردن فتنه و عوامل آن نیست و در این مواقع معمولا با بکارگیری عبارت‌هایی مثل لزوم وحدت‌گرایی که در اینجا به معنای پذیرش دوباره عوامل فتنه است، در کنار عوامل فتنه و در واقع براندازان نظام قرار می‌گیرد. خب با چنین فرد یا افرادی چه می‌توان کرد؟ آیا این که مواضع آنان همراهی با براندازان است قابل کتمان می‌باشد و اگر ما کتمان کردیم آنها واقعا کنار براندازان قرار ندارند؟ در مثال دیگر می‌توان به فرد یا افرادی از خواص اشاره کرد که در عین علم داشتن به مجرمیت و خیانت اطرافیان خود از آنان حمایت کرده و در گوش آنان دعای سلامت می‌خوانند و در حالی که صدها سند از فساد اقتصادی و اختلاس سنگین اطرافیان خود دیده‌اند، آنان را مظلوم جلوه می‌دهند و در واقع نظام را متهم به ظلم می‌کنند که خود نوع دیگری از فتنه‌انگیزی علیه نظام اسلامی است. خب ما با چنین افرادی چه می‌توانیم بکنیم. ما دوست نداریم در مورد این‌ها از واژه «ضدانقلاب» استفاده کنیم و بقول آقایان نمی‌خواهیم آنان را به این سمت هل بدهیم اما آیا واقعا اینگونه عملکردها ضدانقلابی نیست و آیا می‌توان ذره‌ای احتمال داد که چنین افرادی پس از سالها ظلم به نظام و مردم توفیق توبه پیدا کرده و عاقبت به خیر شوند؟!

ما می‌دانیم که عاقبت به خیری دست خداست چنانچه دائما باید زمزمه کنیم که خدایا عاقبت ما را ختم به خیر بگردان ولی در عین حال این سوال وجود دارد که چرا مخالفان پیامبر(ص) – چه کسانی که از اول مخالف بودند و چه کسانی که بعدا به صف مخالفین او پیوستند – هیچکدام موفق به توبه نشده و با کفر و بی‌ایمانی از دنیا رفتند. همینطور این سوال وجود دارد که چرا هیچکدام از مخالفان قبلی و بعدی حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام موفق به توبه نشده و عاقبت به خیر از دنیا نرفتند؟ این در مورد انقلاب اسلامی هم صدق می‌کند ما به تجربه دیدیم که تنها آن دسته از مخالفانی که بدون علم به واقعیت نظام در برهه‌ای به مخالفت با نظام برخاسته بودند، بعضا – مثل احسان طبری – توفیق توبه پیدا کردند ولی هیچکدام از علمایی که با وجود درک حقیقت و هویت امام و انقلاب اسلامی به مخالفت با آن برخاستند، توفیق توبه پیدا نکردند. دلیل آن این است که – براساس آنچه از آموزه‌های دینی فرا گرفته ایم – خداوند امکان هدایت را از آنان می‌گیرد و در واقع به آنان غضب می‌کند و این غضب راه بازگشت آنان را سد می‌نماید.

«انقلاب» و «ضدانقلاب» در پهنه انقلاب اسلامی خط فارق و جداکننده حق از باطل و ایمان از کفر است و خدای متعال در زمانه‌ ما آن را به مثابه‌ ترازویی فراروی بندگان و عاصیان قرار داده است کما اینکه خداوند متعال برای تمییز و جداسازی خبیث از طیب همیشه شاقولی قرار داده است. دعا کنیم تا آخر انقلابی بمانیم و به سرنوشت کسانی که در نیمه راه به دلیل هواهای نفسانی و اغواهای شیطانی از راه روشن انقلاب جدا شدند، مبتلا نشویم.

  • مm نصراصفهانی

روایت «خودنویس» از صبح بدون تحریمی

مm نصراصفهانی | چهارشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۰۴ ب.ظ

۲۹۹۰۲۶_۵۳۷




رادیواسلام:به گزارش جنبش مقابله با رسانه‌های بیگانه، امپراتوری دروغ


سایت خودنویس که متعلق به نیک آهنگ کوثر است در مقاله ای بدون نام نویسنده نوشته :”صبح بدون تحریم در ایران هیچ فرقی با دیگر روزها نداشت، نه کسی می‌خندید و نه کسی نقل و نبات پخش می‌کرد.

بی تعارف ایرانِ بدون تحریم برای مردم کمترین اهمیتی نداشت. صبح یکشنبه هیچ فرقی با یکشنبه‌های روحانی و حتی یکشنبه‌های احمدی‌نژاد نداشت. اما نه، یک فرق بسیار بزرگ داشته باشد شاید و آن هم اینکه در دوران احمدی‌نژاد و مدت زمان مذاکرات هسته‌ای همه به امید روزهای آفتابی در اقتصاد کشور و معیشت خانوار ایام سپری می‌کردند اما از روز توافق دیگر امیدی وجود ندارد؛ وجود ندارد چون دولتی‌ها به یک‌باره از بی‌تاثیری رفع تحریم‌ها بر اقتصاد در کوتاه مدت سخن گفتند و همین چند روز پیش بانک مرکزی گزارش منتشر کرد که نشان می‌داد سبد مصرفی مواد خوراکی مردم شامل ۱۵ ماده خوراکی اصلی نشان می‌دهد که خانوارهای شهری در ۸ ساله دولت قبل به طور میانگین هر سال ۸۲.۴ کیلوگرم از این ۱۵ نوع ماده غذایی مصرف می‌کردند که در ۲ سال اخیر به ۶۴ کیلوگرم کاهش یافته است.

این یعنی رنگ باختن حنای روحانی پیش مردم و نزدیک شدن دولت تدبیر و امید به ثبت اولین دولت چهارساله در ایران. شاید دولتی‌ها با هیاهو به دنبال پررنگ جلوه دادن دستاوردهای حداقلی دولت روحانی باشند اما مردم با گوشت و پوست خود سختی‌ها را لمس می کنند. دلار ۳۶۰۰ تومانی ، برنج ۱۲ هزار تومانی، گوشت ۳۵ هزار تومانی و نان ۱۵۰۰ تومانی حقیقت این روزهای اقتصاد ایران است که معیشت مردم را زمین‌گیر کرده است.

سیاه‌نمایی نیست، نگاهی به آمارهای هفته گذشته بانک مرکزی بیاندازیم:‌‌

گزارش این بانک از سبد مصرفی مواد خوراکی مردم شامل ۱۵ ماده خوراکی اصلی نشان می‌دهد که خانوارهای شهری در ۸ ساله دولت قبل به طور میانگین هر سال ۸۲.۴ کیلوگرم از این ۱۵ نوع ماده غذایی مصرف می‌کردند که در ۲ سال اخیر به ۶۴ کیلوگرم کاهش یافته است.

مطابق آمار بانک مرکزی، میانگین سالانه مصرف گوشت قرمز از ۵۲٫۵ کیلوگرم در دولت قبل به ۴۱ کیلو در دولت فعلی، گوشت پرندگان از ۹۱.۵ کیلوگرم به ۸۷ کیلوگرم، ماهی از ۱۷ کیلوگرم به ۱۳ کیلوگرم و تخم مرغ از ۳۸ کیلوگرم به ۳۶ کیلوگرم کاهش یافته است.

این واقعیت این روزهای اقتصاد خانوار است؛ واقعیتی که مردم را به برداشته شدن تحریم‌ها بی‌تفاوت می‌کند و صبح بدون تحریم بدون هیچ لبخند و پایکوبی آغاز می‌شود.”

این چرخش سایت خودنویس در ایامی که تمامی غربگرایان و حامیان آنان از سلطنت طلبان گرفته تا کمونیستها از توافق هسته ای ایران با ۵+۱ حمایت می کنند جای تعجب دارد و این رویه حمایت از مخالفان توافق هسته ای توسط حامی پیشین سلطنت طلب ها مشکوک به نظر می رسد. احتمالا نیک آهنگ کوثر حامیان مالی گذشته خود را از دست داده و در پی یار گیری جدید از بین مخالفان توافق هسته ای می باشد.


  • مm نصراصفهانی

«شیوا محبوبی»:علیه تبعیض سازمان دفاع از حقوق زن در ایران؟!

مm نصراصفهانی | چهارشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ب.ظ

.شیوا


سیاه‌نمایی عملکرد نظام جمهوری‌اسلامی، یکی از مهمترین وظایف همه رسانه‌های ضدانقلاب و اپوزیسیون است.

رسانه‌های مختلف با گرایش‌های فکری و سیاسی مختلف در یک نقطه مشترک هستند و آن تخریب عملکرد جمهوری‌اسلامی در ۳۷ سال اخیر است.

بانوان نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند، پس یکی از مهمترین جامعه هدف‌های رسانه‌های بیگانه و اپوزیسیون، دختران و زنان ایرانی است. این رسانه‌ها با روش‌های مختلف از جمله پرداختن به موضوع آزادی پوشش و آزادی حجاب تحت‌قالب «آزادی‌های یواشکی» و پرداختن به دیگر موضوعات نچندان مهم و اصلی، تلاش می‌کنند جمهوری‌اسلامی را به‌عنوان ظالم در حق زنان معرفی کنند.

این سیاه‌نمایی‌ها حتی به جایی می‌رسد که در یکی از برنامه‌های تلویزیون مارکسیستی «کانال جدید» (NCTV) یکی از مخاطبین بر روی خط می‌آید و برای ارائه سندی مبنی بر ظلم جمهوری‌اسلامی در حق زنان می‌گوید: “من خودم حبس کشیده هستم … در ایران اگر اسم زندان را «زندان» گذاشتند، برای ان بود که به زنان توهین کنند. چرا به آن نمی‌گویند «مَردان»؟ و چرا می‌گویند «زَندان»؟. جمهوری‌اسلامی این کار را کرد. قبل از انقلاب می‌گفتند حبس! الان به آن می‌گویند «زَندان»!”

این سخنان آنقدر مضحک بود که برخی از مخاطبین این شبکه تلویزیونی با حضور در صفحه فیسبوک این شبکه، نسبت به بیان این سخنان ابلهانه و خنده‌دار اعتراض کردند.

  • مm نصراصفهانی

سبک علوی عدالت

مm نصراصفهانی | دوشنبه, ۷ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۵۹ ق.ظ

ز بُعد اجتماعی مهمترین هدف راهبردی دین، اقامه قسط و اجرای عدالت در همه ابعاد فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. به فرموده پیامبر اکرم (ص) اجرای یک ساعت عدالت برتر از ۷۰ سال عبادتی است که شبها با شب زنده داری و روزهایش همه با روزه همراه باشد. چرا که اصولاً یکی از فلسفه های عبادت عادل شدن انسان است. عَدْلُ‏ سَاعَهٍ خَیْرٌ مِنْ‏ عِبَادَهِ سَبْعِینَ سَنَهً قِیَامٍ لَیْلُهَا وَ صِیَامٍ نَهَارُهَا (بحار الانوار، ج۷۲، ص۳۵۲). بنابراین هر فردی در هر موقعیتی که در آن به سر می برد موظف به اجرای عدالت است. خداوند هدف انبیا را این قرار نداده است که انبیاء اقامه قسط کنند بلکه این قرار داده است که فرهنگ عدالت خواهی چنان گسترش یابد که خود مردم اقامه قسط نمایند: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (سوره حدید، آیه ۲۵) « به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و میزان را فرود آوردیم تا مردم به عدل و انصاف برخیزند»

پیش نیاز اجرای عدالت سه چیز است: علم، قدرت و اراده. انسان بدون علم و اگاهی از حق الناس قادر به اجرای عدالت نیست. ممکن است کسی حقوق بشر را بشناسد ولی قدرت انجام آن را نداشته باشد در این صورت نیز عدالت اجرا نخواهد شد. شرط سوم اجرای عدالت اراده معطوف به عدالت است. بسیاری هستند که به حق الناس آگاهند و حتی قدرت اعطای حقوق بشر را هم دارند ولی اراده آنها به اجرای عدالت تعلق نگرفته است، چون ایمان کافی به خدا و آخرت ندارند و انگیزه های اخلاقی آنان ضعیف است. منافع فردی و گروهی آنان مانع از بروز اراده معطوف به عدالت است لذا اراده آنان معطوف به قدرت و تامین منافع خویش است.

در یک نظام سیاسی اسلامی – انسانی، کارگزاران نظام باید اولاً عدل زمانه را بشناسند و به مردم بشناسانند ثانیاً شرایط لازم را برای اجرای عدالت و عدالت خواهی مردم را فراهم کنند و ثالثاً اراده سیاسی آنان معطوف به اجرای عدالت و پاسخگویی به عدالت خواهی مردم باشد. چنین رویکردی علاوه بر ایجاد رشد فکری مردم، آنان را مستعد می سازد مطالبات به حقی داشته باشند و نتیجه نهایی آن همبستگی بین مردم و کارگزاران در جهت اقامه قسط همگانی خواهد بود.

امیر المومنین(ع) به عنوان مهمترین شخصیت دینیِ بعد از پیامبر(ص) در نامه ای که به کارمند اخذ مالیات خود می نویسد پاره ای از حقوق مردم را به او گوشزد می کند. این نامه امام، بیانگر آن است که در یک نظام اسلامی باید حق و عدل بر پا باشد و عدالت به صورت ملموس در رفتار کارگزاران مشاهده شود نه اینکه در حد سخنرانی ها بماند. ممکن است برای کسانی این نکته مطرح شود که موضوع این نامه چگونگی اخذ زکات توسط مأموران دولتی است و این مکانیسمی کهنه است و به کار امروز جامعه نمی آید. آری، مباحثی که در شرایط اجتماعی خاص و متفاوتی اتفاق افتاده است ممکن است عینا به کار امروز ما نیاید ولی آن امور از باطن و روحی برخوردار است که آن روح به کار امروز ما می آید. آن روح انسانی و اخلاقی همواره زنده است با اینکه ممکن است قالب اجتماعی آن مرده باشد. بن‌مایه و روحی که در آن شرایط به آن قالب در آمده است می تواند امروز به قالب زمانه ما نیز درآید و برای امروز ما نقش زنده و کاربردی بسیاری داشته باشد به همین جهت در شرح و توضیح این نامه، سعی در توجه به روح کلام امام خواهد بود. قابل ذکر است که این متن با متنی که ثقه الإسلام الکلینی در کتاب زکات کافی نقل کرده است مختصری تفاوت دارد.

اِنْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اَللَّهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، برو و بر اساس تقوى خداى یکتاى بی همتا عمل کن.

بایسته است که مبنای هر مأموریت اجتماعی پشتوانه الهی داشته باشد و برای رضای خدا انجام گیرد. انجام کار برای خدا دیروز و امروز ندارد. هر مسلمانی در هر کاری از جمله کارهای اجتماعی نیت خود را باید برای خدا واحد خالص کند و در امور تنها و تنها خدا را در نظر بگیرد و پروای هیچ چیز جز او مد نظر وی نباشد. همه مشکل جوامع در همین بی‌توایی هاست. خوش آمد یا بد آمدهای شخصی و گروهی و قدرت بالاتر نباید در کار انسان موثر باشد. باید از کاری که طبع مادی ما به سمت آن متمایل است و تنها منافع شخص ما را تأمین می کند نه مصالح و منافع ملی ما را پیروی نشود. آری ادای حق دیگران هزینه فردی و اجتماعی زیادی در پی می طلبد که آدمیان دوست ندارند در این موارد هزینه بپردازند، به همین جهت امام در ابتدای کلام به اهمیت تقوا در عمل و ترک جدی ممنوعیت های شرعی و عقلی توجه می دهد.

وَ لاَ تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً، مسلمانى را مترسان

روح این کلام این است که دولت اسلامی نباید در مردم ترس و دلهره ایجاد کند و مردم مسلمان باید از جانب حکومت احساس امنیت کنند. ایجاد شرایط امنیتی که مردم به جای احساس امنیت احساس ترس و دلهره داشته باشند با نظام اسلامی هماهنگی ندارد. موضوع بحث امام چون مربوط به مسلمانان است قید اسلام افزوده شده است وگرنه کلام امام اختصاص به مسلمانان ندارد همه شهروندان دولت اسلامی مشمول اجرای عدالت هستند. به تعبیر خود امیر المومنین (ع) اگر اسلام اجرا شود بر احدی چه مسلمان و چه هم پیمان با مسلمان، ظلمی روا نخواهد شد: وَ أَضَاءَ لَکُمُ‏ الْإِسْلَامُ‏ … وَ مَا عَالَ فِیکُمْ عَائِلٌ وَ لَا ظُلِمَ مِنْکُمْ مُسْلِمٌ وَ لَا مُعَاهَدٌ. (کافی ج۸، ۳۲)

وَ لاَ تَجْتَازَنَّ عَلَیْهِ کَارِهاً، و آنچه را که ناخوش دارد بر او مگزین.

روح این کلام این است که دولت اسلامی نباید کاری که باعث ناخوشنودی شهروندان شود انجام دهد. او حق ندارد دست به کاری بزند که برای مردم ناخوشایند باشد و آنان از انجام آن ناراضی باشند حتی اگر بخواهد قانونی را به اجرا گذارد که مردم آن را نمی پسندند ابتدا باید مردم را متقاعد سازد و رضایت آنان را جلب کند آنگاه به اجرای آن همت گمارد. چنانچه مردم در جنگ صفین جنگ با معاویه را خوش نداشتند و امام با اینکه خود می خواست کار را یکسره کند ولی به دلیل کراهت مردم از آن دست کشید. بی توجهی نسبت به خواست مردم بحران مشروعیت به همراه دارد و به مرور مشروعیت دولت را مختل می کند و قدرت انجام هر کاری را از او می گیرد.

وَ لاَ تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَکْثَرَ مِنْ حَقِّ اَللَّهِ فِی مَالِهِ، و بیش از حقّى که خدا در مال او دارد از او مگیر

حق الله همان حق مالی است که اسلام برای ثروتمندان در نظر گرفته است که افراد ثروتمند باید ناتوانان را با ثروت خود تأمین کنند و حد آن را قانون مشخص می کند و افراد موظف به پرداخت آن هستند و دولت حق ندارد بیش از حد قانونی از آنان مطالبه کند. بد نیست در اینجا مختصر توضیحی در خصوص اصل مالیات و فلسفه و جایگاه مصرف آن و اموری که باید از آن زکات یا مالیات گرفته شود، داده شود: ۱- اولین مسأله مربوط به فلسفه مالیات های اسلامی مثل خمس و زکات و صدقات است که دلیل دریافت آن چیست؟ آنگونه که از قرآن کریم دریافت مالیات اسلامی به دو منظور است یکی جنبه عبادی و خود سازی دارد و در کنار نماز تعلق خاطر به دنیا را از دل های آدمی می زداید و چنانکه خداوند متعال می فرماید: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ. (سوره توبه، آیه۱۰۳)

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود                            ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

همراهی همیشگی زکات و نماز در قرآن پیوستگی بین این دو را نشان می دهد چنانکه هنگام تشریح آن گفته شد که ای مسلمانان زکات دهید تا نماز شما مقبول واقع شود: زکوا اموالکم تقبل صلاتکم (کافی، ج۳، ص۴۹۷)

دلیل دوم مالیات برای تامین نیازهای اجتماعی و رفع فقر و مشکلات مردم است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: حقوق محرومین جامعه در اموال ثروتمندان است: وَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِّلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُ‌ومِ (سوره معارج، آیات ۲۴ و ۲۵) گویی آنان مالک این بخش از اموال خود نیستند. دلیل دوم اخذ مالیات، در بین همه جوامع مشترک است ولی جنبه اول تنها مربوط به ادیان است.

۲- مسأله بعد مربوط به مصرف زکات است که در قرآن کریم گفته شده است که زکات به هشت گروه تعلق می گیرد و در واقع زکات حق آنان است: ۱- فقرا ۲- زمین گیر ها ۳- مأموران اخذ زکات ۴- کسانی گه باید جذب قلوب شوند ۵- برای آزاد سازی برده ها ۶- ورشکسته ها ۷- در راه خدا و ۸- در راه ماندگان: إنما الصدقات للفقراء و المساکین و العاملین علیها و المؤلّفه قلوبهم و فی الرقاب و الغارمین و فی سبیل اللَّه و ابن السّبیل فریضه من اللَّه و اللَّه علیم حکیم (سوره توبه، آیه ۶۱) مورد هفتم یعنی در راه خدا عرض عریضی دارد و شامل هر امر خداپسندانه ای هست.

۳- مسأله سوم مربوط به آن چیزی است که زکات به آن تعلق می گیرد. قرآن کریم هیچ محدودیتی برای اخذ زکات و صدقات قائل نیست. آنچه مهم است رفع نیاز طبقات نیازمند جامعه در حد کفاف است و اگر آنچه مقرر شده است کفایت نکرد باید بر آن افزود. چنانکه امام صادق(ع) می فرمایند: ان الله عزوجل جعل للفقراء فی اموال الاغنیاء ما یکفیهم و لولا ذلک لزادهم. (کافی، ج۳، ص۴۹۷) در زمان پیامبر به لحاظ شرائط اقتصادی آن روز، زکات به نه چیز اختصاص داده شد و از دیگر امور زکاتی اخذ نمی شد. آن نه چیز عبارت بودند از طلا و نقره رایج، شتر و گاو و گوسفند بیابان چر، گندم و جو و خرما و کشمش. (کافی، ج۳، ص۴۹۷) (عروه الوثقی،ج۲، ص۲۷۸ و۲۸۶، ۲۹۲٫) امروزه عملا زکات مصطلح منتفی شده است و فلسفه فقر زدایی اجتماعی خود را از دست داده است. چون تنها به محصولات کشاورزی تعلق می گیرد و این محصولات خود نیازمند کمک دولت و سوبسید است. در حالی که خداوند در قرآن کریم می فرماید: ای پیامبر از تو می‌پرسند چه چیزی انفاق کنند؟ بگو: هر دارایی که انفاق کنید [بهتر است] به پدر، مادر، نزدیکان، یتیمان، تنگدستان و در راه ماند‌گان باشد. (بقره/۲۱۵).از تو می‌پرسند چه چیزی انفاق کنند؟ بگو، مازاد بر نیاز خود را (بقره/۲۱۹). از آنچه خداوند به شما روزی داده انفاق کنید. (منافقون/۱۰) بر توانگر است که از دارایی خود انفاق کند و آن که روزی او تنگ است، باید از آنچه خدا به او داده است، انفاق کند (طلاق/۷). بنابراین حق الله هرآن چیزی است که کفایت نیازمندان در آن است.

فَإِذَا قَدِمْتَ عَلَى اَلْحَیِّ فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَیْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْیَاتَهُمْ، و چون بقبیله‏اى رسیدى بکنار آبشان فرود آى بدون اینکه به خانه آنها درآیى.

روح این توصیه این است که ماموران دولت اسلامی حق ورود به خانه های مردم را ندارد چون نافی حق مالکیت آنهاست و در صورت که بخواهند با آنها تماس بگیرند نباید به گونه ای باشد که برای مردم تولید زحمت کنند یا هزینه ای را بر آنان تحمیل کنند.

ثُمَّ اِمْضِ إِلَیْهِمْ بِالسَّکِینَهِ وَ اَلْوَقَارِ حَتَّى تَقُومَ بَیْنَهُمْ، و بعد از آن به آرامى بسوی آنان برو تا در میان جمع آنان بایستى.

ماموران دولت اسلامی نباید از قدرت خود سوء استفاده کند و با ورود ناگهانی و بی خبر، مردم را بترساند بلکه باید با سکینه و آرامش تمام به مردم نزدیک شود گویی قرار نیست هیچ اتفاق خاصی بیفتد.

فَتُسَلِّمَ عَلَیْهِمْ وَ لاَ تُخْدِجْ بِالتَّحِیَّهِ لَهُمْ، پس بر آنان سلام کن و تحیّت و درود را برایشان کم و ناقص مگردان

روح این کلام این است که ماموران دولت باید با مردم با نهایت احترام برخورد کنند و آداب اسلامی را در برخورد با آنان رعایت کنند و در این کار نهایت اهتمام خود را مبذول دارند تا اعتماد مردم به مأموران دولت و به دولت تضعیف نشود چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در خانه‌هایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید؛ این برای شما بهتر است؛ شاید متذکر شوید!: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیوتًا غَیرَ بُیوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ(نور/۲۷)

ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اَللَّهِ أَرْسَلَنِی إِلَیْکُمْ وَلِیُّ اَللَّهِ وَ خَلِیفَتُهُ لِآخُذَ مِنْکُمْ حَقَّ اَللَّهِ فِی أَمْوَالِکُمْ، بعد از آن میگوئى اى بندگان خدا ولىّ خدا و خلیفه او مرا بسوى شما فرستاده تا حق خدا را در اموال شما از شما بستانم.

در دولت اسلامی محور همه چیز خداست. شهروندان بندگان خدا هستند و از میان بندگان خدا، کسی نقش نمایندگی در اجرای فرامین او را بر عهده گرفته است تا اموال محرمین را به آنان منتقل کند. این اموال در ضمن اموال کسانی است که بیش از حد نیاز دارند و علاقمند هستند که داوطلبانه کار خیر انجام دهند تا نقش زشت فقر از چهره جامعه اسلامی زدوده شود. اگر عدالت اجرا شود فقر معنا ندارد و حضور فقر به دلیل وجود بی عدالتی است. به قول امام صادق(ع) با اجرای عدالت فقری باقی نمی ماند: قَالَ إِنَ‏ النَّاسَ‏ یَسْتَغْنُونَ‏ إِذَا عُدِلَ‏ بَیْنَهُم‏ (اصول کافی، ج۳، ص۵۶۷)

فَهَلْ لِلَّهِ فِی أَمْوَالِکُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِیِّهِ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لاَ، فَلاَ تُرَاجِعْهُ، به مردم بگو: آیا در اموال شما براى خدا حقّیست که آنرا بولىّ او بدهید ؟ اگر کسى گفت: نه، بار دیگر به او مراجعه نکن.

روح این کلام این است که در جامعه اسلامی اساس و مبنای ارتباط دولت و ملت بر پایه اعتماد است. دولت یا متصدیان مالیات باید به اظهارنامه مالیاتی مردم اعتماد کنند و سعی بر کنکاش و تحقیق و تفحص در مورد اموال مردم نکنند. کار عبادی و شرعی و خیر اجبار بردار نیست و افراد باید داوطلبانه و با کمال میل آن را پرداخت کنند. برای خوانندگان روشن است که موضوع مالیات دولتی با زکات یا خمس شرعی متفاوت است و متأسفانه هنوز در جامعه ما بعد از سه دهه و اندی که از انقلاب گذشته است هنوز بین علما و دولت در خصوص هماهنگی بین مالیات و خراج و خمس و زکات گامی حتی کوچک هم برداشته نشده است. قبل از انقلاب گفته می شد با همین خمس و زکات جامعه به راحتی اداره می شود ولی بعد از انقلاب بین مالیات اجباری و خمس و زکات اختیاری تفکیک جدی صورت گرفت و همین موضوع پرداخت کنندگان خمس و زکات را از پرداخت مالیات .

وَ إِنْ أَنْعَمَ لَکَ مُنْعِمٌ، فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ تُخِیفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ، و اگر کسى گفت: آرى هست همراه او برو، بدون اینکه او را بترسانى یا تهدید کنی یا فریب دهی، یا بر او سخت بگیرى.

ترساندن، تهدید کردن، فریب و سخت گیری نسبت به مردم از طرف مسئولان دولت اسلامی روا نیست. البته این رویه ای است که در نظام امیری و سلطانی همواره جاری بوده است و در نظام های مردم نهاد نیز مطابق قانون مدنی با سخت گیری در اجرای قانون و تقویت اخلاق عمومی می تواند به اجرا درآید.

فَخُذْ مَا أَعْطَاکَ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ فِضَّهٍ، آنچه که از طلا و نقره بتو داده بگیر.

آنان که علاقه به پرداخت زکات و صدقات به دولت اسلامی دارند یا پول نقد می دهند یا جنس پرداخت می کنند. چون در گذشته پول رایج طلا و نقره بوده است امام می فرمایند: اگر پول دادند از آنان بگیر و اگر جنس دادند یعنی به جای مالیات از چهارپایان خود دادند موضوع متفاوت است و بحث مربوط به آن را اینگونه مطرح می کنند:

فَإِنْ کَانَ لَهُ مَاشِیَهٌ أَوْ إِبِلٌ فَلاَ تَدْخُلْهَا إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَإِنَّ أَکْثَرَهَا لَهُ، اگر او گاو و گوسفند یا شتر داشت. بدون اجازه او داخل در آنها مشو، زیرا بیشتر آنها مال او است.

روح این کلام این است که حق مالکیت مردم محترم است و مأموران دولتی حق ورود بدون اجازه به مالی که حتی دولت با مردم در آن شریک است را ندارند. امام به این نکته اشاره می کنند که گرچه آن شهروند اعلام کرده است که بخشی از این اموال از بیت المال است و دولت اسلامی با آن از جهتی شریک است ولی چون اکثر امال از آن شهروند است مأمور دولت حق ورود بی اجازه به درون انبار یا محل نگهداری اموال کسی را ندارد. شریک کم نباید وارد مال زیادی شود که شریکش دارد.

فَإِذَا أَتَیْتَهَا فَلاَ تَدْخُلْ عَلَیْهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَیْهِ وَ لاَ عَنِیفٍ بِهِ، و هر گاه با اذن او بر سر آنها رفتى چون کسى که بر آنها تسلط دارد و درشت کردار است بر آنان وارد نشو.

روح کلام مولا این است که اصولا مأموران دولت حق برخورد خشن حتی با حیوانات مردم را هم ندارند چه رسد به خود مردم.

وَ لاَ تُنَفِّرَنَّ بَهِیمَهً وَ لاَ تُفْزِعَنَّهَا وَ لاَ تَسُوأَنَّ صَاحِبَهَا فِیهَا، و حیوانى را مرمان و مترسان و صاحبش را نسبت به آن مرنجان.

برخورد خشونت آمیز نسبت به حیوانات مردم از دو جهت ناپسند است یکی از این جهت که با حقوق حیوانات در تعارض است و از جهت دیگر رنجش حیوانات، باعث رنجش صاحب آن می شود. صاحب حیوانات برای پرورش این حیوانات زحمت کشیده و نسبت به آنان احساس عاطفی دارد و رنجش حیوانات آنان باعث رنجش صاحبان آنان خواهد بود بنابراین برخورد ناشایست با اموال مردم هم از جانب ماموران دولتی با عدالت علوی ناسازگار است.

وَ اِصْدَعِ اَلْمَالَ صَدْعَیْنِ ثُمَّ خَیِّرْهُ، و مال را بدو بخش تقسیم کن و صاحبش را مخیّر کن تا هر بخش را که خواهد برای خود برگزیند.

و اصدع از الصدع به معنای پاره و تقسیم کردن می آید. در گذشته که نظام اقتصادی جوامع بشری، بیشتر بر مدار بوستان‌کاری یا دامپروری و بعضاً تجارت می گشت، مأمور مالیاتی مجبور بود به جای پول از مردم جنس تحویل بگیرد یعنی بخشی از محصولات کشاورزی یا دام آنها را اخذ کند. برداشت این اموال دولتی که با اموال خصوصی مخلوط بود اگر می خواست به صورت عادلانه و مهرورزانه، توأم با تقوا انجام گیرد، کاری دشوار بود. یک روش برای گرفتن مالیات یا زکات این بود که اختیار کار به مردم سپرده شود که در این صورت ممکن بود در این روش، بیت المال متضرر شود. روش دیگر می توانست این باشد که اختیار کار به مأمور دولتی سپرده شود که در این صورت نیز ممکن بود صاحب مال یعنی زکات دهنده متضرر شود. روش می توانست به صورت قرعه کشی باشد و مثلاً آنقدر بین گوسفندان تقسیم شده قرعه انداخته شود تا سهم دولت از آن میان مشخص شود. این روش هم ممکن است صاحب اموال را، دل چرکین سازد. امام روش چهارمی را مطرح می کنند که هیچیک از بازتاب های منفی فوق را به دنبال ندارد لذا امام به مأمور مالیاتی می فرمایند: اموال را به دو بخش تقسیم کند و اختیار را به صاحب اموال بده تا هر چه را خودش راضی بود به دولت و هر قسمت را راضی برای خودش بود بردارد.

فَإِذَا اِخْتَارَ فَلاَ تَعْرِضَنَّ لِمَا اِخْتَارَهُ، و چون اختیار کرد متعرض آنچه را که اختیار کرده است مشو.

پس مامور مالیاتی دولت را حقی در اعتراض به گزینش صاحب اموال نیست.

ثُمَّ اِصْدَعِ اَلْبَاقِیَ صَدْعَیْنِ، ثُمَّ خَیِّرْهُ فَإِذَا اِخْتَارَ فَلاَ تَعْرِضَنَّ لِمَا اِخْتَارَهُ، فَلاَ تَزَالُ کَذَلِکَ حَتَّى یَبْقَى مَا فِیهِ وَفَاءٌ لِحَقِّ اَللَّهِ فِی مَالِهِ، دوباره باقى مانده را بدو قسم تقسیم کن و باز او را مخیّر کن تا هر کدام را که می خواهد برگزیند و چون اختیار کرد به آنچه که انتخاب کرد اعتراض نکن. پیوسته اینکار را تکرار کن تا آنقدر از مال بماند که مطابق ضوابط حق خدا باشد.

فَاقْبِضْ حَقَّ اَللَّهِ مِنْهُ، پس حق خدا را از او بگیر.

تعبیر «حق خدا»، اثر تربیتی زیادی برای مردم و مأموران دولتی و حاکمان دارد که تصور نکنند که بیت المال، مال شخصی آنهاست و هر گونه که بخواهند می توانند در آن تصرف کنند. تصرف در اموال خدا یا بیت المال باید عادلانه باشد و مورد رضایت صاحب آن باشد یعنی خدا به آن مصرف راضی باشد.

فَإِنِ اِسْتَقَالَکَ فَأَقِلْهُ ثُمَّ اِخْلِطْهُمَا، ثُمَّ اِصْنَعْ مِثْلَ اَلَّذِی صَنَعْتَ أَوَّلاً حَتَّى تَأْخُذَ حَقَّ اَللَّهِ فِی مَالِهِ، پس اگر مالک اولیه درخواست فسخ کرد، درخواست او را بپذیر و دوباره آنها را درهم آمیز، سپس آنچنان کن که در اوّل کردى تا حق خدا را در مال او از وی بگیرى.

استقال به معنای به هم زدن و به اصطلاح دبّه کردن است. در حقیقت امام با این سخن در صدد است تا بگوید: نهایت مدارا و احترام را باید به کسی که قصد پرداخت مالیات دارد انجام داد تا او با طیب خاطر به انجام آن مبادرت ورزد و هیچ کدورتی در ذهن او پدیدار نشود و علقه او با نظام سیاسیش خدشه دار نشود.

وَ لاَ تَأْخُذَنَّ عَوْداً وَ لاَ هَرِمَهً وَ لاَ مَکْسُورَهً وَ لاَ مَهْلُوسَهً وَ لاَ ذَاتَ عَوَارٍ، و شتر پیر و کهن سال و دست و پا شکسته و حیوان دارای بیماری سل یا مرضی که به واسطه آن از پاى افتاده و همینطور حیوان معیوب را نگیر.

عود به معنای شتر پیر و مسن. هرمه مؤنث هرم، به معنای کهن سال و مهلوسه هم به معنای بسیار ضعیف است. مدارا و همراهی دولت با مردم نباید تا آنجا پیش رود که به اهانت و سوء استفاده مبدل شود؛ لذا امام می فرمایند مامور دولت نباید اموال اسقاطی و به درد نخور را به عنوان مالیات دریافت کند. چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: ای مومنان از آن پاکی که کسب نموده اید، انفاق کنید و چیزهای پست و به درد نخور را که خود دوست ندارید انفاق نکنید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَ لَا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ (سوره بقره، آیه ۲۶۷)

و لاَ تَأْمَنَنَّ عَلَیْهَا إِلاَّ مَنْ تَثِقُ بِدِینِهِ رَافِقاً بِمَالِ اَلْمُسْلِمِینَ حَتَّى یُوَصِّلَهُ إِلَى وَلِیِّهِمْ فَیَقْسِمَهُ بَیْنَهُمْ، و أمین مگردان بر آن مالها مگر کسى را که بدین او وثوق دارى و به مال مسلمانان رفق و مدارا کند و مهربان باشد تا آن مال را به ولىّ مسلمانان برساند تا او در میانشان قسمت کند.

حال که مامور مالیات یا زکات، آن را دریافت کرد آن اموال را باید چه کند؟ دو راه وجود دارد: یکی اینکه آن را بین فقرای منطقه تقسیم کند یا نیازهای منطقه را رفع سازد و در آبادانی همان منطقه هزینه کند. دیگر اینکه آن را به خزانه دولت برساند تا رهبری و دولت اسلامی آن را در موارد ضروری که تشخیص می دهد هزینه کند. آنچه که مقتضای عدالت است و آن گونه که از سیره رسول الله(ص) به دست می آید و فقها نیز به آن تصریح کرده اند این است که مالیات مردم یک منطقه در همان منطقه هزینه شود و حمل آن به جای دیگر کراهت شدید دارد و در صورتی که در بین راه تلف شود خسارت آن را باید آورنده آن بپردازد. زمانی که پیامبر(ص) معاذا را به یمن فرستاد به او فرمود: به مردم اعلام کن که زکات بر آنها واجب است و آن را از ثروتمندانشان بگیر و به فقرای آنها بده.

ممکن است مالیات مازاد بر احتیاج منطقه باشد یا مناطق دیگر، به آن نیاز مبرمی داشته باشند. تشخیص آن بر عهده رهبر مسلمانان است. بنابراین این سخن امام را باید حمل بر موردی کرد که در منطقه نیازی به آن نیست و از آنجا برخی از فقها تنها انتقال حیوانات را بی اشکال دانسته اند ممکن است بیان امام(ع) به آوردن آن را مبتنی بر همین نظر بدانیم. در هر صورت چون زکات دریافتی حیوان است امام (ع) از مأمور مالیات می خواهد که شخص مورد اعتماد و اطمینانی برای انتقال آن اموال در نظر بگیرد که به اموال بیت المال آسیبی وارد نشود. چنین کسی اولاً اهل دین است و اهل دنیا نیست ثانیاً دلسوز مردم است لذا امام(ع) سه خصوصیت دیگر را هم بر آن می افزاید و می فرمایند:

وَ لاَ تُوَکِّلْ بِهَا إِلاَّ نَاصِحاً شَفِیقاً وَ أَمِیناً حَفِیظاً، و بر آن چهار پایان مسئول مگردان، مگر کسى را که ۱- نیکوخواه ۲- مهربان ۳- مراقب باشد.

چون کسی که خیر خواه و دلسوز نباشد برایش اهمیتی ندارد که بر سر اموال بیت المال چه می آید. اگر مهربان نباشد توجهی به وضعیت حیوانات نخواهد داشت و اگر شخص دقیقی نباشد به امور مهم ولی ریز که بعداً امام (ع) به آن توجه می دهند اعتنا نخواهد داشت. امام (ع) پس از تاکید بر حقوق بشر به حقوق حیوانات توجه می دهند و به برخی از حقوق حیوانات اشاره دارند که در اسلام قبلاً توسط رسول خدا (ص) نیز بر آن تاکید شده بود. در خصال شیخ صدوق از قول رسول خدا (ص) در مورد حیوانات آمده است که حضرت فرموده اند: صاحب حیوان باید برای حیوان خود شش کار را انجام دهد: ۱- زمانی که به مقصد رسید اولین کار او غذا دادن به حیوان باشد. ۲- زمانی که از کنار آب گذر می کند اجازه دهد آب بیاشامد. ۳- به صورت او ضربه نزند چرا که او حمد خدا می کند. ۴- بر پشت اسب جز در زمانی که در راه خداست ننشیند. ۵- بیش از توان او بر او بار حمل نکند. ۶- در راه بردن بیش از طاقت او وی را راه نبرد: قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ لِلدَّابَّهِ عَلَى صَاحِبِهَا سِتُّ خِصَالٍ یَبْدَأُ بِعَلَفِهَا إِذَا نَزَلَ، وَ یَعْرِضُ عَلَیْهَا الْمَاءَ إِذَا مَرَّ بِهِ، وَ لَا یَضْرِبُ‏ وَجْهَهَا، فَإِنَّهَا تُسَبِّحُ بِحَمْدِ رَبِّهَا، وَ لَا یَقِفُ عَلَى ظَهْرِهَا إِلَّا فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لَا یُحَمِّلُهَا فَوْقَ طَاقَتِهَا، وَ لَا یُکَلِّفُهَا مِنَ الْمَشْیِ إِلَّا مَا تُطِیقُ. (خصال شیخ صدوق، ج۱، ص۳۳۰)

غَیْرَ مُعْنِفٍ وَ لاَ مُجْحِفٍ وَ لاَ مُلْغِبٍ وَ لاَ مُتْعِبٍ، درشتى بآنها نکند و زیان نرساند، نرنجاند و خسته نکند.

شخص دلسوز، مهربان و مراقب به بیت المال با حیوانات درشتی نمی کند، به آنها آزاری نمی رساند و آنان را نمی رنجاند و خسته نمی سازد. به تعبیری می توان گفت آرامش حیوان در گرو فقدان چهار چیز است: درشتی ندیدن، آزار ندیدن، احساس رنجش نکردن و خسته نشدن.

ثُمَّ اُحْدُرْ إِلَیْنَا مَا اِجْتَمَعَ عِنْدَکَ نُصَیِّرْهُ حَیْثُ أَمَرَ اَللَّهُ، پس آنچه که از أموال زکاه در نزد تو گرد آمده زود آنها را بسوى ما بفرست تا در هر جا که خدا بدان امر فرموده است قرار داده و صرف کنیم.

پس صرف اموال بیت المال دلبخواه نیست و تنها در جایی باید هزینه شود که مرضی رضای خدا باشد نه منافع شخصی یا گروهی رهبری

فَإِذَا أَخَذَهَا أَمِینُکَ فَأَوْعِزْ إِلَیْهِ أَلاَّ یَحُولَ بَیْنَ نَاقَهٍ وَ بَیْنَ فَصِیلِهَا، پس چون آنها را امین تو براى آوردن گرفت بأو سفارش کن که بطمع شیر میان شتر و بچه شیرخوارش جدائى نیندازد.

أوعز إلیه یعنی سفارش کن. الفصیل یعنی بچه شتر. کسی که متصدی آوردن حیوان هاست باید در رفتار خود سه اصل شخصیتی خود ۱- خیرخواه ۲- مهربانی ۳- مراقب بودن را نسبت به حیوانات نشان دهد تا آسایش و رفاه حیوانات تأمین شود. حقوق حیوانات از نظر امیر المومنین(ع) این است که ۱- بین او و فرزندش جدایی نینداختن چون هم باعث آزار و رنجش مادر و هم فرزند می شود.

وَ لاَ یَمْصُرَ لَبَنَهَا فَیَضُرَّ [ فَیُضِرَّ ] ذَلِکَ بِوَلَدِهَا، و همه شیر آنرا ندوشد که به بچه‏اش ضرر برسد.

دومین حق حیوان این است که اگر فرزندی داشته باشد تمام شیرش دوشیده نشود، چون در این صورت بچه شتر گرسنه می ماند و از این ناحیه آزار می بیند. این کلام نشان می دهد که مأمور انتقال حیوانات می تواند از شیر او مصرف کند.

وَ لاَ یَجْهَدَنَّهَا رُکُوباً، و آنرا بسوار شدن خسته نگرداند

سومین حق حیوان این است که او را به مشقت و سختی نیندازند یعنی بیش از طاقت او از او سواری نکشند و بار حمل نکنند.

وَ لْیَعْدِلْ بَیْنَ صَوَاحِبَاتِهَا فِی ذَلِکَ وَ بَیْنَهَا، و بین او و دیگر شتران در سوار شدن و دوشیدن به عدل رفتار کند.

چهارمین حق حیوان این است که بین آنها به عدالت رفتار شود. اگر انسان چاره ای جز بهره کشی از حیوانات ندارد لااقل بین آنها به عدالت رفتار کند چون ظلم بالسویه خود حداقلی از عدالت است. به این معنا که گاهى بر یک حیوان سوار شود و گاهى بر حیوان دیگر و گاهى از یک حیوان بدوشد و گاهى از دیگر حیوانات نه شیر یکى را تمام بدوشد و در همه راه بر یکى سوار شود.

وَ لْیُرَفِّهْ عَلَى اَللاَّغِبِ، و باید آسان گرداند

پنجمین حق استراحت دادن به حیوان است.

وَ لْیَسْتَأْنِ بِالنَّقِبِ وَ اَلظَّالِعِ، و خسته را استراحت و موجبات آسایش او را فراهم کند.

ششمین حق این است که اگر حیوان با مشکل یا جراحتی روبرو شد مراعات حال او بشود. بنابراین نباید به حیوان سخت گرفت و اگر حیوانی با مشکل روبرو شد صبر و حوصله به خرج داد با کم کردن سرعت حرکت مشکل او حل کرد.

وَ لْیُورِدْهَا مَا تَمُرُّ بِهِ مِنَ اَلْغُدُرِ، و باید آنها را به غدیرها و حوضهاى آب که میگذرند فرود آورد و وارد سازد

هفتمین حق پذیرایی کردن از حیوانات است و آب دادن به آنهاست لذا امام (ع) می فرمایند: اگر به حوضچه ای رسید آنها را وارد آن حوضچه کن تا از آن بهره ببرند.

وَ لاَ یَعْدِلْ بِهَا عَنْ نَبْتِ اَلْأَرْضِ إِلَى جَوَادِّ اَلطُّرُقِ وَ لْیُرَوِّحْهَا فِی اَلسَّاعَاتِ، و مسیر آنها را از زمین گیاهدار به راههایى که عریض است و از گیاه خالى است نگرداند، و باید آنها را در هر چند ساعتى در چراگاه های بین راه استراحت دهد.

هشتمین حق حق فراغت و استراحت است.

وَ لْیُمْهِلْهَا عِنْدَ اَلنِّطَافِ وَ اَلْأَعْشَابِ حَتَّى تَأْتِیَنَا بِإِذْنِ اَللَّهِ بُدَّناً مُنْقِیَاتٍ غَیْرَ مُتْعَبَاتٍ وَ لاَ مَجْهُودَاتٍ، و باید آنها را در نزد آبها و گیاهها مهلت دهد تا باذن خدا فربه و پر مغز شوند نه رنج دیده و خسته در نزد ما آورد.

لِنَقْسِمَهَا عَلَى کِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّهِ نَبِیِّهِ (ص): که آنها را بر اساس کتاب اللّه و سنّت پیمبر خدا(ص) تقسیم کنم.

اهمیت موضوع ایجاب می کند که امام (ع) باز تکرار کنند که متصدیان مالیات حق ندارند به دلخواه خود آن را صرف کنند چنانکه متاسفانه گاه دیده می شود که صرف هزینه های تبلیغاتی غیر ضروری و مهمانی ها و افزایش املاک و مستقلات می شود که در کتاب و سنت الهی راهی برای ضرورت هزینه آن نمی توان یافت.

در پایان امام از مامور خود با دعای خیر و ذکر ثواب کار او قدردانی کرده و می فرمایند:

فَإِنَّ ذَلِکَ أَعْظَمُ لِأَجْرِکَ وَ أَقْرَبُ لِرُشْدِکَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ، اگر چنانکه گفتم عمل کردی إنشاء اللّه پاداش تو بزرگتر و رشد و رستگاریت نزدیکتر است.

در نسخه کافی این نامه، امام به دنبال دعایی که برای کارگزار خود کرده است حدیثی را از پیامبر نقل می کنند که حضرت فرمود: خدا به دوست خود که در اطاعت و خیر خواهی برای خدا و امامش خود را به زحمت می اندازد جز با من در رفیق اعلی نظر نمی کند. فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ: مَا یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَى وَلِیٍّ لَهُ، یَجْهَدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَهِ وَ النَّصِیحَهِ لَهُ وَ لِإِمَامِهِ إِلَّا کَانَ مَعَنَا فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَى (کافی، ج‏۳، ص۵۳۸)


دکترمحمد نصراصفهانی

  • مm نصراصفهانی

افراط گرایان فرانسوی قرآن را آتش زدند.

مm نصراصفهانی | دوشنبه, ۷ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۵۳ ق.ظ

خبرگزاری آسوشیتدپرس اعلام کرد: افراط گرایان فرانسوی در حمله به یکی از نمازخانه های شهر پاریس چند نسخه از قران را آتش زدند.

یکی از مقامات رسمی پلیس محلی اعلام کرد که گروهی از تبهکاران یک نمازخانه را در شهر « Ajaccio» تخریب کرده و نسخه هایی از قرآن را آتش زدند.

این اقدام خشونت آمیز یک روز پس از آن بود که دو آتشنشان و یک نیروی پلیس در یکی از محله های فقیر نشین این شهر در درگیری با گروهی از تبهکاران افراطی زخمی شدند.

پس از این حادثه گروهی از معترضان گرد هم آمدند تا حمایت خود را از این افسر پلیس و آتش نشان ها نشان دهند اما برخی افراد در میان جمعیت در شیشه ای نمازخانه ای که در آن نزدیکی بود را شکستند و وارد ان شدند.

خبرگزاری فرانسه با اعلام این خبر گفت که این افراد پنجاه کتاب قرآن را به خیابان ریختند و برخی نسخه های آن را نیز آتش زدند.

مانوئل والس،نسخت وزیر فرانسه این حمله را محکوم کرده و آن را اقدامی غیر قابل قبول و غیر قابل توجیه توصیف کرد.

وزیر کشور فرانسه گفت که این حمله نشان دهنده نژادپرستی و بیگانه ستیزی در فرانسه است.

گفتنی است،احساسات ضد اسلامی پس از حملات 13 نوامبر داعش در پاریس در حال افزایش است.

مسلمانان حدود پنج میلیون نفر یا 8 درصد از جمعیت فرانسه را تشکیل می دهند.
منبع: شبستان
  • مm نصراصفهانی

حقایق تکان دهنده از زندگی شاهین نجفی

مm نصراصفهانی | دوشنبه, ۷ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۵۱ ق.ظ


شاهین نجفی، یک خواننده شیطان گرا و سازنده کلیپ های موهن علیه مقدسات اسلامی، است.

او که از دوره اصلاحات به راه‌اندازی گروه‌های موسیقی زیرزمینی در رشت و تهران پرداخت، یک «همجنس‌باز» است که به سبب اشاعه فحشا و فساد با شکایت شاکیان خصوصی شامل چند خانواده، دو بار در ایران دستگیر شد و سال ۱۳۸۴ از ترس مجازات سنگین کیفری به آلمان گریخت.

نجفی به سرعت با پسمانده‌های گروهک‌های ترویستی مانند «سازمان فدائیان خلق» و «سازمان مجاهدین خلق (منافقین)» پیوند خورد و با پیوستن به گروه «تپش ۲۰۱۲» در تجمعات این گروهک‌های تروریستی علیه ایران در شهرهای «استکهلم» در سوئد و «اسن» در آلمان حضور یافت و به اجرای کنسرت در میتینگ‌های منافقین پرداخت.

وی در جریان آشوب های سال ۸۸ نیز، با اجرای نماهنگ هایی شیطانی، همپای اسرائیل و امریکا و منافقین، به هر چه داغتر کردن تنور آشوب های خیابانی پرداخت.

این خواننده هتاک و گروه فاسد او همچنین وقتی «هیلاری کلینتون» وزیر امور خارجه وقت آمریکا دستور استمرار پروژه «جنبش رقص و دیپلماسی رپ» را در فرآیند «جنگ نرم» علیه ایران صادر کرد، وظیفه پیشبرد پروژه موسوم به «موسیقی ترور» را برعهده داشت.

این همجنس‌باز مشهور و شومن میتینگ‌های منافقین، در مرحله دیگری از اقدامات شنیع خود به هتک حرمت معصومین و ائمه اطهار پرداخته است.

وی در یکی از آهنگ های شنیع خود با نام “نقی” اقدام به توهین علیه ساحت مقدس امام هادی(ع) کرد و همچنین طراحی پوستر آن، سراسر توهین به حرم مقدس امام رضا (ع) بود. این اقدام وی اعتراضات و واکنش های شدیدی را از سوی مسلمانان در داخل و خارج از کشور برانگیخت که از جمله این واکنش ها می توان به صدور حکم ارتداد برای وی از سوی آیت الله صافی گلپایگانی اشاره کرد. (بصورت عام)

همچنین تمسخر حضرت ابوالفضل عباس علمدار کربلا در کاور یکی از آهنگ های شنیع او، اقدام هتاکانه دیگر اوست.

با توجه به هتک حرمت مقدسات و صدور فتوای ارتداد، وی محکوم به قتل شده و این شرایط، مبتذل خوان هتاک را به وحشت انداخت و از آن روز، وی در پی گریزگاهی برای فرار از خشم مقدس مسلمانان است. با این حال دست از اقدامات هتاکانه خود علیه مقدسات مسلمانان برنداشته و روزبروز بر عناد خود افزوده است.

اکثر آهنگهای شنیع او همچون صورت کریه و تاریک او، مملو از آموزه های شیطان پرستانه، به همراه استعاره ها و محتوای جنسی و هرزه گر است. و حتی محتوای اشعار بی سر و ته آن، گاهی حاوی قسم به آلت جنسی شیطان!! و… است.

او حتی در پی فراموش شدن و مورد بی‌اعتنایی قرار گرفتن در رسانه‌ها، چوب حراج به همه حیثیت خود زد و به هنگام به اصطلاح اجرای کنسرتی در کانادا، به همراه گروهش برهنه شد تا به هر قیمت شده، جلب توجه کرده باشد. به راه انداختن کمپین هایی در دفاع از همجنس بازی در انگلیس و… از دیگر اقدامات حیوانی اوست.

متاسفانه “برگردان” اشعار موسیقی های پلید این شیطان گرا، پر از شعارهای شیطان پرستی و تقدیس شیطان و ترویج اعتیاد به مواد مخدر در ناخوداگاه مخاطب است. موضوعی که بسیاری از جوانان از آن غافلند یا اطلاعی از این فن تسخیر ذهن مخاطب که در اغلب موسیقی های وی (و موسیقی های شیطانی دیگر) به کار می رود ندارند.

مخاطبان اندک او یا نوجوانانی هستند که هنوز به بلوغ عقلی یا سیاسی نرسیدند و حتی از زندگی شخصی او اطلاعی ندارند. یا افرادی که نسبت به اسلام و جمهوری اسلامی رویکردی معاندانه دارند.

ناگفته نماند، بسیاری از ایرانیان و مسلمانان، به دلیل شدت تنفر خود از حرکت های شنیع این حیوان انسان نمای ملعون، گاه او را با الفاظی چون “حرامزاده” خطاب می کنند. اما باید گفت، مادر وی، علی الظاهر زنی مومن و مخالف اقدامات فاسدانه وی بوده که از غم و مصیبت این حیوان نجس، دق کرده است.

به درستی که این سلمان رشدی دوم، را باید نه شاهین نجفی که “شیطان نجسی” نام نهند. به امید روزی که سزای اعمال زشتش را در این دنیا نیز ببینیم.

منابع:

http://www.iranstyle.ir/wp-content/uploads/2012/05/%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%86-%D9%86%D8%AC%D9%81%DB%8C.jpg 
http://1o2.ir/mb728
http://jahannews.com/vdcjhte8iuqe8vz.fsfu.html

  • مm نصراصفهانی

فصل مشترک تمامی گروه های ایرانی؛تنفر از بی بی سی.

مm نصراصفهانی | جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۰۳:۰۴ ب.ظ

 رایدواسلام:گزارش جنبش مقابله با رسانه‌های بیگانه، امپراتوری دروغ: یکی از نقاط تاریک و سیاه ایران در سیر تحولات تاریخی، کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ است، کودتایی که با همکاری و همراهی سرویس‌های جاسوسی دو کشور انگلیس و آمریکا، منجر به سقوط دولت قانونی ایران شد؛ اما در میان تقسیم کار صورت گرفته میان عوامل انگلیسی و آمریکایی کودتای ۲۸ مرداد، نقش رادیو بی بی سی بسیار پررنگ بود.
در فاز اول اجرای کودتای سال ۱۳۳۲، رادیو بی بی سی در شب ۲۵ مرداد آن سال، با افزودن کلمه “دقیقا” به عبارت همیشگی «ساعت ۱۲ شب به وقت لندن است»، در واقع این پیام را به محمد رضا پهلوی مخابره کرد که دولت انگلیس به همراه آمریکا مقدمات کودتا را فراهم کرده و او باید نامه خلع نخست وزیر قانونی کشور را امضا کند.
البته رادیو بی بی سی که بازوی پروپاگاندای روباه پیر استعمار در ایران بود؛ پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نیز در زمان ملی شدن صنعت نفت به رهبری آیت الله کاشانی و دکتر مصدق، با پخش برنامه‌هایی سعی در القاء این گزاره به اذهان ایرانیان داشت که با ملی شدن صنعت نفت و خلع ید از شرکت انگلیسی، فقر و بدبختی ایران را فرا می‌گیرد.

البته ناگفته نماند، رادیو بی بی سی فارسی که در دی ماه ۱۳۱۹ یعنی ۶ ماه پس از ورود رادیو به ایران، برای پیاده سازی اغراض و مطامع سیاسی انگلیس  تاسیس شده بود، در ماجرای شهریور ۱۳۲۰ و اشغال کشور به دست قوای متفقین، نقش برجسته‌ای را در دامن زدن به فضای التهاب سیاسی و همچنین یاس و ناامیدی در میان توده‌های مردم ایفا کرد.

در فیلم مستندی که در ۲۷ مرداد سال ۱۳۹۰ توسط شبکه فارسی‌زبان بی‌بی‌سی پخش شد، این شبکه برای نخستین بار به نقش رادیوی فارسی‌زبان بی‌بی‌سی به عنوان بازوی پروپاگاندای دولت انگلیس در ایران و ایجاد کودتا برای براندازی دولت قانونی ایران اذعان کرد.

راوی این برنامه در سخنانی تصریح کرد: «دولت انگلیس از رادیوی فارسی‌زبان بی‌بی‌سی برای پیشبرد پروپاگاندای خود علیه دولت قانونی ایران استفاده کرد و مرتباً مطالبی بر ضد مصدق از این شبکه رادیویی پخش می‌شد، به حدی که کارکنان ایرانی رادیوی فارسی‌زبان بی‌بی‌سی به خاطر این حرکت دست به اعتصاب زدند».

در میان رسانه‌های غربی که در طول سال‌های پس از انقلاب، به عنوان بازوی رسانه‌ای و پروپاگاندای استکبار جهانی به تبلیغ علیه منافع و مصالح ملی ایرانیان و نظام ارزشی حاکم بر داخل کشور پرداختند، شبکه بی بی سی از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ در واقع بی بی سی که در دوران پیش از انقلاب نیز به واسطه سیاست‌های دولت متبوعش سابقه خصومت ورزی با ایرانیان را داشت، در دوران پس از انقلاب نیز ماموریت ویژه ای را برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی در بُعد رسانه ای عهده‌دار شد.

۹۱۴۵۳۸_۲۸۲
شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی در سال ۱۳۸۷ با بودجه اختصاصی وزارت خارجه انگلیس تاسیس شد؛ “نایجل چپمن” مدیر عامل این شبکه  در زمان راه اندازی بی بی سی فارسی، چنین گفت: “ارائه ندادن خدمات تلویزیونی برای مخاطبان فارسی زبان نظیر بسته بودن دست ما در جنگ برای افکار عمومی می‌باشد”.

اکنون در آستانه هفتاد و پنجمین سالگرد تاسیس رادیو بی بی سی فارسی این ارگان مدیریت افکار ایرانیان هستیم به جرات می توان گفت که این شبکه و دولت مطبوع اش تنها رسانه فارسی زبان است که در بین تمامی گروه ها و اقشار سیاسی ایرانی چه در داخل و چه در خارج مرز ها منفور ایرانیان است چرا که گروه های سلطنت طلب این رسانه و دولت بریتانیا را عامل سرنگونی رژیم شاهنشاهی قلمداد می کنند و از سال ها پیش از انقلاب ۵۷ بی بی سی را خائن می دانستند و نیز گروه های مارکسیستی که به خون این رسانه تشنه هستند و اساسا آن را عامل امپریالیسم میدانند مردم انقلابی هم که این رسانه را از ابتدا نطفه نامشروع می دانستند و خباثت های آن از خوی روباه صفتی اش می دانند و جز به محو آن از فضای رسانه ای راضی نمی شوند بنابر این می توان گفت شاید تنها وجه مشترک تمامی گروه های ضد انقلاب و گروه های انقلابی در همین یک نکته باشد؛ تنفر از بی بی سی فارسی

  • مm نصراصفهانی