رادیو اسلام Radio Islam

سایت مشاوره وپاسخ گویی به شبهات وسوالات دینی و اعتقادی

رادیو اسلام Radio Islam

سایت مشاوره وپاسخ گویی به شبهات وسوالات دینی و اعتقادی

باعرض سلام
پاسخ گوی سوالات وشبهات اعتقادی هستیم.

*********************

تبصره :

استفاده از مطالب بدون منبع هم از نظرمااشکالی ندارد.

آخرین نظرات

۳۹ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

اسلام واخلاق پزشکی وپرستاری

مm نصراصفهانی | شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۰ ب.ظ


تعریف پرستاری:

پرستاری بنابر تعاریف معروف، حرفه ای است که در جهت حفظ و پیشبرد حیات، پیشگیری از بروز بیماریها، تسکین دردها و بازگردانیدن سلامتی به بشریت گام بر می دارد.

اهمیت پرستاری از نظر اسلام:

ارزش هر کار و علمی به ارزش موضوع آن می باشد و آنچه که جز وظایف پرستار عنوان شده از با ارزشترین امور به  حساب می آید. از اینرو پرستاری شغلی مقدس و ارزشمند  است. از نظر فرهنگ اسلامی نیز اموری چون حفظ حیات و احیاء، مراقبت از بیمار جهت بازگشت سلامت وتلاش در جهت شفاء بیماران و ارتقاء بهداشت عمومی از اعمال صالح اجتماعی محسوب می شود و از جهتی پرستاری نوعی تخلق به اخلاق الهی و هماهنگی با اسماء حسنای خداوند است چرا که:

اولین محیی خداست[۱] و از این میان هرکه شرایط احیاء را فراهم سازد کاری الهی کرده و اجرای عظیم دارد. بطوری که احیا یک شخص در فرهنگ دینی بمنزله احیاء همه عالم است وپرستار این وظیفه عظیم را متقبل شده است.

اولین شافی خداست[۲]، شفادهنده واقعی بیماران هم اوست و یکی از ماموران شفاء خداوند در زمین پرستار است، چرا که خدا همه کارها را از مجاری اسباب انجام می دهد.

اولین مراقب خداست[۳]،چون پرورش دهنده تکوین و تشریع است و مراقبت پرستار از بیمار کاری الهی و مورد احترام می باشد، انبیاء از این لحاظ که مر اقبان روح و روان و ایمان مردمند، نزد خدا عزیزند و والدین بویژه مادر از آن لحاظ که مراقب جسم فرزند خود است ذکر آنان در قرآن بعد از خداست و احسان به آنها مورد تاکید فراوان قرار گرفته است. با این مقدمات باید گفت که خدا پرستار است و پرستاران را دوست  می دارد.

سلامتی و بهداشت دو وظیفه دیگر پرستار است که از نظر اسلام از اهمیت بسیار والائی برخوردار است.سلامتی در فرهنگ اسلام آنچنان اهمیت دارد که عبادات زیادی را تحت الشعاع خویش قرار داده است. وضو، نماز، روزه، حج، جهاد و… هنگامی که به سلامتی ضرر برساند یا وجودش ساقط می شود و یا شکل  عمل آن مبدل به صورتی می گردد که به سلامتی ضرر نرساند. امام سجاد (ع): هرگاه فرزندی پیدا می کرد بیش از  هر چیز از سلامتی او جویا می شد و  در دعاها بطور مکرر از خدا خواسته می شود. امور حرام چون مشروب و گاه نجاسات برای سلامتی مجاز شده است.

بهداشت جز ایمان به حساب آمده و اساس دستورات جسمانی اسلام در درجه اول به پیشگیری و بهداشت مربوط می شود، بطوری که امروزه با پیشرفت شگفت انگیز علوم هنوز این دستورات بر تارک حیات بشر می درخشند.

حرفه پرستاری با همه گستردگی به لحاظ اهمیت وظایف آن نیاز مبرم حیات بشر دنیای متمدن امروزه می باشد و از این حیث حرفه ای است که از نظر فقه اسلامی همچون دیگر حرفه های موردنیاز جامعه واجب شرعی است و برای کلیه کسانیکه قدرت، علم و استعداد و شرایط آن را دارند تا به اندازه کفایت نرسد واجب می باشد.

از آنجا که اصل این کار مورد علاقه دین است  نیازی به قصد قربت برای انجام این واجب نیست و اخذ اجرت برای آن اشکال ندارد ولو اینکه قصد قربت ارزش معنوی و اخلاقی به آن می دهد به همین جهت به آن واجب کفائی توصلی گفته می شود.

ارزش پرستار

با توجه به آنچه گفته شد حرفه پرستاری بسیار با ارزش و دارای هاله ای از تقدس است، حال سوال اینجاست که آیا ارزش پرستاری به پرستار نیز منتقل می شود یا خیر؟

ارزش هر کاری به دو چیز ارتباط  پیدا می کند:

۱- حسن فاعلی، خوبی و زیبائی انجام دهنده کار

۲- حسن فعلی، خوبی و زیبائی نفس کار

از اینرو در صورتی که پرستار کار خوب و دشوار پرستاری را با زیبائی انگیزه و نیت خود همراه سازد این تقدس و ارزش را نیز کسب خواهد نمود و کار او از بزرگترین عبادات به حساب می آید.

اخلاق پرستاری:

مجموعه تظاهرات رفتاری یک پرستار در جریان وظیفه شغلی که بصورت خصلتهای فردی، در رابطه با بیمار، بستگان و همراهان وی، جامعه، حکومت، محیط کار، همکاران و سایر موارد باید تجلی کند اخلاق پرستاری گفته می شود.

اخلاق پرستاری را می توان به دو بخش تقسیم نمود:

اخلاق حرفه ای

اخلاق انسانی، اسلامی

اخلاق حرفه ای مجموعه تظاهرات رفتاری است که یک پرستار از آن حیث که  پرستار است باید انجام دهد، برخی جنبه مثبت و ایجابی و برخی رفتاری منفی و سلبی است که پرستار نباید مرتکب شود.

اخلاق انسانی اسلامی مجموعه رفتارها و ویژگیهایی است که یک پرستار بعنوان اینکه یک انسان و یک  مسلمان است باید انجام دهد یا از آن اجتناب کند.

اینک ما به  مهمترین قواعد اخلاقی در هر مورد می پردازیم.

قواعد اخلاق حرفه ای:

۱- تلاش و کوشش در کسب دانش و مهارتهای  پرستاری: پرستار خوب در مرحله اول، کسی است که در دانش مربوط به وظیفه خود چیزی کم نداشته باشد. قران رفعت و درجه افراد را به علم آنها مربوط می داند:

یرفع الله الذین آمنوا و الذین اوتوالعلم درجات (مجادله-۱۱)

خداوند کسی  که ایمان و علم دارند را رفعت و درجه می بخشد و مسلماً کسی که دارای علم است و آنکه بدون علم است مساوی نیستند: هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون (زمر- ۹)

۲- تلاش مستمر در پژوهش و آشنائی با مهارتهای جدید: فراموشکاری انسان، گسترش روزافزون علوم و فنون و رد شدن برخی روشهای علمی مراقبت و بهداشت و … ایجاب می کند که انسان هیچگاه خود را بی نیاز از مطالعه و تحقیق احساس نکند و ارتباط خویش را با اساتید خود قطع ننماید. پیامبر اکرم (ص): اغد عالماً او متعلماً او مستمعاً او محباً و لاکن الخامسه فتهلک.

اولین گام شکست یک پرستار احساس بی نیازی از اطلاعات جدید و عدم تبادل علمی صحیح و مشورت نکردن در کارهاست. بخاطر اهمیت ارتقاء علمی مراکز بازآموزی و دوره های کوتاه مدت حرفه ای و تخصصی باید جدی گرفته شود. کتابهای جدید، مجلات علمی و تحقیقات، سمینارها همه باعث می گردد تا آب زلال رود ذهن همیشه در جریان باشد.

۳- دقت و احساس مسئولیت در انجام وظائف به بهترین نحو ممکن: پرستاران باید توجه داشته باشند که شغل حساس و پرمخاطره ای را انتخاب نموده اند، خسارات احتمالی این شغل برخلاف حرفه های دیگر گاه غیرقابل جبران است، چرا که با سلامتی و جان بیمار سرو کار دارد.[۴]

مفیدترین مراقبت با کمترین خطر جهت حفظ سلامت بیمار باید همیشه مورد توجه پرستاران باشد. در صورت هرگونه شک و تردید در مورد استفاده از یک دارو و میزان خوراندن یا تزریق آن باید مشورت نمود و غرور و کسر شأن خود دانستن پرسش نباید باعث شود ناآگاهانه دست به عملی زده شود و لذا بدون تجویز پزشک به درمان شخص جز در موارد اضطراری نباید بپردازد. باید  توجه داشت که هرگونه سهل انگاری و غفلت که باعث ایجاد ضایعه ای گردد پیگرد قانونی دارد.

۴- توجه به عواطف و احساسات و رشد شخصیت بیمار و احترام در گفتار و رفتار: آنچه امروزه بعنوان یک حقیقت مورد توجه همگانی قرار گرفته است ارتباط پیوند ناگسستنی میان جسم و روح است و همانگونه که اختلالات روانی باعث تغییر و عدم تعادل فیزیولوژیک می گردد، تغییرات فیزیولوژیک و جسمانی نیز مشکلات روانی به بار خواهد آورد. یکی از عوامل موثر در بهبود بیمار و کاهش درد و رنج در بیماران مسائل روحی و روانی است. غالب بیماران از میزان علم و تخصص پرستار و موقعیت او اطلاع کافی ندارند و آنچه برای آنها ارزش دارد رعایت ارزشهای اخلاقی، ادب تواضع و فروتنی، احترام به بیمار است و البته احترام به دیگران جدای از احترام به خویش نیست، تنها کسی که بیمار با او بیشتر برخورد داشته و امکان دسترسی به او برای بیمار بیشتر است پرستار می باشد و طبیعتاً انتظار او از پرستاران نیز بیشتر خواهد بود.

۵- توجه به اعتقادات مذهبی بیمار و پرهیز از اموری که باعث جریحه دار شدن این اعتقادات گردد مثل:

- بی اعتنائی به نجس و پاکی

- بی اعتنایی به نماز و انجام وظائف مذهبی بیمار

- بی اعتنائی به پوشش زنان و معاینه در مقابل دیدگان دیگران و …

- تحمیل عقاید مخالف بر بیمار

- عدم رعایت شئونات دینی مورد احترام مردم در برخوردها و نحوه پوشش

بی توجهی به اینگونه امور باعث بی اعتنائی، عدم اعتقاد بیمار به پرستار و گاه بروز خشونت می گردد.

۶- برخورد مناسب با بستگان بیمار: از هنگامی که بیمار وارد بیمارستان می شود در صورتی که همراهی داشته باشد اوست که با پرستار  تماس گرفته و انتظار زیادی از پرستار دارد، پرستار باید برخورد مناسبی با آنها داشته باشد. همراه همواره می تواند یار و کمک پرستار نیز در بهبودی بیمار باشد. در صورت خطرناک بودن بیماری اطلاع اطرافیان بسیار مفید خواهد بود.

۷- روابط مالی پرستار با بیماران و عدم چشم داشت مادی و مالی به بیمار و عدم تبعیض در رسیدگی به بیمار:

پرستار نباید به بیمار با دید انتفاعی بنگرد، بیمار نباید احساس کند پرستار با وی و سلامتی او ارتباط مالی برقرار کرده است. ثروتمند بودن یا فقیربودن بیمار نباید در نحوه عملکرد پرستار تاثیری داشته باشد در دستورات اخلاق پرستاری از شورای بین المللی پرستاران نیز آمده است: پرستار در مقابل کار خود فقط حقوقی را که برای وی معین شده است دریافت می دارد. سفارشات و توصیه ها نباید تاثیری بر زیرپاگذاردن ظوابط داشته باشد. تبعیض دربکارگرفتن امکانات بیمارستان برای بیماران و تحمیل خرجهای اضافی برای بیمار رفتاری مناسب شأن پرستار نیست.

۸- تاکید بر امیدواری: کسانی که از بیمار خود آگاهی ندارند علاقمند هستند که از آن اطلاع حاصل کنند و پرستاران معمولا در مقابل پرسش از نوع بیماری از طرف بیمار مواجه هستند، پرستار نباید بی محابا بیمار را در مقابل واقعیتهای دردناک قرار دهد بلکه باید قبلا آمادگی لازم را نسبت به هر بیماری در او ایجاد کرده و  نسبت به امکان درمان آن آنها را امیدوار سازند و از سخنانی که موجب تشویش، نگرانی و اضطراب در بیمار می گردد اجتناب کنند و بیمار را متوجه صبر[۵]، دعا[۶]، حسن ظن به خدا[۷]، و اعتماد به قدرت لایزال الهی کرده  و بر عدم یأس از رحمت الهی که گناه کبیره است تاکید نماید لاتاسوا علی مافاتکم و لاتفرحوا بما اتاکم (حدید-۲۳)، قوت قلب و تصلای خاطر بسیار موثر است و این رفتار با بیمار خود نوعی دارو برای او محسوب می گردد.

۹- بخورد صحیح با کادر پزشکی و همکاران و مسئولین مرتبط با بیمار:

مسئولیت دشوار و سنگین پرستاری یک فعالیت جمعی است و فقط در صورت همکاری و همفکری صحیح و مناسب سامان می پذیرد از اینرو همکاری و احساس مسئولیت همگانی در این بخش لازم است.

گذشت، حلم، بردباری، عطوفت لازمه کار دسته جمعی است پزشک فقط به کمک پرستار قادر  خواهد بود که به مداوای بیمار بپردازد لذا پرستاران باید بطور دقیق به دستورات پزشک در چارچوب قانون وشرع توجه کرده و به آن عمل نمایند. در دستورات اخلاقی شورای بین المللی پرستاران آمده است «پرستار به پزشک و همکاران بهداشتی خود اعتماد داشته، ناشایستگی و خلافت همکاران خود را فقط به مقامات صلاحیتدار گزارش می دهد.»

۱۰- رفتارهای مناسب قبل و بعد از مرگ بیمار:

بیمار در حال مرگ ممکن است با کمی تلاش حیات خود را باز یابد در صورتی که چنین چیزی ممکن نشد بطور معقول باید همراه و یا بستگان و در صورت نبودن خود او را با این واقعیت روبرو نموده و نیازهائی که دارد برآورده ساخت. در صورتی که می خواهد با بستگان خود تماس بگیرد یا وصیت نماید به او کمک نمود و آداب شرعی مربوط شخص محتضر را برای او بجا آورد. همدردی با بستگان و خانواده بیمار در کاهش رنج و مصیبت آنها بسیار موثر است و احساس تقصیری که ممکن است بستگان به بیمارستان و پرستاران در ذهن خود نسبت دهند را برطرف سازد.

۱۱- حفظ اسرار بیمار: آنچه که بیمار علاقه به افشاء آن ندارد و پرستار از آن اطلاع پیدا کرده است را نباید فاش ساخت رازداری  بنابر اقتضاء شغلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا در صورت عدم اطمینان بیمار از حفظ اسرار خود مسائلی که در مداوا و بهبود بیماری خود ممکن است دخالت داشته باشد را بیان نخواهد نمود، از طرف دیگر افشاء اسرار ممکن است باعث فتنه و فساد و خونریزی و از بین رفتن آبروی آنان گردد.

پرستار نباید نقش جاسوس یا مجری قانون را بخود بگیرد و از حق افشاء اسرار جز در مواردی که قانون بصورت صریح استثناء کرده است را ندارد. دستورات اخلاقی شورای بین المللی پرستاران نیز تاکید دارد که: پرستار مطالب شخصی افراد را که به وی ابراز می شود همیشه نهان می دارد.[۸]

۱۲- تبعیت از قوانین و مقررات مربوط به حرفه پرستاری:

از آنجا که پرستار در جامعه ای متمدن و قانونمند زندگی می کند و سامان مندی یک جامعه و حرفه در گرو پیروی از قوانین جامعه می باشد، پرستار باید به مقررات محلی، ملی و بین المللی احترام بگذارد. البته باید توجه داشت که تبعیت از قوانین باید منافاتی با امور شرعی نداشته باشد. در دستورات شورای بین المللی پرستاران آمده است: «پرستار در راه برآوردن نیازهای بهداشتی انسانها به دستیاری گروههای بهداشتی و افراد دیگر جامعه با مقامات محلی و ملی و بین المللی همکاری می کند.»

عوامل موثر در ایجاد تقوای کاری در رفتار پرستاری:

۱- توجه به اهمیت و ارزش کار پرستاری از نظر انسانی.

۲- عشق و علاقه شخصی به حرفه پرستاری.

۳- توجه به اینکه این وظیفه به عنوان وظیفه انسانی مطرح است نه کسب و مال اندوزی.

۴- تشویق و ترغیب مسئولین و دست اندرکاران امر پرستاری و مدیریتهای مربوطه.

۵- توجه به مقررات و قوانین پرستاری.

اخلاق اسلامی و پرستاری:

یک مسلمان بعنوان اینکه پایبند عقاید اسلامی است باید کلیه رفتارهائی که در اسلام بر آن تاکید شده است را مورد توجه قرار دهد. برخی از رفتارها با برخی از حرفه ها تناسب بیشتری دارد، لذا آن قشر خاص باید در آن موارد دقت بیشتری مبذول دارد. جداکردن اخلاق پرستاری حرفه ای از اخلاق اسلامی به معنی عدم تائید آن از نظر اسلام نیست بلکه آنها نیز مورد توجه اسلام می باشد ولی آنها اموری هستند که اگر شخصی مسلمان  هم نباشد  وبه اسلام نیز تقیدی نداشته باشد بعنوان یک وظیفه باید آنها را رعایت نماید، اما برخی از امور است که در روایات و آیات الهی قرآن مورد تاکید قرار گرفته و به حرفه تقدس و عضویت و ارزش الهی داده شغل را به صورت عبادت در می آورد. در اینجا به برخی از آنها اشاره می نمائیم:

۱- اخلاص و توکل: اخلاص انجام وظیفه برای رضای خداست و  انسانی که وظایف خویش را فقط برای رضای خدا انجام دهد، در زندگی درنخواهد ماند. مشکلات و رنج و سختی کار او را از پا در نخواهد آورد و علاوه بر سود و منافع دنیوی به منافع اخروی نیز دست خواهد یافت و خدا همیشه یار و مددکار او خواهد بود و با هر قدمی که بر می دارد یک درجه تعالی معنوی پیدا خواهد کرد.

۲- توکل اعتقاد قلبی: بر این است که همه کارها به دست خداست و موثر حقیقی خداست، لذا پرستار با اعتقاد بر اینکه همه چیز در دست خداست همه تلاش علمی و عملی خود را در انجام وظیفه بکار می گیرد و نتیجه و اثر و عاقبت کار را که در دست او نیست به خدا واگذار می سازد و با  همین خصلت در خویش آرامش قلبی نیز پدید آمده، اضطراب و نگرانی پیدا نمی کند. و من یتوکل  علی الله فهو حسبه (طلاق- ۳)

۳- امانت و درستکاری: کسی که در بیمارستان یا مراکز بهداشتی و درمانی با پرستار  مواجه می شود، به علت اعتمادی که به پزشک و پرستار دارد، عزیزترین و ارزنده ترین بخش وجود خود یعنی سلامتی،  جان و ناموس خود را به امانت در درست پزشک و پرستار قرار می دهد، لذا پرستاران باید به بهترین نحو از این امانت حفاظت و نگهداری نمایند و تمام تلاش خویش را در ادای امانت بکار گیرند. بشر هنگامی که حالت ضعفی به خود می گیرد و سوء استفاده های شغلی یا رفتاری از خود بروز می دهد، در دیدگاه مردم این بدنامی به ضعف سرایت می کند یعنی عملکرد هر پرستار معرف مقام معنوی همه پرستاران است. امام صادق می فرمایند:

کل ذی صناعه مضطر الی  ثلاث خصال یجتلب بها المکسب و هو ان یکون حاذقا بعلمه مودیا لامانه فیه مستمیلا لمن استعمله[۹]

صاحب هر حرفه ای باید سه ویژگی داشته باشد تا کار او رونق گیرد:

۱- در کار خود مهارت علمی داشته باشد.

۲- امانتدار باشد.

۳-  نسبت به مراجعه کنندگان علاقمند باشد.

۴- عفّت و پاکدامنی: یک ارزش اخلاقی مورد نیاز پرستاران رعایت هر چه بیشتر عفت و پاکدامنی است که در روایات آن را از جمله بالاترین عبادات برشمرده اند.[۱۰] این مسئله به ویژه برای کسانی که  با جنس مخالف به لحاظ ضرورت شغلی سرو کار دارند بیشتر مورد تاکید است.

اختلاط پرستاران مرد و زن در بیمارستانها و مراکز بهداشتی، درمانی مشکلی است که باید به همت مسئولین و تلاش خواهران جهت بدست گرفتن همه شئون مربوط به خود بزودی حل گردد، چرا که همیشه نمی توان کشور را  با ضرورتها اداره کرد.

پرستاران باید به احکام شرعی در مورد نگاه کردن و لمس توجه بیشتری مبذول داشته، از بوجود آمدن شرایطی که باعث خلاف شرع گردد جلوگیری نمایند، لذا با توجه به اعتقادات مردم از برداشتن حجاب یا بیرون آوردن لباس بیماران بطوری که در مرئی و منظر نامحرم قرار گیرد جدا خودداری نمایند، افراد را با پوشش کامل از بخشی به بخش دیگر منتقل سازند. در انتقال بیمار بویژه قبل و بعد از اتاق عمل و هنگام بیهوشی که بیمار قادر به پوشانیدن خود نیستند از آنها مواظبت به عمل آورند.

اسلام در مورد رابطه با بیگانه، به مسائلی می پردازد که جنبه پیشگیری از خطرات جنسی داشته و وظیفه شرعی نیز محسوب می گردد و باید رعایت کرد از جمله:

v    حتی الامکان مرد و زن تنها در یک اتاق نباشند مگر با شخص ثالث، در صورتی که دیگری نمی تواند به آنجا راه یابد باید درب اتاق باز نگه داشته شود.

v       نگاه کردن و لمس کردن بدن نامحرم حرام است و امور مربوطه را باید همجنس انجام دهد.

v       در صورت ضرورت بدون قصد لذت با اکتفا به حد ضرورت نگاه و لمس اشکال ندارد.

۵- تواضع و فروتنی: معمولا انسان هنگامی که نیاز کمتری به مردم  پیدا کرد و بیشتر مردم بودند که به او نیازمند شدند در خود احساس غرور کرده خود بزرگ بین می شود و پرستار از جمله اقشاری است که جامعه به او نیازمند است و تکبر دامی است که بر او مهیا گشته است.

شخص صاحب غرور انتظار احترام و توجه دیگران را داشته و در صورتی که این کار انجام نشود به بیمار و وظائف خویش بی اعتنا می گردد و از طرف دیگر اطمینان بیمار از او سلب می شود.

هرچه موقعیت بشر بالاتر رود نیاز به تواضع بیشتری دارد از اینرو پیامبران که بالاترین مقام را داشتند و قاعدتاً باید در خود احساس غرور نمایند، متواضعترین اقشار جامعه بوده اند و دستور داشتند که نسبت به مومنین تواضع به خرج دهند. از امام صادق (ع) نقل شده که می فرمود: کسی که تواضع نماید خدا درجات وی را بالا می برد و کسی که تکبر نماید خدا درجات وی را پایین قرار می دهد.[۱۱]

تواضع سـر رفعـت افرازدت                 تـکبـر به خـاک انـدر انـدازدت

بزرگان نکردند در خود نگاه                 خدا بینی از خویشتن بین مخواه

تواضع کند هوشمند گـزین                 نهـد شـاخ پرمیوه سر بر زمین

۶- حلم و بردباری: نظر به اینکه پرستاران غالبا با اشخاصی روبرو می شوند که در اثر بیماری و گرفتاری صبر و طاقت معمول را ندارند، ممکن است کمترین برخورد تند و نامناسب و بی اعتنائی باعث شود از کوره بدر روند. لذا پرستاران نباید تحت تاثیر برخوردهای نامناسب بیمار قرار گرفته، کینه آنها را بدل گیرد بلکه چون خواهر و برادر خود با آنان رفتار نمایید.

چو پرخـاش بیـنی تحمـل بیار              کـه سهـلی ببندد در کارزار

بشیرین زبانی و لطف و خوشی                      توانی که پیلی به مـوئی کشی

بیمار از مشکلات بیمارستان کمبود کادر و امکانات بی اطلاع است غالبا فقط خود را می بیند و احساس نمی کند که همه بیماران نیازمند به یاری پرستار می باشند و احساس می کند بی توجهی نسبت به او بی اعتنائی نسبت به جان اوست و عکس العمل ناشایست از خود نشان می دهد از این رو پرستاران همواره باید خود را به جای بیمار یا همراه بیمار قرار دهد و از این رفتار با متانت گذر نماید. البته آنها هم نباید رفتاری از خود نشان دهند که این احساس را تشدید نماید، بلکه باید همیشه حرمت خود و کادر پرستاری را حفظ نماید.

به لطافت چو برنیاید کار                    سر به بی حرمتی کشد ناچار

پیامبر اکرم (ص) با آن همه عظمت در دعاهای خویش از خداوند حلم بیشتر می خواهد.

اللهم اغننی بالعلم و زینی بالحلم … از خود ایشان یعنی پیامبر اکرم (ص) است که:

کار تمام نیست مگر اینکه سه چیز همراه داشته باشد:

تقوائی که شخص را از معاصی الهی بازدارد.

خلق نیکوئی که بوسیله آن با مردم مدارا کند.

حلم و بردباری که عمل جاهلانه با آن دفع گردد.[۱۲]

در فرهنگ اسلام عصبانی شدن و غضب کلید شر دانسته شده است و بر عکس فروخوردن خشم اجر عظیم اخروی و نجات از عذاب قیامت را بدنبال دارد.[۱۳]

۷- خوشروئی و خوش خلقی: آنچه که نقش تعیین کننده در روابط اجتماعی داشته و اعتماد متقابل ایجاد می کند برخورد صحیح خوب و خوشروئی و خلق نیک است از اینروست که در فرهنگ اسلامی خوش خلقی باعث کمال ایمان[۱۴]، بهشت[۱۵]، باعث بخشش گناه[۱۶] شده و یا روزه داری و عبادت[۱۷] برابری می کند و شادکردن مومن و تبسم بر او از حسنات[۱۸] و امری که موجب خشنودی خدا می گردد[۱۹] محسوب شده است.

بدوزخ بـرد مـرد را خـوی زشـت           که اخلاق نیک آمدست از بـهشت

مکن خواجه بر خویشتن کار سخت      که بـدخوی بـاشد نـگنسار بـخت

گرفتـم که سـیم و زرت چیز نیست       چو سعدی زبان خوشت نیز نیست؟

بیمار به همان میزان که به دارو نیازمند است به محبت و عطوفت و خوشروئی برای بهبود خویش نیازمند است.

۸- احساس مسئولیت نسبت به بشریت: یک ارزش بسیار والا در فرهنگ اخلاقی اسلام خدمت به خلق خدا و خیرخواهی برای آنهاست. این خصلت در رابطه با کسانی که در مسئولیت مرتبط با کاری مردم خدمت می کنند بسیار قابل توجه است. در احادیث پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که: برترین مردم نزد خدا کسانی هستند که دوندگی و تلاش بیشتر برای مردم می کنند[۲۰] و خیرخواهی یک وظیفه شرعی و دینی است و هرکس خدمتی به مردم ارائه دهد به میزان آن در بهشت به او خدمت می شود.

۹- خوش زبانی: پرستار در اثر مشکلات فراوان و دشواریهائی که معمولا بیمار برای او فراهم می کند علاوه بر رفتارهای نامناسب ممکن است کلام و سخن نامناسب نیز به بیمار بگوید که باعث کدورت، ضعف روحی و از بین رفتن روحیه بیمار گردد. بد سخن گفتن، تحقیر و سرزنش نمودن در فرهنگ اسلامی ستم و نفاق شمرده شده[۲۱] و شخص در همین دنیا ممکن است گرفتار آن گردد.[۲۲]

عوامل موثر جهت تقوای الهی در پرستاری

به حسن فعلی و فاعلی، بستگی و مرتبط است تا اینجا ما به حسن فعلی پرداختیم و اما حسن فاعلی یعنی آنچه به انگیزه فعل مرتبط است. بدیهی است که هرکاری انگیزه و هدفی دارد، انگیزه ها ممکن است از قداست و شرافت متفاوتی برخوردار باشد.

انتخاب یک حرفه ممکن است به جهت پول سازی و معیشت دنیوی و احترام و موقعیت اجتماعی انجام گیرد و یا جهت خدمت جامعه و رفع نیاز نیازمندان و محرومان انجام پذیرد و یا ثواب اخروی انگیزه شود و یا رضایت خدا و عشق و محبت نسبت به بندگان خدا باعث آن شود.

فمن الناس من یقول ربنا آتنا فی الدنیا و ما له فی الاخره من خلاق و منهم من یقول ربنا آتنا فی  الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار، اولئک لهم نصیب مما کسبوا. (بقره- ۲۰۲ تا ۲۰۰)

اهمیت و ارزش انسانیت انسان نه به مال است نه به مقام و قدرت و نه به میزان شهوت رانی که هر سه نهایت دنیاداری است. غفلت و معصیت دو آفت بزرگ برای دو عامل اصلی مصونیت درونی انسان یا تقوای الهی که آخرت گرائی و عشق و محبت خدا است، می باشد. بلکه ارزش انسانی انسان به میزان باور حضور خدا در صحنه زندگی و توجه به سرنوشت آینده و سیر انسان بسوی زندگی جاودان اخروی است تا هیئت وجود خویش را بوسیله عمل برای آن زندگی تنظیم نماید. این دو باور بطور اتوماتیک رفتار را کنترل می نماید.

امام سجاد (ع) در مناجات خمسه عشر می فرماید:

اسئلک حبک و حب من یحبک و حب کل عمل یوصلنی الی قربک

یعنی:

خدایا از تو عشق و محبت به خودت و دوستداران خودت و اعمالی که  مرا به تو می رساند را مسئلت دارم.

هر چه جز عشق خدای احسن است     گر شکر خواری است آن جان کندن است.


[۱] - ان الله یحیی و یمیت (ال عمران- ۱۵۶) من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا (مائده- ۳۲)

 

[2]- یا شافی و یا وافی، یا اشفع الشافعین (دعای جوشن کبیر)

[۳]- ان الله کان علیکم رقیبا (نساء- ۱) و کان الله علی کل شیء رقیبا (احزاب- ۵۲)

[۴]- ایما رجل من اصحابنا استعان به رجل من اخوانه فی حاجه فلم یبالغ فیها بکل جهد خان الله و رسوله و المومنین. (از امام صادق (ع) در کافی ج ۴، ص ۶۷)

[۵]- عن ابی عبدا… (ع): اذ ذهب الصبر ذهب الایمان (کافی،ج ۳، ص ۱۴۰)

[۶]- عن ابی عبدا… (ع) قال: علیک بالدعا فانه شفاء من کل داء (کافی، ج ۴، ص ۲۱۷)

علی بن الحسین (ع) قال: لا ایمان  لمن لاصبر له (کافی، ج ۳، ص ۱۴۳)

عن ابی عبدا… (ع): ان الدعا یرد القضاء و قد نزل من السماء و قد ابرم ابراما (اصول کافی، ج۴، ص ۲۱۵)

[۷]- عن ابی الحسن الرضا (ع) قال: احسن الظن بالله فان الله عزوجل یقول: انا عند ظن عبدی  المومن بی ان خیرا فخیرا و انشر افشرا (اصول کافی، ج ۳، ص ۱۱۶)

[۸]- عن ابی عبدا… (ع) المجالس بالامانه و لیس لاحد ان یحدث بحدیث یکتمه صاحبه الا باذنه (اصول کافی، ج۳، ص ۴۸۱)

[۹]- تحف العقول (ص ۲۳۸)

[۱۰]- عن ابی جعفر (ع) قال: ما عبدالله بشیء افضل من عفه بطن و فرج (همان، ص ۱۲۵)

[۱۱]- ع ابی عبدا… (ع) قال: فمن تواضع لله رفعاه و من تکبر وضعاه. (همان، ص ۱۸۵)

[۱۲]- عن النبی (ص) قال:  ثلاث من لم یکن فیه لم یتم عمل: ورع- یعجزه عن معاصی الله و خلق یداری به الناس و حلم یرد به جهل الجاهل.  (همان، ص ۱۷۹)

[۱۳]- قال ابوعبدا… (ع): الغضب مفتاح کل شر. (همان، ص ۴۱۲)

عن ابی جعفر (ع) قال: من کظم غیظا و هو یقدر علی امضائه  حشاالله قلبه امنا و ایمانا یوم القیامه. (همان، ص ۱۷۱)

عنه: من کف غضبه عن الناس کف الله عنه عذاب یوم القیامه. (همان، ص ۴۱۵)

[۱۴]- عن ابی جعفر (ع) قال: ان الکمل المومنین ایمانا احسنهم خلقا. (کافی، ج ۳، ص ۱۵۶)

[۱۵]- عن ابی عبدا… قال: قال رسول ا… : اکثر ما تلج به امتی الجنه تقوی الله و حسن الخلق. (همان، ص ۱۵۷)

[۱۶]- عن ابی عبدا… (ع) قال: ان الخلق الحسن یمیث الخطیئه کما تمیث الشمس الجلید. (همان)

[۱۷]- عن ابی عبدا… (ع) قال: قال رسول ا… : ان صاحب الخلق الحسن له مثل اجرالصائم القائم. (همان، ص ۱۵۷)

[۱۸]- عن ابی عبدا… (ع) قال: من تبسم فی وجه اخیه کانت له حسنه. (همان، ص ۲۹۳)

[۱۹]- ما عبدا… بشیء: احب الی الله من ادخال السرور علی المومن. (همان، ص ۲۷۱)

[۲۰]- عن ابی عبدا… (ع) قال رسول ا… (ص): الخلق عیال الله فاحب الخلق الی الله من نفع عیال الله. (همان ص ۲۳۹)

[۲۱]- قال ابو عبدا… (ع): البذاء من الجفاء و الجفاء فی النار. (همان، ج ۴، ص ۱۷)

[۲۲]- من اثب  مومنا انبه الله فی الدنیا و الاخره. (کافی، ج۴، ص ۵۹)

http://www.m-nasr.com/

  • مm نصراصفهانی

اصـــلاح جامعـــه هــای دینی در گـــرو اصــلاح فقــه اســـلامی است

مm نصراصفهانی | پنجشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۱ ب.ظ

  بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سیاست کیفری این طور بوده که بر مبنای فقه گام برداریم. فقه سنتی اما به نیازهای امروزی پاسخ نمی دهد. این فقه سنتی خیلی خوب بوده است. اما مثلادر ادامه، بسیاری از ادله که از فقه سنتی آمده است موجب ثابت نشدن و بلامجازات ماندن جرم می شود. در بعضی جرایم امکان فراهم کردن شاهد متعدد وجود ندارد و جرم بلامجازات می ماند مثل تجاوز که امروزه افزایش پیدا کرده است. ما فقط شدت مجازات را داریم. خود شدت مجازات جواب نمی دهد. مجازات باید ملایم باشد امام لازم الاجرا و متناسب. شلاق زدن دردی را دوا نمی کند. جوان مسکن ندارد، اتومبیل ندارد، شغل ندارد، نمی تواند ازدواج کند. خب باید چاره اندیشید و چاره فقط مجازات نیست.


امروز بعد از سالهااز گذشت ازانقلاب اسلامی باید به اندیشه بنشینیم و به این موضوع بپردازیم که آرمان های امام و امت در طی این سالیان به کجا کشیده شده است.

اهداف امام، انقلاب و مردم ایران تا چه حد پیش رفته است و احیانا متوقف شده و یا پس رفته است.

اراده محتوم الهی بر این قرار گرفته است که عموم مردم به چنان رشد فکری و مدیریتی برسند که خود امام خویش شوند و بر اساس این امامت بر سرنوشت خویش حکومت کنند.

امام خمینی در راستای رویکرد ادیان در صدد بر آمد تا حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش را تحقق بخشد. پشتوانه فکری امام و امت، راه خدا، راه انبیا و راه اولیاء الهی بود.



  • مm نصراصفهانی

آیا ابن سینا خیلی باهوش ونابغه بوده است؟!

مm نصراصفهانی | دوشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۴ ب.ظ


«ابنسینا» حکیم و دانشمند ایرانی است که روش تأثیر گذار او بر تفکر علمی و برخورد اندیشمندانهاش با عناصر خرافی و ارتجاع دینی عمدهترین سهم او بر میراث فکری و فرهنگ بشری نسلهای پس از خود چه در غرب و چه در شرق است.

«ابوعلی عبداللهبنحسین سینا» معروف به «ابن سینا» از سال 980 تا 1307 میلادی (370 تا 428 هجری قمری) زیستهاست. او در «افشنه» نزدیک روستای «خُرمَیثَن» به دنیا آمد. این روستا  در نزدیکی «بخارا» در «ازبکستان» امروز قرار دارد که در آن زمان بخشی از قلمرو سامانیان بودهاست. بنا بر پژوهشهای انجام شده، مادر «ابوعلی سینا»، «ستاره» اهل «افشنه» بوده و پدر او نیز ایرانی و زادگاهش «بلخ» بودهاست.

پدر «ابوعلی سینا» از باورمندان عمیق مذهب اسماعیلی بود که به هنگام جوانی عزم «بخارا» کرد و در آنجا بهعنوان مأمور دریافت مالیات در دربار «امیر نوحبن سامانی» به کار مشغول شد. پس از مدتی امیر، او را به «افشنه» فرستاد و در آنجا بود که او با «ستاره» ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، دو پسر بود که «ابوعلی»، پسر بزرگتر آنهاست. این خانواده زمانی که «ابوعلی» پنج ساله بود به «بخارا» مهاجرت کردند.

در مورد استعداد و هوش «ابوعلی سینا» بسیار گفتهاند از جمله اینکه در سن هفتسالگی، قرآن را از حفظ میخواند و در دهسالگی از یک شخص بقال، ریاضیات و فقه اسلامی و شیوهی مباحثات مذهبی را آموخت. زمانی که دانش آن بقال دیگر جوابگوی خواستهای او نبود، «ابوعبدالله ناتلی» که فیلسوف برجستهای بود، آموزش او را به عهده گرفت.

«ابوعلی» جوان، نزد «ناتلی»، منطق، هندسهی اقلیدس و المجسطی را فراگرفت و پس از آن، علوم طبیعی را بدون کمک معلم و استاد آموخت. از آموختن این علوم که فارغ شد، تصمیم به آموختن طب گرفت.  او بیشتر کتابهای آن زمان را از جمله کتابهای «حنین» و «زکریای رازی» را بارها و بارها خواند و بر این دانش نیز احاطه یافت. چیرگی او بر دانش پزشکی آن زمان تا آن جا بود که در سن شانزدهسالگی، «امیرنوح سامانی» را معالجه کرد و به پاس آن اجازه یافت که از کتابخانهی سلطنتی  امیر که دارای مجموعهای غنی از کتابهای نفیس بود راه یابد و به مطالعه بپردازد. مطالعهی چنان کتابهایی برای «ابن سینا» بسیار مغتنم بود چنانکه او بیشتر وقت خود را در آنجا میگذراند.

«ابوعلی» در شرح حالی که خود نگاشته است درباره منابع آن کتابخانه میگوید: « هر کتابی را که نیاز داشتم در آن جا پیدا کردم. گذشته از آن، در آن کتابخانه، کتاب هایی یافتم که نام آنها به گوش بسیاری از مردم نرسیده بود و من نیز پیش از آن ندیده بودم و پس از آن هم ندیدم . من توانستم آن کتاب ها را بخوانم و از آنها بهره ببرم و چون به سن هجده سالگی رسیدم ، از همه این دانشها فارغ آمدم .» 

اما این کتابخانه در سال 1000 میلادی دچار حریق شد و در آتش سوخت. دردناک
تر آن که او از جانب افراد مخالف، به آتشزدن کتابخانه متهم شد. همزمان کشمکشهای گوناگونی در اطراف «بخارا» هر روز در حال شکل گرفتن بود. در این کشاکشها، افرادی که «ابن سینا» را اسماعیلی میدانستند، به مخالفت و کارشکنی علیه او برخاستند.

«ابوعلی سینا» چندی بعد در سال 1000 میلادی، پس از درگذشت پدر خویش، به جای او، به عنوان  پیشوای مذهب اسماعیلی به انجام وظیفه پرداخت. این کار، بسیاری را علیه او برانگیخت. علاوه بر این،  عوامل گوناگون دیگری از جمله آشفتگی اوضاع سیاسی «بخارا»، او را واداشت که در سن بیست و یک سالگی، به «گرگانج» پایتخت امراء مأمونیهی خوارزم، نقل مکان کند.

در «گرگانج»، شهری در کنار رود سیحون، او با استقبال گرم «ابوالحسن محمد سهیلی» روبهروشد. «ابوالحسن سهیلی» خود از بزرگان و فضلای عصر بود که وزارت «امیرعلی»  را نیز عهدهدار بود. چندی در آن دیار به سر برد و در آرامشی که به دست آورد، توانست برخی از آثار و کتابهای خود را تألیف کند. پس از آن در نتیجهی نفوذ «محمودبن سبکتکین» در خوارزم و تعصب و تنگ نظری سلطان محمود، مجبور شد  به همراهی «ابوسهل مسیحی» پیش از سال 403 ، « گرگانج » را از راه بیابانهای «خوارزم» ترک کند و از راه «نسا»، «ابیورد»، «توس»، «سمنان»، «شقاق» و «جاجرم» به «گرگان» برود.

 

 

مسیر سفرهای ابوعلی‌سینا

هدف «ابن سینا» از قبول و تحمل رنج سفر آن بود که به دربار «شمسالمعالی قابوس وُشمگیر» برسد که شنیده بود حرمت دانشمندان و اهل ادب را میشناسد. اما در این میان خبر رسید که او را به قتل رساندهاند. از این رو، 
«ابن سینا»، به سوی گرگان رهسپار شد. در آنجا نیز آرامشی به کف آورد و توانست به نوشتن کتاب «قانون»، «رساله
ی سرگذشت»، «المبدأ و المعاد»، «ارصادالکلیة» و «خلاصةالمجسطی» بپردازد.

او زمانی بعد به «همدان» رفت. در این شهر مدت نه سال ماندگار شد و وزارت «شمسالدوله ابوطاهرشاه خسرو دیلمی» را پذیرفت. در زمان وزارت او بود که سپاهیان «شمسالدوله» علیه او طغیان کردند و برکناری او را از این شغل خواستار شدند. «ابوعلی» نیز مجبور شد که خود را از این آشفتگی و خطر دورسازد.

او به مدت چهل روز در خانهی «ابوسعیدبن خدوک» پنهان شد و پس از آن بار دیگر به وزارت «شمسالدوله» منصوب گردید. البته پرداختن به امر وزارت، او را از کار نوشتن باز نداشت. در همان زمان بود که به تألیف کتاب «الشفا» پرداخت و از تدریس نیز غافل نگردید. چندی بعد «شمسالدوله» درگذشت و پسر او «سماءالدوله» به سلطنت رسید که از «ابوعلی» خواست وزارت او را نیز بر عهده گیرد. اما «ابوعلی سینا» نپذیرفت و ترجیح داد تا با فراغت بیشتر به نوشتن آثار خود در زمینههای گوناگون بپردازد.

نپذیرفتن شغل وزارت «سماءالدوله» بهانهای شد تا به جرم مکاتبه با «علاءالدوله کاکویه»، او را در قلعهی «فردجان» واقع در ناحیهی «فراهان» کنونی به مدت چهار ماه زندانی سازند. او در مدت بازداشت و اسارت خود در این نقطه، به نوشتن آثار دیگری چون «کتابالهدایت»، ترجمه و شرح«رسالهی حیبنیقظان»، کتاب «القولنج» و «تدبیرالمنازل» پرداخت.

«ابوعلی سینا» پس از رهایی از زندان، ، درجامهی صوفیان، از همدان گریخت و به اصفهان نزد «علاءالدوله کاکویه» رفت. نزد او، با حرمت پذیرفته شد. این پادشاه، از «ابن سینا» خواست که او را در سفر و حضر و جنگ و صلح همراهی کند. در یکی از همین سفرها بود که «ابوعلی» به گردآوری جدولهای نجومی جدیدی پرداخت.

«ابنسینا» مدت پانزده سال نیز در اصفهان زندگی کرد. «علاءالدوله» همواره او را گرامی میداشت و توانائیش را ارج مینهاد. این پادشاه، جلساتی ترتیب میداد که در آن مردان مشهور علم و فلسفه در بارهی موضوعات مورد علاقهشان به بحث میپرداختند. «ابن سینا» در دستگاه حکومتی اصفهان هیچگونه مقام رسمی نداشت و وارد سیاست نیز نشد. او تقریباً تمام وقت خود را به نوشتن گذراند. کتاب «شفا» و «قانون» را به اتمام رسانید و به نوشتن شرحی بر «المجسطی» افلاطون پرداخت و نخستین کتاب خود را به زبان فارسی در بارهی فلسفه تألیف کرد. این دوران، در حقیقت بهترین دوران زندگی «ابوعلی سینا» بوده است. او به زبان عربی تسلط فراوان داشت.

کتاب قانون

«حمید حمید» در مقالهای که در فصلنامهی «ایرانشناسی» با عنوان «ابنسینا فرزانه ای متعلق به فرهنگ انسانی» مینویسد:
«ابن
سینا که عمدهترین سهم خویش را در عرصهی علم، فلسفه و تفکر عقلی تحت چنان شرایط مسلطی ایفا کرد، بر تفکر علمی و فلسفی نسلهای پس از خود چه در شرق و چه در غرب نفوذ عمیقی برجای نهاد. نیازی به بیان تشریحی این حقیقت نمیبینم که «توماس آگوئیناس Thomas Aguinas» آنچنان از ابنسینا تأثیر گرفتهاست که تنها در قسمت اول از کتاب خود بهنام «جامع الهیات» بیشتر از دویست و پنجاه بار برای تأیید مطلب خود از ابنسینا نقل قول میکند.

فورلانی Furlani تأثیر «ابنسینا» را در نخستین مهرهی فلسفهی نوین یعنی در دکارت بازمییابد و «ترویلو» به دنبال فلسفهی ابنسینا در نزد «الکساندر دوهالس Alexander de Hales»، «بونا ونتوره Bonaventura»، «روژر بیکن Roger Bacon» و «دونس اسکات Dunas Scotus» میرود و رستاخیزی آن را در مکتبهای پادوا و بولونیا و در پیهترو پومپوناتزی در رنسانس مییابد.

فیلسوف معاصر آلمان «ارنست بلوخ Ernest Bloch» تأثیر «ابنسینا» را در «داوید دو دینان David de Dinant» ، «پیترو دابانو Pietro d’Abano »، «جئوردانو برونو Giordano Bruno» و «اسپینوزا Spinoza» باز مییابد.

میراثی با وسعت تأثیری چنین عظیم، خود از آبشخور فرهنگ گستردهای سیراب شده بود. واقعیت این که «ابنسینا» در کار عمیق و بسیار متنوع خود، از یکسو بر سنن علمی و فرهنگی یونان ناظر بود و از سوی دیگر بر سنن علمی ـ فلسفی و فرهنگی ملل شرق بهویژه ایران زرتشتی و هند و دیگر کشورهای منطقه نظر داشت.»

در جایی دیگر در همین مقاله، «حمید حمید» بر تأثیر فرهنگ شرق و غرب بر تفکرات «ابنسینا» نیز باز هم تاکید میکند:
« در ارتباط با دستاوردهای فلسفی و علمی متفکران ایرانی و آثار آنان باید از یاد نبرد که در آستانه
ی روئیدن تفکر مستقل فلسفی در میان فرزانگان مسلمان ایرانی، آثار افلاطون، ارسطو، ارشمیدس و جالینوس به نحو وسیعی در سراسر منطقهی اسلامی، از آسیای مرکزی و ایران تا شمال آفریقا انتشار یافته بود. همزمان با انتشار ترجمهی نوشتههای سریانی و یونانی، جذب و دریافت متون مربوط به علوم طبیعی، ادبیات فلسفی و اخلاقی و کلامی هند و ایران نیز عمل گردید و بهخصوص تأثیر آرمانی فرهنگ ایرانی قبل از اسلام، زرتشتیگری، آیین مهر، زروانیسم ، مانویت و جز اینها چه مستقیم و چه غیر مستقیم در تمامی سیر تحول فلسفه، کلام و عرفان قرون وسطی محسوس بود.»

  • مm نصراصفهانی

آراء ابن‌سینا درباره ازدواج و طلاق.

مm نصراصفهانی | جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۴ ب.ظ

شیخ الرئیس ابن سینا (۳۷۰-۴۳۸ه‍) چنانکه در خور یک حکیم است، به موضوع ازدواج و طلاق نه از منظر احساسیِ دوشخص و روانشناختی، بلکه از منظر کلانِاجتماعی، سیاسی و جامعه‌شناختی نظر می‌کند. این دو پیش‌فرض پیامدهای بسیار متفاوتی را در پی دارند. اینکه حقوق فردی را در امر ازدواج اولویت دهیم (۱) یا حقوق اجتماعی را (۲) و یا اینکه حقوق شخصی و خصوصی را به گونه‌ای اعمال کنیم که جمع کمتر متضرر شود (۳) و یا حقوق جمعی را به گونه‌ای تنظیم کنیم که افراد کمتر متضرر شوند (۴) چهار زاویه دید است که می‌تواند پیش‌فرض اندیشمندان در اظهار نظر در خصوص مسأله ازدواج، طلاق و خانواده باشد. نگاه عمومی امروز به ازدواج و طلاق غالباً نگاه خرد و از زاویه رابطه شخصی دو جنس است که اهداف و احساسات شخصی طرفین در آن آن تعیین کننده است. گرمی آن پیوند و سستی آن جدائی و طلاق را در پی دارد. تقویت این گرایش روز به روز تمایل به پیوند قانونی مسئولیت آفرین اجتماعی و کلان کمتر و تمایل به زندگی مجردی را بیشتر می‌کند و پیامد آن دامن زدن بیشتر به عدم احساس مسئولیت در قبال جامعه و گسترش خودکیشی است.
ابن‌سینا بدون اینکه نگرش فوق را نفی کند ولی آن را تنها بخشی از موضوع خانواده که عضو بنیادین جامعه است می داند و در حقیقت در صدد تقویت نظریه سوم است.او در اواخر «الهیات شفا»[۱]با اشاره به انواع سیاست‌گذاری‌هایدولت‌ها، می‌گویددولت‌ها در امورخانواده و ازدواج، که مهم‌ترین رکن اجتماع و دولت است، باید سیاست‌های ترویجی وتشویقی اتخاذ کنند. به نظر ابن‌سینا بقاء نظام اجتماعی بر ازدواج است و بدون ازدواج جامعه به سرعت نابود شده و از دست خواهد رفت. کافی است برای فهم بهتر این نظر ابن سینا قوه تخیل خود را کمی فعال کنیم و تصور کنیم که مثلاً بر روی کره زمین ۵۰ یا ۱۰۰ سال ازدواج همراه با تعهد طرفین اتفاق نیفتد آنگاه آثار اجتماعی، اقتصادی و روانی آن چه خواهد بود. به همین جهت به نظر ابن سینا معتقد است که دولت‌ها باید کلیه روابط خارج از ازدواج را،که ممکن است نیاز به ازدواج را به مخاطره اندازد یا به کل آن را منتفی کند، ممنوع سازند.
راهکار ابن سینا در این خصوص این است که به منظور تثبیت و تحکیم این امر مهم، وضع قوانینکارآمد از جانب دولت ضروری است. با در نظر گرفتن تحولات اجتماعی و تفاوت فرهنگ ها به نظر ابن‌سینانمیتوان در این مقوله به قوانینی دائمی و ثابت رسید چراکهنمی‌توان برای همه دولت‌ها در همه زمان‌ها و همه مکان‌هاقانونی یکسان نوشت. به نظر او سیاستگذاری و قوانین مربوط به اینگونه مسائل باید مبتنی بر اجتهاد مستمر حقوقدانان باشد، چراکه امکان سخن واحد و ثابت برای همه زمان‌ها در این‌گونه مسائل وجود ندارد. این گونه قوانین با گذشت زمان تغییر خواهند کرد و فرض قوانین کلی ثابت در خصوص آن ناممکن است. به نظر این سینا در این امور مشورت کارشناسان فن،برای تصویب قوانین بر اساس میزان سود و زیان و مصالح مشترک شهروندان ضروری و واجب است.[۲]
به نظر ابن سینا روابط پنهانی زن و مرد باید غیر قانونی و روابط قانونی آنها علنی و شفاف باشد. روابط شفاف علاوه بر تضمین طهارت نفس، تکلیف انتساب نسل و میراث،که یکی از امور اصلی در نقل و انتقال اموال است، راشفاف ‌می‌کند ومسائلی چون اختلال در وجوب نفقه و مشکلات دیگری را که عدم شفافیت به دنبال خود دارد برطرف خواهد کرد.
دولت باید عواملی که باعث فروپاشی خانواده و گسست پیوند ازدواج می‌شودرا شناسایی کرده و از وقوع آنجداً جلوگیری نماید و در تثبیت خانواده تاکید داشته باشد تا مبادا با به وجود آمدن اندککدورتی‌ خانواده از هم بپاشد و جامعه شاهد جدایی فرزندان و والدین از یکدیگر باشد و مشکلات آن بر جامعه تحمیل شود.
ابن سینا معتقد است آسان شدن طلاق و امکان تجدید فراشهم مشکلات فراوانیدر پی دارد که به لحاظ عقلی زیانش بیش از نفع آن خواهد بود. به نظر ابن سینا همه احتیاط ها برای پایداری خانواده را باید قبل از به وجود آمدن پیوند مورد توجه قرار داد تا بعد از آن شاهد جدایی نباشیم. از این رو ابن سینا به عواملی چون طبیعت مشابه بیشتر زن و مرد، هم‌تراز بودن، حسن معاشرت داشتن طرفین، روحیه سازگاری و سلامت بدنی و عقلی طرفین را در تداوم پیوند و پایداری آن موثر معرفی می کند. او موثرترین عامل درتثبیت ارکان خانواده را پس از برقرار شدن پیوند،محبت می‌داند. به نظر او محبت با انس و دوستی به دست می‌آید. انس و دوستی هم با مهارت حاصل شدنی است. این مهارت نیز از طریق توجه بیشتر و تشدید ارتباط و حاصل تلاش طرفین در این راستا است.
به نظر او دولت در خصوص طلاق باید سیاستهای سخت‌گیرانه داشته باشد. البته او با ممنوعیت کامل طلاق نیز موافق نیست چون این ممنوعیت مضرات بسیاری در پی دارد چون امور غیرقابل پیش‌بینی در امر ازدواج همیشه محتمل است. دولت باید جایی برای این احتمالات در نظر بگیرد. ممکن است بعد از ازدواج مسائلی غیر قابل پیش‌بینی پدیدار شود که تداوم زندگی مشترک را ناممکن سازد. تنها در چنین مواردی طلاق می تواند به عنوان آخرین راه حل در نظر گرفته شود.
ابن سینا عواملی را که بر اساس آن طلاق مجاز است، چنین بر می شمرد: نخست، طبیعت کاملاً متفاوت دو نفربه نحوی که زوجیننتوانند با یکدیگر الفت پیدا کنند و تلاش برای ایجاد ارتباط عاطفی میان آنان به شکست قطعی مواجه شودو حتی منجر بهنفرت بیشتر آنان از یکدیگر شود. دیگریفقدان هم‌ترازی همسران در امور مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… به گونه‌ای باشد که تداوم زندگی امکان‌پذیر نباشد. سوم، فقدان حسن معاشرت و عدم امکان سازگاری زوجین با یکدیگر و در نهایت، نقص طبیعی غیر قابل تحمل و جبران برای یک طرف یا طرفین.
به نظر ابن سینا امور فوق همه از عوامل نارضایتی زن و مرد از یکدیگر است که خود باعث کشش و سوق میل جنسی از خانواده به سمت بیرون خانه است. به نظر او میل جنسی امری طبیعی است و عدم تامین آن موجبات فساد گستردهاز جمله اختلال در تولید مثل ضابطه‌مند است.
با وجودی که به نظر ابن سینا نباید راه جدایی را مسدود ساخت ولی او اصرار دارد که دولت امکان آن را محدود سازد و همه عواملی که موجب تسهیل آن می‌شود را ممنوع کند. به نظر اوسپردن اختیار طلاق به زنان موجب تسهیل امر طلاق است زیرا زنان غالباً احساساتی عمل می‌کنند و زود تغییر رای می‌دهند و ممکن است تحت تاثیر هوا و هوس یا خشم تصمیم بگیرند. ابن‌سینا معتقد است گرفتن این حق از زنان را باید دولت جبران کند. دولت باید حامی زنان بوده و در صورت بدرفتاری مرد با زن این حق را اعمال کند. دولت و قانونگذار باید در صورت بد رفتاری و تشخیص بد رفتاری، بین آن دو حکم به جدایی کند.
به نظر ابن سینا طلاق از جانب مرد نیز نباید به سهولت انجام گیرد بلکه باید قانونگذار برای شخصی که چنین تصمیمی می‌گیرد جرایم سنگینی منظور کند تا او بیهوده به جدایی اقدام نکند و به راحتیقادر به انجام آن نباشد و جز به ضرورت تن به این کار ندهد.به نظر ابن سینا اینکه شارع برای طلاق سوم مجازات روحی به مرد تحمیل کرده است از همین حکمت پیروی می‌کند.
ابن‌سینا با بیان مقدماتی از این قبیل که اولاً جاذبه زنان برای مردان جدی است،ثانیاً امکان فریب خوردن زنان و ملعبه قرار گرفتن آنان برای مطامع مردان قابل توجه است، ثالثاً متابعت زنان در مناسبات اجتماعی از احساسات، بیشتر از عقلاست و رابعاً بهروه‌وری جنسی مشترک از زنان نیز ننگ و فساد مترتب بر آن بسیار است؛ نتیجه می‌گیرد که باید حق امنیتجنسی زنان در مناسبات اجتماعی حفظ شود و از امکان ابزار قرار گرفتن زنان و بهره‌کشی همگانی از آنان از طریق ازدواج جلوگیری شود. راهکار پیشنهادی او این است که زنان باید در محیط خانه محفوظ بمانند و به اشتغال در بیرون خانه نپردازند ودر مقابل قانون مردان را ملزم کند تا هزینه زندگی آنها را بپردازند. به نظر این سینا لزوم پرداخت هزینه زندگی زنان توسط مردان،در عوض سلب آزادی تعدد شوهر برای زنانو اختصاص آنان برایشوهران آنان است. ابن‌سینا تصریح می‌کند که پرداخت هزینه زندگی زنان تنها به دلیل راه نداشتن غریبه در بهره‌مندی از آنگونه که برخی تصور می کنند که به جهت لذت جنسیمرد از اوست، چون به نظر ابن سینا لذت زن و مرد از رابطه جنسی مشترک است بلکه می توان گفت لذت جنسی زن از مرد بیشتر است، علاوه بر این لذت زن از داشتن فرزند به مراتب از لذت مرد افزون‌تر است.
به نظر ابن سینا قانون باید زن و مرد را به تربیت فرزند ملزم سازد. مادر را موظف به پرورش و پدر را موظف به پرداخت هزینه زندگی کودکانکند و از سوی دیگر تا کودک تحت سرپرستی خانواده است قانون باید کودک را ملزم به خدمت، اطاعت و احترام به والدین سازد.
[۱]الشیخ الرئیس، ابن سینا، الهیات من کتاب الشفا، موسسه بوستان کتاب، ص۴۹۸-۵۰۱
[۲]همان، ص۵۰۶-۵۰۷


http://www.m-nasr.com/

  • مm نصراصفهانی

فرار مغزهاازایران

مm نصراصفهانی | جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۴۵ ب.ظ

فرار مغزهاازایران


با عرض سلام و احترام

بنده در حال تحقیق و پژوهش درباره فرار مغز ها هستم و میخواهم نظر عالمان سایت را درباره این موضوع جویا شوم.

اینکه چرا بیشتر متفکران و کسانیکه دارای هوش و ذکاوت برتری هستند موفقیت رو در غرب می دانند. یااینکه چرا امکاناتی را فراهم نمیسازند که نخبگان همین جا به فعالیت ادامه دهند...
ممنون میشم اگر نظر و عقیده خود را از نظر دین و از نظر شخصی خودتون بیان کنید.


قشر تحصیلکرده ایرانی در سال‌های اخیر به دلایل گوناگون ایران به قصد زندگی در کشورهای مختلف جهان ترک کرده‌اند. این پدیده آنچنان رواج داشته است که در چند سال گذشته صندوق بین‌المللی پول، ایران را از نظر مهاجرت نخبگان در رتبه نخست قرار داد.

هفته نامه متن نوشت، آمارهای سازمان ثبت احوال نشان می‌دهد چهار تا پنج میلیون مهاجر ایرانی در 22 کشور جهان سکونت دارند که سهم آمریکا یک میلیون و 400هزار مهاجر ایرانی است. بیش از یک چهارم ایرانی تبارهای آمریکا دارای مدارک فوق‌لیسانس و دکترا هستند.

امارات متحده عربی با 800هزار ایرانی در رده دوم و کشورهای انگلستان و کانادا هرکدام با 410 هزار، آلمان با 200هزار، فرانسه با 155 هزار و سوئد با 110هزار ایرانی از لحاظ سکونت ایرانیان در کشورهای خارجی در رده‌های بعدی قرار دارند.

سلام 
فرار مغزها مساله پیچیده ایست که هزینه های مادی ومعنوی سنگینی رو برای کشور به همراه دارد.
قبل از بررسی دینی مساله باید ابعاد این موضوع روشن بشه.
فرار مغزها هم میتواند بعد فردی داشته باشد و هم بعد اجتماعی، همچنین میتوان برای آن بعد مادی و معنوی هم در نظر گرفت.

ابعاد فردی:
1. مشکلات اقتصادی فرد مهاجر؛
2. کمبود امکانات پژوهشی مناسب؛
3. وجود چشم و هم چشمی در کسب مدرک و زندگی در خارج از کشور؛
4. ربط نداشتن تحصیلات شخص مهاجر با نیاز جامعه؛
و ...

ابعاد اجتماعی:
1. شرایط نامساعد بازار کار در کشور مبدء؛
2. رفاه اجتماعی و اقتصادی کشور مقصد؛
3. عدم شایسته سالاری در کشور مبدء؛
4. وجود برخی مفاسد در سیستم دولتی؛
و ...

دلایل مهاجرت منحصر در موارد مذکور نیست ولی از باب نمونه به برخی از آنها میپردازیم.
دلایلی مانند: کمبود امکانات پژوهشی مناسب؛شرایط نامساعد بازار کار در کشور مبدء؛عدم شایسته سالاری در کشور مبدء؛ وجود برخی مفاسد در سیستم دولتی، مربوط به دولت بوده و باید سیاستمداران جامعه به فکر رفع این موانع باشند. اما از این مساله نباید غفلت کرد که جامعه را تک تک افراد میسازند و همانطور که خداوند میفرماید:ِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏...(رعد/11)؛ خدا حال هیچ قومى را دگرگون نخواهد کرد تا زمانى که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند. بنابراین تغییر باید از فرد و خانواده شروع شده و به جامعه منتقل گردد.
در مورد مشکلات فردی افراد نخبه نیز باید دولت تمهیداتی را بیاندیشد، اما صرف مشکل اقتصادی دلیل خوبی برای مهاجرت نیست، چرا که خداوند در مقابل صبر، وعده پیروزی داده و در مقابل قطع ارتباط با مشرکان وعده بی نیازی: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ حَکیمٌ (توبه/28)؛ اى کسانى که ایمان آورده‏ اید، محققا بدانید که مشرکان نجس و پلیدند و بعد از این سال (که عهدشان به پایان مى ‏رسد) نباید قدم به مسجد الحرام گذارند و اگر (در اثر دور شدن تجارت و ثروت آنها از شما) از فقر مى‏ ترسید خدا اگر بخواهد شما را به فضل خود (از خلق و از مشرکان) بى‏ نیاز خواهد کرد، که خدا دانا و در کمال عنایت و حکمت است. 
در باره مواردی مانند فساد و یا عدم شایسته سالاری نیز خداوند متعال نهی از منکر را قرار داده تا جامعه به انحطاط کشیده نشود. خداوند در سوره آل عمران میفرماید: وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آل عمران/104)؛ و باید برخى از شما مسلمانان، خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و امر به نیکوکارى و نهى از بدکارى کنند، و اینها (که واسطه هدایت خلق هستند) رستگار خواهند بود. 
از طرفی خداوند میفرماید مشرکین را ولی و دوست خود نگیرید: الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً (نساء/139)؛ آن گروه که کافران را دوست گیرند و مؤمنان را ترک گویند، آیا نزد کافران عزّت مى ‏طلبند؟ عزّت همه نزد خداست. 
و همچنین میفرماید: لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فی‏ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصیرُ (آل عمران/28 )؛ نباید اهل ایمان، مؤمنان را وا گذاشته و از کافران دوست گزینند، و هر که چنین کند رابطه او با خدا مقطوع است مگر براى در حذر بودن از شرّ آنها (تقیه کنند). و خدا شما را از (عقاب) خود مى ‏ترساند و بازگشت همه به سوى خدا خواهد بود. 
در هر حال برای ساختن جامعه باید از برخی منافع شخصی گذشت و با مشکلات موجود کنار آمد، با توجه به اینکه فرار مغزها باعث قدرتمند تر شدن کشور های پیشرفته شده و همین مشکلات زیادی رو برای کشور های مسلمان ایجاد کرده و خواهد کرد. البته این قسمتی از مطلب بود که مورد بحث قرار گرفت. لطفا شما هم به روشن تر شدن زوایای این بحث کمک کنید..

اسک دین

  • مm نصراصفهانی

آیا موتور و دوچرخه سواری برای خانمها اشکالی دارد؟

مm نصراصفهانی | سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۶:۴۳ ب.ظ

آیا موتور و دوچرخه سواری برای خانمها اشکالی دارد؟

در روایاتی که مردم آخرالزمان را توصیف می کند آمده که «زن ها بر زین سوار می شوند » 
منظور این روایات چیست؟ یعنی نباید این کار رو بکنند؟
چه اشکالی دارد مثلا خانم ها دوچرخه یا موتور سواری کنند


یادمه موقع تحصیل این سئوال از یکی از اساتید شد گفت:
با توجه به این که موتور مانند ماشین محفوظ نیست، فکر نکنم از دامن زن موتور سوار مردی به معراج برود.
البته من خودم دیدم که پسری با دوچرخه عمدا به دختری زد و دختر نقش بر زمین شد و پسر خودش را روی او انداخت برخی به خنده می گفتند صحنه به هم نزنید تا پلیس بیاد و پلیس ما هم که می دانید به این زودی نمی آید ادامه بدهم یه چیزی تو مایه فیلم های هندی میشه معذورم بدارید

از فتاوای مراجع عظام تقلید روشن می گردد که نفس سوار شدن دوچرخه برای خانم ها اشکال ندارد و آنچه مورد بحث و اشکال است جلب نظر نامحرم و ایجاد مفسده است و این ملاک مختص دوچرخه سواری نیست ؛ بلکه هر کاری که موجب مفسده و تحریک دیگران باشد برای خانم ها حرام است.
همچنین می توان چنین گفت که مراد از سوار شدن زنان بر زین، چه بسا خودنمایی های تحریک کننده باشد که گاهی با ماشین سواری و دوچرخه سواری در میان مردان و پسران جلوه گری می کنند.
در خصوص بحث نشستن زنان بر زین، به این استفتاآت توجه کنید:
الف. مقام معظم رهبرى مى‏ فرمایند اگر مفسده نداشته باشد و با حفظ حجاب اسلامى باشد اشکال ندارد.
ب. آیت‏ الله فاضل: رانندگى، اسب‏سوارى و دوچرخه سوارى و هر کارى که باعث جلب توجه نامحرم بشود براى زن اشکال دارد ـ و رانندگى اگر در عرف عادى شود و جلب توجه نامحرم نکند با حفظ حجاب کامل اسلامى اشکال ندارد.
ج. آیت‏ الله مکارم: رانندگى اگر با حفظ حجاب اسلامى باشد اشکال ندارد و دوچرخه سوارى و اسب‏ سوارى اگر بین خود زنها و دور از چشم نامحرمان باشد اشکال ندارد.
د. آیت‏ الله تبریزى: رانندگى با حفظ حجاب اسلامى اشکال ندارد اما دوچرخه سوارى و اسب سوارى هم اگر دور از چشم نامحرمان و در بین خود زنها باشد اشکال ندارد.
ه . آیت‏ الله بهجت: رانندگى اگر براى نامحرم نباشد و یا حفظ حجاب کامل اسلامى باشد اشکال ندارد اما دوچرخه سوارى و اسب‏سوارى اگر در بین خود زنها و دور از چشم نامحرمان باشد و مفسده‏اى هم نداشته باشد اشکال ندارد. بلکه کراهت دارد.(۱)
پی نوشت :
۱-استفتا از دفاتر مراجع بزرگوار تقلید .

  • مm نصراصفهانی

یکی از سوالاتی که طی ماه های اخیر همواره مطرح بوده و اذهان کارشناسان سیاسی را به خود مشغول داشته، فعالیت های محمود احمدی نژاد ریاست جمهوری سابق و اطلاع از کم و کیف فعالیت های وی و یاران نزدیکش می باشد.
در انتخابات آینده ، نامزدی که با برنامه کار و کارآفرینی و بالا بردن سطح زندگی مردم وارد عرصه انتخابات شود ، پیروز خواهد شد ...



باآمدن احمدینژاددرانتخابات 96شکست دکترروحانی حتمیست؟ ایااوکلیدرا ازدست روحانی میگیرد؟

اکبر هاشمی رفسنجانی ( دوره پنجم و ششم ) ، محمد خاتمی ( دوره هفتم و هشتم ) و محمود احمدی نژاد ( دوره نهم و هشتم ) ، به کرسی ریاست جمهوری ایران رسیدند . اگر این سناریو دوباره تکرار شود ، دکتر روحانی در دوازدهمین دوره ، ریاست جمهوری ایران خواهد شد . رمز پیرروزی دکتر حسن روحانی در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری ، اعتماد مردم به جریان اعتدالگرا بوده است و به عبارتی " مردم به اعتدال پناه آوردند " . در این انتخابات ، روحانی نزدیک به 51 درصد آرا را به خود اختصاص داد . 

رقبای اصلی رئیس جمهوری کنونی ایران ، دکتر حسن روحانی در انتخابات آینده ریاست جمهوری ؛ به احتمال زیاد عبارت است از : محمود احمدی نژاد ، علی لاریجانی ، محمد باقر قالیباف ، سعید جلیلی ، حسن خمینی ، محمد رضا عارف ، محسن رضایی و اسفندیار رحیم مشایی . اگر این چیدمان در انتخابات خرداد ماه سال 1396 قطعی شود ، مسلما دکتر حسن روحانی با چالش اساسی مواجه خواهد شد .

شاید از الان صحبت در مورد انتخابات 96 خیلی زود باشد اما تحلیل آن می تواند کمک شایانی به همه ی جناح ها در جهت چگونگی طی مسیر تا آن زمان بکند. طبق تجربه ی چندین ساله ی برگزاری انتخابات در کشورمان می توان گفت که در تمام آنها رقابت بین دو قطب صورت پذیرفته است.
با مروری بر چند انتخابات اخیر می توان دریافت که تنها دو قطبی واقعی در کشور مربوط به جریان محمود احمدی نژاد و جریان اکبر هاشمی رفسنجانی بوده است که شاید بتوان از آنها تحت عناوینی مثل کوخ نشینی-کاخ نشینی و یا عدالت خواهی-اشرافیگری نام برد ولی در دیگر دوره ها دوقطبی های به وجود آمده کاملا کذایی و ساخته ی برخی گروه ها و رسانه های تحت امرشان بوده است؛ مانند انتخابات سال 76 که رقابت بین دو نامزدی بود که در ظاهر کاملا متفاوت از یکدیگر نمایش داده شدند اما در باطن، " هم قبله " بودند. یا انتخابات 92 که به دلیل عدم حضور گزینه احمدی نژاد، زمینه برای شکل گیری یک دوقطبی واقعی از بین رفت و به همین دلیل فضا برای القای یک دوقطبی بچه گانه فراهم شد. دو قطبی سازش - مقاومت که با توجه به شرایط آن زمان کاملا مشخص بود که به شکست طرف مقاومت منتج خواهد شد.
پس خیلی دور از ذهن نیست اگر بگوییم انتخابات 96 نیز بین دو قطب برگزار خواهد شد. حال این سوال بوجود می آید که آیا انتخابات سال 96 بین دو قطب واقعی و اصلی برگزار خواهد شد یا خیر ؟
ابتدا باید بررسی شود که دو قطبی 96 بین چه کسانی خواهد بود. همانطور که گفته شد فقط و فقط جریان احمدی نژاد و هاشمی هستند که می توان به آنها لقب قطب داد و باقی جریانات در کشور کاملا فرعی و حاشیه ای هستند و با توجه به بصیرت و هم این طور منافع جناحی، دائما بین این دو قطب حرکت سیالی دارند. تقریبا واضح است که تیم آقای هاشمی به هیچ عنوان نمی خواهد جایگاه فعلی خود را از دست بدهد و به دنبال تمدید سیطره ی 4 +24 ساله ی خودش بر قوه مجریه خواهد بود. پس تا حدودی حضور یکی از قطب های اصلی را باید قطعی دانست. اما طرف دیگر این مسئله احمدی نژاد است. با شناختی که از هوشیاری و ذکاوت او سراغ داریم شاید تا آخرین لحظات نتوان حدس زد که او خواهد آمد یا خیر؟! اما قطعا جریان هاشمی از حضور او استقبال نخواهد کرد. زیرا بدون حضور احمدی نژادبه راحتی می تواند گروه های دیگر را در دستانش بازی دهد و گزینه هایشان را مغلوب کند. به همین دلیل تا آن زمان اقدامات لازمه برای جلوگیری از ورود احمدی نژاد به انتخابات را انجام خواهد داد. شاید یکی از راه های جلوگیری از حضور احمدی نژاد که مخالفین خیلی بر روی آن مانور می دهند بحث تایید صلاحیت وی باشد که به نظر می رسد با سابقه ای که احمدی نژاد دارد و تاییدات مکرر رهبری طی سالهای ریاست جمهوری او و پس از آن و حمایت های ایشان از سیاست ها و گفتمان دولت احمدی نژاد و همچنین درخواست ها و فشار مردم برای حضور احمدی نژاد که احتمالا تا آن زمان به اوج خواهد رسید، مخالفین نتوانند به خواسته ی خود در این زمینه برسند.
پس حضور و یا عدم حضور احمدی نژاد می تواند تمام برنامه های جریانات مختلف را دچار دگرگونی کند.در صورت عدم حضور او تقریبا شرایط انتخابات همان چیزی میشود که در سال 92 اتفاق افتاد و یک دو قطبی پوشالی و زیرکانه توسط جریان هاشمی طرح ریزی خواهد شد و یک پیروزی آسان را به دست خواهند آورد. اما در صورتی که احمدی نژاد در انتخابات حضور داشته باشد، معادلات انتخاباتی بسیار پیچیده می شود و می توان امید وار بود که یک رقابت جذاب شکل بگیرد.
جریان سیال اصولگرایی دو راه بیشتر ندارد: یا از سر ناچاری باید زیر پرچم احمدی نژاد باشد (مانند سال 88) و یا اینکه همچون سال 84 بخواهد گزینه و یا گزینه های مخصوص به خود را روانه ی انتخابات کند که در این صورت گزینه هایی مانند محمدباقر قالیباف می توانند انتخاب آنها باشند. شاید هم در برابر جریان هاشمی سر تعظیم فرود آورند و به حمایت از گزینه ی او بپردازند.
جریان اصلاحات نیز به مانند اصولگرایان، اشتراکات زیادی با آقای هاشمی دارد و به دلیل حساسیتی که پس از فتنه ی 88 بر روی آنها به وجود آمده است ممکن است همچنان زیر خیمه ی جریان هاشمی به کار خود ادامه دهد. دیگر احتمالی که برای ورود اصلاح طلبان می توان در نظر گرفت، معرفی یک نامزد اختصاصی و جدای از هاشمی است که البته با توجه به تجربه ی سال 84 و معرفی مصطفی معین و شکست مفتضحی که متحمل شدند بعید است چنین خبطی را دوباره مرتکب شوند.
راه سومی که برای آنها باقی می ماند، سناریو سال 76 است. به گونه ای که طی زمان باقیمانده تا انتخابات 96 بتوانند در اذهان عمومی خودشان را منفک از هاشمی و دولت یازدهم نشان دهند و با فضا سازی رسانه ای بخواهند گزینه ی خود را ناجی مشکلات اقتصادی و اجتماعی و... کشور مطرح کنند.
اما جریان هاشمی در صورت حضور احمدی نژاد چند راهکار پیش روی خود دارد.
1-به دلیل آنکه گزینه های اعتدال و کارگزاران یارای رقابت با احمدی نژاد را ندارند و پایگاه اجتماعی اصلاحات نسبت به کارگزاران قویتر است، ممکن است روی به گزینه ای از اصلاح طلبان بیاورد که بهترین گزینه برای آنها محمد خاتمی است که البته احتمال تایید شدن صلاحیتش بسیار پایین است.
2-معرفی چهره ای که هم از لحاظ کاریزما(فاکتوری که در رای آوری یک فرد به شدت موثر است) توانمند باشد و هم از لحاظ مشروعیت نزد شورای نگهبان مشکلی نداشته باشد. شاید تنها گزینه ای که هر دو فاکتور یاد شده را می تواند داشته باشد کسی نیست جز سید حسن خمینی.
3- در صورتی که دولت کنونی بتواند موضوع هسته ای را به سرانجام مطلوب و مقبول برساند ,محمدجواد ظریف به عنوان قهرمان و بازکننده ی قفل پرونده ی هسته ای بازتاب داده خواهد شد و همین مسئله او را یکی از گزینه های بالقوه ی جریان هاشمی برای سال 96 خواهد کرد. البته احتمال دارد کلید را از دست روحانی نگیرند و او را به عنوان رییس دولتی که توانست پرونده را حل و فصل کند به رقابت با احمدی نژاد بفرستند. شاید به همین دلیل است که ظریف و روحانی مدام پالس هایی را مبنی بر وجوب رسیدن به یک توافق (خوب و بدش خیلی اهمیتی ندارد) به طرف غربی می فرستند.
4-دیگر تاکتیکی که ممکن است توسط آنها در پیش گرفته شود معرفی یک گزینه ای است که در بین هر دو طیف اصولگرا و اصلاح طلب مقبولیت نسبی داشته باشد. محمدرضا عارف از این جمله گزینه ها می تواند باشد.
5-شاید هم یک گزینه ی اصولگرا که قرابت بیشتری با آنها داشته باشد را معرفی نمایند. با این کار هم بین اصولگرایان دودستگی ایجاد می کند و هم از نزدیک شدن بخشی از آنها به احمدی نژاد جلوگیری می کند.علی لاریجانی و محسن رضایی و همین طور علی اکبر ولایتی گزینه های اصولگرا و به شدت نزدیک به هاشمی هستند اما به دلیل عدم مقبولیت این گزینه ها نزد افکار عمومی به نظر می رسد اگر جریان هاشمی بخواهد با اصولگرایان بر علیه احمدی نژاد ائتلاف کند باید بر روی باقر قالیباف سرمایه گذاری کند.
6-یک راه دیگری نیز وجود دارد و آن هم حضور شخص هاشمی در انتخابات 96. البته احتمال تحقق این موضوع بسیار کم است اما با توجه به شناختی که از آقای هاشمی داریم بعید نیست بتواند تبصره ای قانونی برای حضور در انتخابات دست و پا کند. همانطور که در انتخابات 92 اگر گزینه ی احمدی نژاد تایید می شد قطعا هاشمی نیز ساکت نمی نشست و هر طور بود خود را وارد گود انتخابات می کرد.(به هر شکل استوانه ی نظام بودن، یک سری مزایا نیز با خود دارد).
7-شکست حصر نامزدهای شکست خورده ی سال 88 نیز می تواند به عنوان یکی از راهکارهای این جریان برای حضور در انتخابات باشد. بدون شک حمایت محصورین کنونی از هر نامزدی می تواند احساسات هوادارانشان را برای حمایت از آن گزینه به وجد آورد.
البته نباید از انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان به راحتی عبور کرد. شاید قدرت گرفتن جریان هاشمی در این دو نهاد مهم و تاثیر گذار بتواند زمینه های نفوذ بیش از پیش او را برای تایید صلاحیت گزینه ی مد نظرش و همچنین برداشتن حصر محصورین فراهم آورد.
به هر حال یک هدف مشترک بین تمامی این گروه ها وجود دارد(هم اصولگرا و هم اصلاح طلب و هاشمی) و آن هم هراس وعدم استقبال از حضور احمدی نژاد در انتخابات آتی ریاست جمهوری است. و برای کنار گذاشتن او از هیچ کاری دریغ نخواهند کرد. حتی ممکن است گروه های مختلف با رقبای ظاهری و سنتی خود نیز متحد شوند تا شاید بتوانند از روی کار آمدن مجدد جریان عدالتخواه جلوگیری کنند .
نه تنها در داخل بلکه در آن سوی مرزها نیز کسانی هستند که انتخابشان هر کسی هست به غیر از احمدی نژاد؛ زیرا همانطور که احمدی نژاد در داخل توانست هیمنه جریان اشرافیت و سرمایه داری را بر هم بزند در نظم بین المللی مورد نظر نظام سرمایه داری نیز مصیبت های فراوانی را برای آنها پدید آورد. یکی از بارزترین مخالفین خارجی احمدی نژاد "شیمون پرز" (رییس رژیم صهیونیستی) است. جمله ی تاریخی او شاید بتواند بهترین راهکار برای جریانات داخلی در جهت عدم ورود و یا عدم موفقیت احمدی نژاد باشد:
" ما باید وضعیتی به وجود بیاوریم که در آن، بودن با احمدی نژاد به یک ننگتبدیل شود. او یک دیکتاتور است. او یک قاتل است. او یک تروریست است… اوتقریبا به عنوان یک قهرمان فرهنگی پذیرفته شده است. چنین وضعیتی مایهشرمساری است. ما باید ارزشهایمان را تقویت کنیم. باید اهمیت شرمسار بودن رابرگردانیم."....."نباید گذاشت که محمود احمدی نژاد از مجازات در امان بماند. او در حالیدوران خود را به پایان برد که مصیبت های زیادی پدید آورد. تاریخ هرگز احمدینژاد را نخواهد بخشید."
می توان گفت هر فردی غیر از احمدی نژاد پیروز انتخابات 96 باشد هیچ کدام از این گروه های داخلی و خارجی احساس شکست نخواهند داشت. از نگاه این جریانات هر کسی اجازه دارد رییس دولت دوازدهم باشد غیر از احمدی نژاد. غافل از اینکه قانون اساسی در این زمینه حقی برای جریانات و گروه های سیاسی قائل نشده است و ریش و قیچی را به دست ملت سپرده است. پس بهتر است گروه های مختلف خیلی به فکر مهندسی آارای مردم نباشند. به قول احمدی نژاد:" مردم نشان داده اند که هر کسی بخواهد ملت را مهندسی کند، ملت، آنها را مهندسی خواهد کرد."
باید منتظر ماند تا گذر زمان نشان دهد که آیا احمدی نژاد برای انتخابات 96 حضور می یابد یا خیر؟ البته تا آن زمان قطعا جریانات مختلف تمام تلاششان را برای عدم ورود او به کار خواهند بست.
ایران اندیش
رییس دولت دوازدهم، هر کسی غیر از احمدی نژاد

  • مm نصراصفهانی
از برکات این مساله افشاگری های صورت گرفته توسط رسانه های وابسته علیه یکدیگر است؛ امروز به خوبی می‌توان ارتباط سعید کریمیان با منافقین، شرارت های داریوش هامیون و از همه مهم تر اعتراف سعید کریمیان به همجنس باز بودن و بهایی بودن اغلب مجریان و کارمندان شبکه من و تو را دریافت.

تاکنون بسیاری از کارشناسان و رسانه‌ها به مضرات شبکه‌های ماهواره‌ای و تاثیر منفی آن بر روابط اجتماعی بخصوص روابط خانوادگی تاکید کرده‌اند.

به گفته کارشناسان اجتماعی و فرهنگی، دیدن برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای تاثیر بسیاری بر افزایش ناهنجاری‌های اجتماعی و بالارفتن آمار طلاق همسران دارد.

در این میان، اذعان عوامل رسانه‌های ماهواره‌ای به تاثیر منفی این تلویزیون‌ها بیشتر قابل تأمل است.

وضعیت برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای آنقدر خراب است که «شهرام همایون» مدیر تلویزیون لس‌آنجلسی «کانال یک» چند روز پیش در برنامه‌اش با اعتراف به ترویج فساد اخلاقی و تاثیر منفی تلویزیون‌های ماهواره‌ای بر خانواده‌ها، با کنایه گفت: “اگر می‌خواهید از همسرتان جدا شوید، کافیست چند ماه سریال‌های شبکه‌های ماهواره‌ای را ببینید، مسئله‌شان حل است! دیگر نیازی به دادگاه حمایت از خانواده هم نیست … کسانی که می‌خواهند فرزندانشان سریع بروند و خانه مستقل بگیرند، کافی‌ست چند ماه برنامه‌های شبکه‌هایی مثل فارسی‌۱، جم تی‌وی و من‌وتو را نگاه کنند …”

دانلودفیلم


شهرام همایون

با گذشت زمان و عیان شدن تمرکز دشمنان ایران اسلامی بر روی قدرت نرم و مبادرت  برای تسلط بر اذهان عمومی و در مرتبه ای بالاتر تلاش  برای تغییر سبک زندگی مردمان جامعه اسلامی  ، شبکه های رنگارنگ ماهواره ای در قد و قامت های متفاوت به معرض ظهور رسیدند. 
اگر چه سبک و سیاق برنامه های این شبکه ها متفاوت است اما همگی انها علی رغم اختلافات ظاهری و جزئی یک هدف را دنبال می کنند به نحوی که در سال 73 تنها سه شبکه تلویزیونی فارسی زبان شامل شبکه تلویزیونی منافقین و دو شبکه لس آنجلسی مشغول فعالیت علیه امنیت و فرهنگ مردم کشورمان بودند، در سال 91 این تعداد به 125 شبکه فارسی زبان رسیده که از این تعداد 13 شبکه فقط مخصوص پخش سریال و فیلم های سینمایی بوده و این آمار خود نشان دهنده جنگ تمام عیار شبکه های وابسته به یهود جهانی علیه  جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام است.

یکی از این شبکه ها که رسالت خود را تغییر سبک زندگی مردم ایران قرار داده شبکه جم تی‌وی ( GEM TV)‏ است.
این شبکه  از سال ۲۰۰۶ میلادی با شعار «جم همه ی شما را دوست دارد» اغاز به کار کرد  و به عنوان  یکی از شبکه‌های تلویزیونی «گروه موسیقی و سرگرمی عمومی» (General Entertainment and Music Group) با محتوای برنامه‌هایی نظیر "فیلم‌های سینمایی"، "مجموعه‌ها و سریال‌های تلویزیونی"، "مستندهای تلویزیونی"، "برنامه‌های آموزشی" و سایر برنامه‌های سرگرم‌کننده جهان تشکیل شد. 


 
«گروه موسیقی و سرگرمی عمومی» دفاتری در شهرهای دبی، لندن، کوالالامپور و لس‌آنجلس دارد شبکه جم در سال های گذشته با ارتقای شبکه و گسترش آن از دو شبکه معروف خود به بیش از ده  شبکه دست پیدا کرد  و با ارتقا خود از سطح انالوگ به دیجیتال  شبکه HD را در ماهواره یاه ست (Yah sat راه اندازی کرد).

مسئولان این شبکه برای بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۲، شبکه "جم اسپورتس"( GEM SPORTS)‏ را راه اندازی کردند که به پخش مسابقات المپیک بصورت HD پرداخت. قبل از آن شبکه جم مووی( GEM MOVIE)‏ برای پخش فیلم و شبکه جم می(GEM ME)‏ برای پخش برنامه‌های متنوع و مسابقات تلوزیونی را تاسیس کرده بودند ،  دو شبکه جم میوزیک (GEM MUSIC 1 HD)‏ و جم دری (GEM DARI)‏ به پخش موزیک ویدئوهای گوناگون با کیفیت HD می‌پردازند. مدیران مجموعه همچنین وعده راه اندازی چند کانال جدید با مضوعات مختلف با کیفیت HD و اضافه کردن دو زبان دری و زبان کردی به شبکه‌ها و راه اندازی یک شبکه رادیویی و افتتاح سرویس IP TV تا قبل از پایان سال ۲۰۱۲ داده‌ بوند.

اما طی اتفاقاتی مبهم در تاریخ ۱۳ ژانویه ۲۰۱۳ (24دی-1391)، پخش شبکه به صورت غیرمنتظره‌ای قطع شد و از این تاریخ به بعد مباحث ضد و نقیض در رابطه با چرایی قطع شبکه به وجود امد و حتی شبکه جم نیز در پایگاه های اطلاع رسانی خود دچار تناقض در اعلام مشکل شد و  بعد از 12 روز از تاریخ 24 ژانویه(5بهمن-1391) این شبکه پخش خود را مجددا آغاز کرد.

در سال های گذشته شبکه های جم تی وی به مدیریت سعید کریمیان، تلاش های گسترده ای را  در هر زمینه ای از جمله ،  آگهی های تجارتی ، پخش فیلم سینمایی ، سریال ، موزیک و... برای جذب مخاطبان جدید داشته است و با ورود به سیستم اچ دی از طریق ماهواره یاه ست، به رقیب جدی شبکه ها در جذب مخاطب تبدیل شد، اما  اخیرا طبق ظواهر ماجرا ، شبکه جم با مشکل پس گرفتن ماهواره ها و آگهی ها، کاهش درآمد و مشکل پخش برنامه ها مواجه شد وشرکت های مختلف عربی و اروپایی از ادامه همکاری با این شبکه منصرف شدند هر چند که مدیر شبکه موضوعات اقتصادی را  تکذیب کرده است.

بررسی شبکه جم از گذشته تا به امروز ، نشان دهنده  فرازو نشیب های فراوانی می باشد که این شروع با تقویت روابط با فارسی وان و انتهای ان با جدایی و دعوا های رسانه ای بین اعضای این دو شبکه و دیگر شبکه های وابسته به اوج خود رسید. تا آن جایی که  شماری از کسانی که در شبکه فارسی وان فعالیت می کردند برای امکان سفر به ایران به شبکه جم تی وی پیوستند و مدیر این شبکه به این نیروها قول داده بود که امکان تردد آنها به داخل کشور را فراهم می کند و به این دلیل بود که وی توانست افرادی را به استخدام شبکه خود در آورد نقطه گنگ و مبهم تعطیلی چند روزه  شبکه جم را باید در سعید کریمیان و اظهارات صورت گرفته در چند ماه اخیر جستجو کرد.

سعید کریمیان کیست و چه می کند؟
سعید کریمیان متولد 1348، در شهر مرزی قائن به دنیا آمد. وی تا آغاز جنگ بین ایران و عراق تحصیلاتش را تا دیپلم در همان شهر گذراند. از آن جایی که پدر وی یکی از اعضای گروهک مجاهدین خلق(منافقین) بود در اواخر جنگ و نزدیک عملیات مرصاد به همراه خانواده اش به پادگان اشرف انتقال یافتند. 
 

سعید کریمیان مدیر شبکه  جم تی وی

وی بعد از کشته شدن پدرش در عملیات مرصاد به همراه مادرش ، در سال 1375 با حمایت ها و پشتیبانی عموی درباری خود به سوئیس منتقل شد و در آن جا پناهنده گردید. وی که در پادگان اشرف آشنایی اجمالی با زبان های خارجه پیدا کرده بود در رشته معماری دانشگاه بازل این کشور در مقطع کارشناسی به تحصیل خود ادامه داد.علیرضا کریمیان عموی سعید که همسر خود را از دست داده بود با زن برادر خود ازدواج کرد.

سعید کریمیان حدود دو سال در دانشگاه بازل مشغول به تحصیل بود اما از آن جایی که با ازدواج مجدد مادرش مخالف بود با بی مهری عموی خود مواجه گردید و از طرفی نتوانست هزینه های سنگین زندگی و شهریه دانشگاه را تأمین کند. وی سرانجام مجبور به ترک تحصیل شد و در سال 1377 سراغ  برادرش هادی کریمیان که در لس آنجلس زندگی می کرد رفت.

هادی کریمیان که در رادیو صدای ایران (اولین رادیوی 24 ساعته فارسی زبان که به منظور مبارزه با نظام جمهوری اسلامی در آمریکا تأسیس شد) فعالیت داشت،  به برادرش پیشنهاد کار داد.
 

هادی کریمیان برادر سعید کریمیان


سابقه سیاسی خانواده کریمیان برای مسئولین رادیو صدای ایران ایده آل بود و به همین دلیل مطالب و مقالات سعید کریمیان مورد توجه گردانندگان این رادیو قرار گرفت.

بعد از یکسال و نه ماه فعالیت در رادیو صدای ایران و بهبود وضعیت اقتصادی سعید کریمیان، وی با "رویا رضایی" که از خانواده یکی از سران مجاهدین خلق طلاق گرفته بود ازدواج کرد. فعالیت در رادیو صدای ایران تا زمانی که تلویزیون های لس آنجلسی گسترش پیدا نکرده بود برای هادی و سعید کریمیان شغلی مناسب بود ولی رفته رفته با تأسیس و گسترش قارچ گونه تلویزیون های لس آنجلسی فارسی زبان بازار رادیوهای فارسی زبان خصوصا رادیو صدای ایران تحت تأثیر قرار گرفت.  از طرفی پیشنهاد مسئولان سیمای آزادی (تلویزیون ملی ایران و تلویزیون 24 ساعته سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران) می توانست موقعیت خوبی برای وی به حساب آید.

او دوباره نمی خواست تجربه تلخ پادگان اشرف را در لندن تجربه کند اما مشکلات اساسی اقتصادی که هم او و هم برادرش با آن دست و پنجه نرم می کردند آن ها را مجبور ساخت تا به لندن بروند و در سیمای آزادی مشغول به فعالیت شوند. سعید کریمیان که از اعضای مجاهدین خلق به حساب می آمد توانست خیلی زود در اتاق فکر سیمای آزادی صاحب نظر شود و تفکراتش را به تلویزیون ملی ایران القاء کند.

کاهش محبوبیت مجاهدین خلق حتی نزد سلطنت طلبان و مخالفان جمهوری اسلامی و اعتراض ایرانیان به این سازمان از طرفی و موقعیت خوب اقتصادی برادران کریمیان از طرف دیگر سبب شد تا سعید و هادی کریمیان بعد از 3 سال و 7 ماه فعالیت های گسترده در تلویزیون مجاهدین خلق تصمیم بگیرند از این تلویزیون جدا شوند. تجربه های کوتاه و تلخ همکاری در رسانه های مختلف سبب شد تا برادران کریمیان دیگر سراغ رسانه نروند و برای تجارت به دبی نقل مکان کنند. از این زمان به بعد وی فعالیت های اقتصادی خود در داخل و خارج کشور را گسترش داد.

سعید کریمیان با ارتباطات داخلی خود ، سهامدار اصلی سه شرکت بزرگ در تهران بنام های آپولونیا کالج ، دبلیو آی پی ، گروه طلائی آسیا است و با خرید اقامت کشورهای غربی برای تجار ایرانی به طور میانگین سالیانه میلیون ها دلار ارز از کشور خارج می کند و سوال این است که چگونه مدیر شبکه غیر اخلاقی جم به سادگی به داخل کشور تردد دارد و دارای سه شرکت بزرگ  می باشد.
 

تصویری از اطلاعات شرکت گروه طلایی اسیا


بررسی گام به گام اظهارات صورت گرفته از چند ماه پیش تا به امروز  می تواند شفافیت بیشتری به موضوع دهد. سعید کریمیان تا قبل از اتفاقات روی داده از جمله مدیرانی بود که هیچ نام و نشانی از خود بر جا نمی‌گذاشت و تقریبا به طور خاموش فعالیت های خود را ادامه می داد اما طی اتفاقات چند ماه گذشته در رابطه با شبکه جم نام و حضور او در فضای سایبر پر رنگ تر شد.


 
تصویری  از صفحه فیسبوک شبکه جم تی وی و نظر سنجی از از افکار عمومی برای حضور یا عدم حضور مدیر شبکه به خوبی نشان دهنده عدم حضور جدی او در فضای سایبر است.

پرده اول) اظهارات مهدی و علی رضا خزعلی:
شاید بتوان اولین افشاگری در این باره را مربوط به مهدی خزعلی دانست که از ارتباط برادرش علی رضا خزعلی با سعید کریمیان پرده برداشت.



مهدی خزعلی که اکنون در اوین به سر می برد در تاریخ 28 مهر 1391 در بیانیه ای تحت عنوان آقا زاده و شبکه های ماهواره ای از ارتباط پنهانی سعید کریمیان مدیر شبکه جم با افرادی در داخل ایران از جمله برادرش، علیرضا خزعلی پرده برداشت. 
 
اما در مقابل علی رضا این اتهامات را رد می کند و البته دست به افشای ارتباط سعید کریمیان با سازمان تروریستی مجاهدین خلق می زند.

علی رضا خزعلی با اعلام برائت خود از این موضوع اسم افرادی نظیر سعید کریمیان ، مهدی هاشمی و احمد شهیدی (مدیر ظاهری شبکه ایرانیان) را به اختصار بیان می کند و در بخشی از مقاله اش می نویسد:

« بعد از دست گل خاوری و ارتباط س.ک با م.هـ در دبی و اضافه کردن 10 کانال اچ دی به شبکه هایش مطمئن شدم می خواسته از راه ایرانیان  به خیلی چیزها برسد. می خواسته به خیلی از ارگان ها راه پیدا کند. من آن روز ها در گوش الف.ش می خواندم که کارهای فلانی از باب رضای خدا نیست اما گوشش به این حرف ها بدهکار نبود و کار خودش را انجام می داد.»


 
علی رغم اظهارات ضد و نقیض هر دو برادر از ارتباط عمیق علی رضا خزعلی و سعید کریمیان  نمی توان گذشت به نحوی که در دو سال گذشته وی با همکاری علی رضا خزعلی شبکه ایرانیان را در تهران راه اندازی کرده و بدین ترتیب زمینه فعالیت رسمی خود را در تهران پی ریزی کردند.
 نامه یکی از نیروهای این شبکه در مورخ 5 ژوئن به سعید کریمیان در دبی به سفر خزعلی به دبی و بازگشت وی به تهران اشاره کرده و به صراحت از نقش خزعلی در این شبکه پرده برمی دارد ، سعید کریمیان با استفاده از علی رضا خزعلی در تهران توانست برای خود و نیروهای خود در تهران سازماندهی انجام دهد. 

از سوی دیگر با راه اندازی دفتر تهران، سعید کریمیان این امکان را پیدا کرد که نیروهای موجود در کشور را سازماندهی کرده و از آنها برای پیشبرد برنامه هایش استفاده کند. حال این سوال مطرح است که چگونه است کسی که خانه اش در دبی محل اسکان سلطنت طلبها است و از فرزندش برای شرکت در کلیپ خواننده لس آنجلسی بنام داریوش استفاده می کند تا به اصطلاح پیام آزادی را به مردم ایران برساند، امروز خانواده اش کنترل بخشی از جریان فرهنگی را بدست گرفته و با به راه  انداختن کسب و کار در تهران و  دبی فرهنگ و تمدن ایران را به تمسخر می گیرند؟

پرده دوم) اظهارات سارا رهبری :
به جرات می توان مهمترین رکن مهم  شبکه جم و شبکه فارسی 1 را سارا رهبری معرفی کرد ، حمایت های رابرت مرداک ، امپراطور رسانه های جهان از وی و اختلافات سارا رهبری با سعید کریمیان از عوامل اصلی چالش های شبکه جم می باشد.

 
سارا رهبری به گفته خود  با پیشنهاد و اصرار مدیر شبکه جم در این شبکه مشغول به کار شد. سارا رهبری را می توان از عوامل اصلی و تأثیرگذار در هر دو شبکه دانست. همکاری وی با گروه جم کمک شایانی به گروه جم کرد اما بر خلاف انتظار همگان وی به یکباره از این شبکه جدا شد.

در آن زمان هیچ کس متوجه جدایی و یا اخراج سارا رهبری از گروه جم نشد. اما وی بعدها در در صفحه فیسبوکش علت جدایی خود از شبکه های جم را شرایط کاری موجود در این گروه بیان نمود و دست به افشا گری زد.

وی فساد اخلاقی و اقتصادی و همچنین ارتباط سعید کریمیان با گروهک منافقین را دلیل اصلی جدا شدن خود از شبکه جم اعلام می کند ، حال آنکه چنین ادعاهایی از فردی مانند سارا رهبری که به گواه تصاویر موجود در صفحه فیسبوک خود و فعالیت های کاریش در شبکه های وابسته به رابرت مرداک ادعا هایی گزاف می باشد.

 
جدای از تایید و رد اظهارات سارا رهبری در رابطه با مدیریت شبکه جم به دو موضوع می توان اشاره کرد، طبق اسناد ذکر شده بعضی از افراد جذب شده به شبکه جم به دلیل حضور سعید کریمیان در تهران و دادن وعده برای برطرف کردن رفت و آمد اعضای این شبکه به  تهران ، حاضر به همکاری با مدیران شبکه جم شدند و سارا رهبری را می توان از این افراد معرفی کرد که بعد از خلف وعده کریمیان او نیز از شبکه جدا و یا اخراج شد .طبق بررسی های صورت گرفته ، مادر سارا رهبری در تهران ساکن است و دلتنگی وی برای مادرش موجب پذیرفتن وعده های دروغین کریمیان شده است.
 


تصویری از صفحه فیسبوک مادر سارا رهبری و کامنت های رد و بدل شده با سارا رهبری


و نکته دوم در اظهارات سارا رهبری که قطعی و غیر قابل انکار است وابستگی سعید کریمیان به اردوگاه منافقین است به نحوی که چندی پیش نیز افشاگری های شهرام همایون یکی از سران اپوزیسیون و مدیر کانال یک که در رسانه های ایران از جمله سایت خبری تابناک، وبگردی 20:30 ، بولتن نیوز، جام نیوز، خبرگذاری ایمنا و ... باز تاب گسترده ای را به دنبال داشت از ارتباط مستقیم سعید کریمیان مدیر شبکه جم با سازمان مجاهدین خلق پرده برداشت.

وی دراین باره خطاب به سعید کریمیان گفت: «قضاوت من در این مورد نیست که جنابعالی 3 سال در قرارگاه اشرف بودی و یا در تلویزیون مجاهدین خدمت می کردی. این ها که عیب نیست! ایراد من به شما عملکرد امروز تو هست. جنایاتی که در جامعه انجام دادی و اخلاق جامعه را از بین برده ای»

کریمیان نیز در رابطه با صحبت های شهرام همایون با انتشار بیانیه ای از وی به عنوان فردی کلاهبردار و دلال دختران ایرانی یاد می کند.شهرام همایون نیز که از اظهارات کریمیان بسیار ناراحت است بار دیگر افشاگری می کند.

او در این زمینه گفت: «مدیر شبکه جم هم در دبی و هم در لندن و هم در تهران دفتر دارد. این آدم دلال شبکه های فروش دختران ایرانی است. سوابقش موجود است. پرونده ای که من آمدم و راجع به فروش دختران ایرانی افشا کردم در رابطه با همین موضوع بود. بنده تنها کسی بودم که آگهی 40 هزار دلاری فروش دختران در دبی را نپذیرفتم.»

مدیر شبکه کانال یک ضمن اشاره به سوء استفاده های عوامل گروه جم و مدیر این شبکه از رسانه گفت: «کسانی که خودشان دستشان به این کار (فروش دختران ایرانی) آلوده است و از این خلاء سوء استفاده می کنند و برای سقوط اخلاق در جامعه روابط جنسی و فیلم های رخت و خوابی را به جامعه می کشند بی هدف نیست و طبق سناریویی از پیش تعیین شده می باشد.»

گذشته از دعوای بین این دو شبکه و ابراز نگرانی مضحکانه شهرام همایون از گسترش بی اخلاقی در جامعه به عنوان فردی سلطنت طلب ،  نمی توان صحبت های او را صرفا یک ادعا دانست. هر چند سعید کریمیان اظهارات وی را تکذیب کرده است و در گفتگویی  با رادیو فردا درباره حرف و حدیث های مختلفی که در مورد این گروه شنیده می شود توضیح داد: «متاسفانه ما در دنیایی زندگی می کنیم که آزادی بیان تنها در قالب یک شعار است طبق اسناد موجود شبکه های رقیب با شایعه سازی گروه جم را مرتبط با سازمان مجاهدین خلق کردند و ما هیچگاه سیاست را وارد تلویزیون داری نمی کنیم.»


 
وی در ادامه با اشاره به شبکه من و تو گفت: «این شبکه کاملا انگلیسی است و سیاسی برخورد می کند که با یک مراجعه به سایت این شبکه می توانید پی به فضای سیاسی این شبکه ببرید.»

مدیر گروه شبکه های جم با اشاره به صحبت های شهرام همایون، مدیر کانال یک که مدعی شده بود گروه جم با سازمان مجاهدین خلق ارتباط دارد توضیح داد: «این بحث به همان ارتباط شبکه من و تو و شبکه های سلطنت طلب بر می گردد تا ضد گروه جم صحبت هایی را مطرح کنند. من علیه آقای همایون شکایت کردم اما چیزی که برای ما مهم است مردم ایران است چون فعالیتمان فقط اقتصادی است و ما مثل یک عده نیستیم که سیاست را وارد تلویزیون داری می کنند .»

البته ادعای بسیار ساده لوحانه سعید کریمیان در رابطه با عدم ورود سیاست به تلویزیون و ادعای صرفا ایجاد سرگرمی برای مخاطب ،  سندی برای اثبات دروغ گویی او می باشد.  
 
وی در مورد واگذاری شبکه های جم و قطع این شبکه ها گفت:« متاسفانه همه می دانیم عرب ها دهن بین هستند و زمانی که پرووایدر شبکه را واگذار کردیم دیگر مایل به ادامه دادن با ده کانال نبودیم و طبق تصمیم هیئت مدیره بنا بر این شد جم یک یا دو کانال بر روی یاه ست بیشتر نداشته باشد. در مورد جم تی وی در هاتبرد هم باید بگویم که شکایت نابحق و نابجای برخی از شرکت ها و فضای سیاسی که رقبا برای ما درست کردند باعث شده تا شرکت هاتبرد حساس شده و البته ما به دنبال حل مشکلات هستیم.من شبکه من و تو را عامل تمامی این شایعات می دانم ببینید تمامی عوامل این شبکه بهایی هستند و بیشتر آنان عضو همجنس گرایان لندن هستند این شبکه کاملا سیاست سلطنت طلبانه خود را دنبال می کند و در تمامی برنامه هایش بصورت آشکار می توان دید».

عضویت سعید کریمیان در گروهک منافقین که هم در رسانه های اپوزیسیون و هم در رسانه های داخلی بازتاب گسترده ای داشت  طبق بعضی از ادعاها سبب شد تا شرکت اماراتی ماهواره یاه ست در اولین اقدام پروایدر یاه ست (فروش فرکانس و ارائه خدمات ماهواره ای) را که مدتی تحت عنوان gem cast در دست گروه جم بود را از آنان بگیرد و وظیفه روی ایر بردن و انجام کار پروایدرها برای شبکه ها به شرکت Vicus Luxlink  واگذار شد فشارهای مختلف مالی وسیاسی بر شبکه ضد فرهنگی و مبتذل جم باعث می شود تا گروه شبکه های جم مجبور به واگذاری تعدادی از کانال هایش بشود و طبق گفته های کریمیان مشکلات به وجود امده برای گروه جم ناشی از دشمنی دیگر شبکه های فارسی زبان با این گروه است.

پرده سوم) اظهارات سینا ولی الله زاده:
سینا ولی الله، از عوامل فارسی وان و مجری مسابقه "تمام یا دوام"  و تهیه کننده شبکه فارسی وان روز دوشنبه 8 آبان 1391 با درج پستی در صفحه  در فیس بوکش، به  افشاگری علیه  سعید کریمیان پرداخت.

اختلافات گسترده میان عوامل فارسی وان و جم بعد از همکاری های کوتاه مدت این دو شبکه با یکدیگر سبب شد تا وی، به عنوان یکی از عوامل تأثیر گذار در شبکه ماهواره ای فارس وان دست به افشاگری هایی علیه گروه جم بزند.



 
وی در ابتدا با اشاره به مشکلات پخش فیلم و سریال در شبکه فارسی1 گفت: «مملکت تحریم شد و همه گفتن به کمپانی هایی که با ایران کار می‌کنن چیزی نمی فروشیم حتی فیلم و سریال برای پخش از تلویزیون واسه ایران».

سینا ولی الله در ادامه با طعن و کنایه به سعید کریمیان و گروه جم گفت: «البته بعضی‌ جاها بودن که حاضر بودن بفروشن ولی‌ به قیمت حرکت در جهت خواسته هاشون...

یه راهش این بود که شبکه، فرکانسش از یوتلست یا هاتبرد عوض کنه بره رو یه شرکت دیگه که مردم مجبور شن برن دیش و رسیور اون کمپانی رو بخرن، ما گفتیم مردم پول ندارن نون بخرن چرا خرج بتراشیم براشون»


 
وی معتقد است انتقال شبکه های جم به یاه ست نوعی باج دادن به کشورهای سازنده فیلم می باشد، درباره عدم پخش فیلم های ترکی در فارسی وان گفت:

«یه راه دیگش این بود که سریال‌های یه کشور همسایه رو پخش کنیم که کیسه دوخته بود برای مردم ایران که برن اونجا ملک و خونه بخرن و در واقع راهی باز کنن برای پول در آوردن خودشون از راه املاک و مستغلات، ما گفتیم بابا ول کن جیب این مردم رو که از تجربیات قبلی هنوز پاره است».

اگر چه اظهارات وی علیه مدیریت شبکه جم قابل تامل است اما ادعای وی به جهت باج دادن گروه جم  به  شبکه کشور های سازند فیلم گزافه گویی است زیرا این ماهواره اماراتی است و پخش سریال ترکی حریم سلطان در ان طبق گفته وی که به دلیل باج دادن به کشور ترکیه است اشتباه می باشد و ثانیا مدیریت ماهواره یاه ست دیگر به عهده GEM Castنمی باشد و به شرکت Vicus Luxlink  وا گذار شده است  هر چند که ممکن است نیت سعید کریمیان در ابتدا همین بوده باشد اما با توجه به اتفاقات افتاده در این  چند ماه نمی توان ادعا های سینا ولی الله زاده را پذیرفت. در این رابطه نگاهی به ادعاهای مضحک و مغرضانه رسانه های اماراتی نیز خالی از لطف نیست.

در تاریخ 17 دی 1391 سایت عربی "الامارات الیوم" متعلق به کشور امارات متحده عربی طی خبری پرده از علت این نقل و انتقالات برداشت. این سایت اماراتی که در مطالبش در مورد تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران صحبت کرده است ، موارد سیاسی را علت اصلی این نقل و انتقالات اعلام کرده است.



 
این سایت عربی تحت عنوان "انتقال ارائه خدمات ماهواره یاه ست به شرکت Vicus Luxlink به نقل از "محمد بن خلیل" سخنگوی این شرکت نوشت:« امید است با این نقل و انتقالات خدمات بهتری را خصوصا به مردم خاورمیانه ارائه کنیم.»

وی در ادامه ضمن اشاره به کار شکنی های گروه جم در مورد خدمات رسانی به دیگر شبکه ها علت انتقال پروایدر یاه ست ازGEM Cast  به شرکت Vicus Luxlink را ایجاد مشکل تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران در روند کار این ماهواره بیان کرد و گفت: «ارتباط گروه جم با سازمان مجاهدین خلق و کار شکنی های این گروه سبب شد تا هیئت مدیره طی تصمیمی پروایدر یاه ست را به شرکت دیگر واگذار نماید».

در 14 ژانویه ،فردای اولین روز از قطع شبکه جم روزنامه نیویورک تایمز در اقدامی هماهنگ با سایر شبکه های لس آنجلسی، خبر تعطیلی جم را اعلام و بررسی کرد.

در این مقاله ادعا شده است  که شبکه تلویزیونی جم تی‌وی دارای «روابط نزدیک‌تری» نسبت به دیگر تلویزیون‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان با «حکومت جمهوری اسلامی ایران» است.



 
حال سوال آن است که تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران چه ارتباطی با انتقال پرووایدر یاه ست دارد و چه ارتباط نزدیکی بین شبکه کاملا ضد ایرانی و ضد اسلامی جم با جمهوری اسلامی ایران است؟

پرده چهارم) اظهارات رابرت مرداک:
در 18 مهر شبکه خبری بی بی سی با تیتری با عنوان «آیا ، شبکه "جم" دست به دامن جمهوری اسلامی می شود؟» مطلبی را  در رابطه با مشکلات شبکه جم ارائه کرد.

در این متن آمده است  که مرداک به دلیل اتفاقات روی داده در شبکه جم و موضوع اخراج سارا رهبری ،سعید کریمیان را تهدید به فروش سهام خود از این شبکه کرد و خواستار پیش برد اهداف برنامه جم با نظرات خود شد.

در ادامه مطلب ، بی بی سی در شیطنتی آشکار بر طرف کردن مشکلات مالی شبکه را با توجه به سابقه عده ای از جدا شدگان سپاه و تشکیل دهندگان شبکه جم عجین می کند و به نحوی به خواننده القا می کند که حمایت مالی از این شبکه توسط جمهوری اسلامی ایران صورت خواهد گرفت.



 
در همین رابطه در تاریخ 23 مهر ماه رامین امیدیان مدیر پخش رسانه های تصویری فارسی زبان تحت نظر رابرت مرداک در مصاحبه با روزنامه ساندی تایمز وابسته به مرداک از اختلاف بین مرداک با گروه جم صحبت می کند و خبر درخواست سیعید کریمیان از مرداک برای حمایت گروه شبکه جم را بیان می کند.


 

اظهارات مرداک و خشم او از شبکه جم به خوبی نشان دهنده یکی از عوامل قطعی نزدیک به دو هفته ای شبکه جم می باشد.
 
در مجموع رویداد های اتفاق افتاده در چند ماه اخیر و بالاخص در جریان دوازده روز تعطیلی "شبکه جم" را هر کس به زعم خویش و بر اساس منافع شخصی و گروهی خود تحلیل نموده و اگر چه  نمی توان دلیل اصلی قطعی شبکه جم را اعلام کرد اما به خوبی می توان از اتفاقات روی داده قطعیاتی را مد نظر قرار داد:

اتفاقات روی داده را می توان در دو بخش داخلی و خارجی بررسی کرد، رابطه سعید کریمیان با عناصر داخلی ، طبق اسناد ذکر شده غیر قابل انکار است و همچنین ارتباط وی با شبکه منافقین از پارامتر  های قطعی می باشد از سوی دیگر وابستگی شبکه جم به امپراطور رسانه ای ، رابرت مرداک و تعمیین مالی این شبکه توسط او نیز از بدیهیات است ، از نظر ابعاد داخلی و ارتباط شبکه جم با عناصر درون کشوری به  طور قطعی نمی توان اظهار نظر کرد. هر چند روزنامه نیویورک تایمز و بعضی دیگر شبکه های خارجی به شکل غیر مستقیم شبکه جم را در ارتباط و یا وابسته به جمهوری اسلامی ایران معرفی کردند اما به خوبی می توان مقصود آن ها از بیان چنین موضوعاتی دانست و به نوعی این نوع عقده گشایی رسانه ای را تنها به دلیل دشمنی دیرنه آنها با جمهوری اسلامی ایران تعبیر کرد و باید از بیان کنندگان چنین مطلبی پرسید، جمهوری اسلامی ایران چگونه می‌تواند با دشمن قسم خورده خود و یکی از امپراطور های یهودی جهان ارتباط بر قرار کند و یا سوال را برعکس پرسید، آیا رابرت مردک حاضر به ارتباط با دشمنان خود است؟!  

اگر چه از ارتباط عناصر خود فروخته داخلی با سعید کریمیان نیز نمی توان به سادگی عبور کرد و یکی از احتمالات قوی قطع شدن شبکه جم را می توان در  اختلال و یا حتی قطع ارتباط سعید کریمیان با عناصر داخلی و قطع ساپورت مالی دانست.

مقوله دوم که ارتباط با بعد خارجی قضیه دارد ، مخدوش شدن رابطه بین سعد کریمیان و رابرت مرداک می باشد ، هر چند از چند و چون آن  خبری قطعی در دست نیست اما اخراج سارا رهبری به عنوان امین رابرت مرداک در این رابطه نیز قابل تصور است و قطع شدن دوازده روزه شبکه جم را می‌توان در عدم حمایت مالی و معنوی رابرت مرداک جستجو کرد و قصد وی از این عمل  را خط و نشان کشیدنی برای سعید کریمیان تعبیر کرد. اما تمامی رویداد های ذکر شده هیچ کدام نتوانست شبکه جم را برای همیشه ساقط کند بلکه دشمنان جمهوری اسلامی ایران در کمتر از 15 روز به یاری شبکه خود شتافتند و این شبکه را در حوزه جنگ نرم یاری کردند. از این حیث وصل شدن مجدد شبکه جم به دور از انتظار نبود. 

اما رویداد های ذکر شده چندان بدون برکت نبود و از برکات آن می توان افشاگری های صورت گرفته توسط رسانه های وابسته علیه یکدیگر را عنوان کرد؛  امروز به خوبی می‌توان ارتباط سعید کریمیان با منافقین، شرارت ها و خباثت های داریوش همایون و از همه مهم تر اعتراف سعید کریمیان به همجنس باز بودن و بهایی بودن اغلب مجریان و کارمندان شبکه من و تو را دریافت. 
  • مm نصراصفهانی
ازدواج





«...هرگاه از زنى خوشتان آمد، با همسرتان هم‌بستر شوید زیرا تمام زنان مانند هم هستند»؟

با آنکه می‌دانیم که زنان دارای ویژگی‌های مساوی نبوده و برخی از آنها به مراتب جذاب‌تر از دیگران می‌باشند، این توصیه چه معنایی دارد که «...هرگاه از زنى خوشتان آمد، با همسرتان هم‌بستر شوید زیرا تمام زنان مانند هم هستند»؟![/color]
در برخی روایات قریب به این مضمون می‌بینیم که؛ هرکس زنی را در خیابان دید و از او خوشش آمد به نزد اهلش برود که هر چه آن زن دارد اهلش نیز دارد. حتی ظاهراً نقل شده که عده‌ای نزد امیرالمؤمنین(ع) نشسته بودند که زنی رد شد و چهره‌ها به سمت او خیره شد سپس حضرت قریب به همان مضمون را فرمودند. در صورتی که به نظر می‌رسد واقع چیز دیگری باشد، بالاخره زن سیاه و سفید دارد، چاق و لاغر دارد، زیبا و زشت دارد؛ یعنی فرضاً اگر من نوعی یک زن سفید بسیار زیبا را در خیابان دیدم با اندام‌های عالی به لحاظ چاقی و لاغری و فرم به پسند خودم در صورتی که همسر خودم یک زن سیاه بدترکیب با اندام‌هایی باشد که مورد پسند بنده نیست، این دو زن یکی هستند؟[/color]


در راستای این پرسش باید گفت که روایتی از امام علی(ع) در این زمینه نقل شده است: «... هرگاه یکى از شما به زنى نگاه کند و از او خوشش آید، با همسر خود هم‌بستر شود؛ زیرا زنان مانند هم هستند».[1]
معنای این روایت آن است که هر گاه مردی، زنی را ببیند و از او خوشش بیاید، این سبب می‌شود تا میل به همبستری با وی در آن مرد ایجاد شود، پس با همسر خود مقاربت کند تا میل جنسی او ارضا شود و به حرام نیفتد؛ زیرا که زن او هم زن است و عوض آن زن می‌شود، همین که با او نزدیکی کرد، هوس زن دیگر نمی‌کند.[2]
بنابراین، این روایت و امثال آن ناظر بدان است که؛ علی‌رغم تمام تفاوت‌ها، اما آنچه در نهایت از ارتباط جنسی با هر دو انتظار می‌رود، تفاوت چندانی با هم ندارد! و گرنه مسلّم است که از هر زیبایی، زیباتری هم وجود دارد و اساساً ممکن نیست که تمام زیبایی‌ها در یک فرد جمع شود. از طرفی ارتباط با تمام زیبارویان نیز نه از لحاظ شرعی و نه از لحاظ عقلی و عرفی امکان‌پذیر نیست، پس یک مرد نباید به صورت غیر منطقی تابع هوا و هوس خود باشد، بلکه باید به جای آنکه به تفاوتها اندیشیده و از همسر خود دلسرد شود، به این موضوع توجه کند که می‌تواند حد‌اقل‌ها را در همان همسر مشروع خویش بیابد.

[1]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏2، ص 113، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق‏.
[2]. خوانساری، جمال الدین، شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم، ج ‏2، ص 604 - 605، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1366ش.

  • مm نصراصفهانی

«ساپورت» از کجا ساپورت می‌شود؟ -

مm نصراصفهانی | سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۱ ق.ظ


ساپورت چیست؟




یک سال و اندی می‌شود که «ساپورت» کالایی که ایرانیان درگذشته‌ای نه‌چندان دور، عنوان «جوراب‌شلواری» را بر آن می‌نهادند، مد شده است. بر کسی معلوم نیست که چرا حالا آن را ساپورت می‌خوانند؛ واژه‌ای انگلیسی که در زبان فارسی به «حمایت‌کننده» معنا می‌شود. ساپورت در گذشته به صورت ساده، با کفه و در رنگ‌های مختلف عرضه می‌شد و بعدها نمونه منقش و بدون کفه آن نیز به بازار آمد. نرخ این کالا نیز متفاوت است؛ از حدود 15 هزار تومان تا 200 هزار تومان که برای نمونه‌های مرغوب آن قیمت‌گذاری شده است.

 حال در شرایطی که این نوع کالاها در بازار به وفور یافت می‌شود، پرسش اینجاست که چرا این مصرف‌کنندگان هستند که همواره با برخورد نیروهای انتظامی مواجه می‌شوند؟ یا در شرایطی که طرف عرضه، یله و رها شده است، کنترل طرف تقاضا شدنی است؟ و پرسش دیگر اینکه وقتی تقاضا برای کالایی رو به افزایش است، می‌توان با برخوردهای قهری از مصرف آن جلوگیری کرد یا در برابر عرضه قانونی یا غیر‌‌قانونی آن سد بست؟ اگرچه تاکنون اشکال حجاب و مدگرایی در میان مردم ایران از ابعاد سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی مورد واکاوی قرار گرفته است، اما ما در پرونده پیش رو قصد داریم از زاویه «اقتصاد» به آن بنگریم. 
ساپورت‌ها از کجا ساپورت می‌شوند؟

اما ساپورت‌هایی که به این حد از فراوانی رسیده است، چگونه سر از بازار ایران در می‌آورد؟ این پرسش در شرایطی مطرح است که حدود 10 ماه پیش دولت برای کاهش محدودیت‌های ارزی، ثبت سفارش 77 قلم کالا را ممنوع کرد که از قضا، پوشاک نیز در فهرست این اقلام ممنوعه گنجانده شده بود. در حالی ‌که نگاهی به آمار گمرک در سال 1392 نشان می‌دهد که این ممنوعیت برای واردات «جوراب‌شلواری» که ممکن است از نوع ساپورت‌های موجود در بازار باشد، صادق نبوده است. بر اساس این آمار در سال 1392 حدود 5228 دلار کالا با عنوان «جوراب‌شلواری، جوراب‌آلات تراکمی درجه‌بندی‌شده (برای مثال، جوراب‌های واریس)، بدون به کار بردن کفه، کش‌باف یا قلاب‌بافی‌شده» و با وزن 63 کیلوگرم از مبداء «ایتالیا» وارد شده است. ارزش ریالی واردات این کالا نیز حدود 129,601,852 ریال بوده است. با این حساب، چنانچه اندکی در این اعداد و ارقام دقیق شویم، درمی‌یابیم که ارز تخصیص‌یافته به این جوراب‌شلواری‌ها، از نوع مبادلاتی بوده است. آمار واردات این کالا و کالاهایی با عناوین مشابه در سال 1391 نیز رقمی معادل 796/846 را نشان می‌دهد که البته به نظر می‌رسد این آمار یا دست‌کم بخشی از آن مربوط به پیش از اعمال ممنوعیت‌ها در سال 1391 بوده است.

 
آنچه بدیهی به نظر می‌رسد، حجم واردات پنج هزار‌دلاری جوراب‌شلواری تکافوی تقاضای موجود در بازار را نخواهد داد. از سوی دیگر گفته می‌شود، حدود 60 درصد ساپورت‌های موجود در بازار از تولید داخل تامین می‌شود. بنابراین با در نظر گرفتن 60 درصد سهم تولید داخل در بازار این کالا می‌توان نتیجه گرفت که بخش بزرگی از ساپورت‌هایی که در اختیار مصرف‌کنندگان قرار می‌گیرد، جزو کالاهای قاچاق است که ممکن است هم پارچه و هم کالای نهایی از طریق قاچاق وارد کشور شود و کسی جلودار ورود این محموله‌ها به کشور نیست. اما جالب اینجاست که تولید‌کنندگان این کالا نیز به صورت زیر‌زمینی فعالیت می‌کنند. شاید آنان می‌دانند که عرضه، حمل و نقل و نگهداری البسه قاچاق و لباس‌های خلاف عفت عمومی، جرم و قابل تعقیب است.

 
بر اساس ماده‌6 قانون «نحوه رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان لباس‌هایی که استفاده از آنها در ملاءعام خلاف شرع است یا عفت عمومی را جریحه‌دار می‌کند»‌ در تمامی مواردی که به موجب این قانون، تخلفات مزبور توسط شرکت‌ها، سازمان‌ها یا بنگاه‌هایی صورت‌گرفته که دارای شخصیت حقوقی هستند، مدیرعامل یا مدیرمسوول شخصیت حقوقی، مسوولیت داشته و به حبس از یک تا دو سال محکوم می‌شوند و در موسسات دولتی مدیرعامل یا مدیرمسوول علاوه بر حبس از خدمت نیز منفصل می‌شود.

 
با این وجود اما کالاهایی که ممکن است از نگاه دولت و حاکمیت برخلاف عفت عمومی باشد، در بازار به وفور یافت می‌شود و به نظر می‌رسد، اجرای این قانون نیز ممکن نیست چرا که باید قوه قضائیه ظرفیت زندان‌های خود را به شدت افزایش دهد. بنابراین چاره این است که ضابطان قضایی همچنان به برخوردهایی که اکنون در سطح شهر یا برج میلاد، هنگام برگزاری کنسرت با دختران و بانوانی که شاید تنها از مد روز تبعیت می‌کنند، ادامه دهند. البته شنیده شده است که در هفته آینده قرار است نشستی مشترک میان مسوولان نیروی انتظامی و دکتر «حسن روحانی» رئیس‌جمهوری، برگزار شود و خط‌مشی جدیدی برای نحوه مواجهه با نوع پوشش مردم ترسیم شود.




  • مm نصراصفهانی