رادیو اسلام Radio Islam

سایت مشاوره وپاسخ گویی به شبهات وسوالات دینی و اعتقادی

رادیو اسلام Radio Islam

سایت مشاوره وپاسخ گویی به شبهات وسوالات دینی و اعتقادی

باعرض سلام
پاسخ گوی سوالات وشبهات اعتقادی هستیم.

*********************

تبصره :

استفاده از مطالب بدون منبع هم از نظرمااشکالی ندارد.

آخرین نظرات

نقد شهید مطهری بر نظر مترلینگ در مورد وحی و انکار خدا

مm نصراصفهانی | دوشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۱۲ ب.ظ



موریس مترلینگ کتابهای زیادی دارد. کتابی راجع به زنبور عسل و کتابی راجع به موریانه نوشته، و شاید همه کتابهایش درایرا ن ترجمه شده چون نویسنده زبردستی بوده است. او در ایران ما بعنوان یک فیلسوف بزرگ به اصطلاح قالب زده شده و معرفی گردیده، ولی به هر صورت مردی دانشمند و نویسنده بسیار مقتدری بوده است. در دنیای اروپا، ادبیات و فلسفه با یکدیگر آمیخته شده. از آن جا که آمیختن ادب و فلسفه، ادبیات را که بیشتر بر اساس ذوقیات و تخیلات است، یعنی بیشتر به ذوق انسان ارتباط دارد تا به فکر غنی می کند و فلسفه را فقیر، این آمیختن ادب اروپائی را غنی کرده است و فلسفه اروپائی را فقیر. این مرد آنچه هست این است که یک نویسنده مقتدر است. من  همیشه گفته ام که محمد مسعود ایرانی ما اگر در اروپا می بود، حتماً به نام یک فیلسوف معروف می شد، چون او برای خودش یک نویسنده ای بود که مانند مترلینگ می توانست به همدیگر ببافد. ولی در ایران ما هیچ وقت این ها را به عنوان فیلسوف نمی شناسد و نمی توانند بشناسند.
آقای موریس مترلینگ در کتاب زنبور عسل اعجابها و شگفتی های زنبور عسل را بیان می کند ولی وقتی می رسد به این اعجابها که این معلومات از کجاست؟ می گوید: روح کندو وحی می کند. فکر کنید چقدر این حرف احمقانه است! کندو جز این زنبورهای عسل که چیزی نیست. اگر این زنبورهای عسل را بگیریم، کندو یک عده جمادات بیشتر نیست. روح کندو یعنی چه؟ می گوید: روح کندو به اینها الهام می کند. خوب روح کندو خودش از کجا فهمید؟ تازه روح کندو که از روح عسل بالاتر نیست. چرا این را می گوید؟ برای اینکه خدای ناخواسته مسئله خدا در میان نیاید و بعد نگویند آقای موریس مترلینگ! پس قطعاً خدایی در عالم وجود دارد و در این صورت قصه الف است و دنبالش ب و دنبالش ت و دنبالش ث و دنبالش ج و هزاران مسئولیت، و دیگر تو آقای موریس مترلینگ نمی توانی آزاد به آن گونه که دل خودت می خواهد زندگی کنی.
کودک باهوشی را به مدرسه بردند. معلم به او گفت: بگو الف سکوت کرد. معلم می گفت: این که ساده است بگو الف نمی گفت. هر چه معلم گفت بگو نگفت. دیگران آمدند، پدر و مادرش آمدند. بچه جان! تو که بچه باهوشی هستی، خوب می گوید الف بگو الف نمی گفت. آخر کار گفتند: چرا نمی گوئی؟ گفت: آخر اگر بگویم الف این جا که تمام نمی شود، باز می گوید بگو ب تا بگویم ب می گوید بگو ت بگویم ت می گوید بگو ث، از همان اول الف را نمی گویم که تا آخرش راحت باشم، زیرا مرا از مدرسه برمی دارید و خیالم راحت می شود، همین که بگویم الف دیگر از اینجا رفته ام تا آنجا که دوران جوانی من باید در مدرسه و مکتب صرف شود. حالا این آقای موریس مترلینگ برای فرار از اینکه فکر خدا در میان بیاید می گوید: روح کندوست که به زنبور عسل وحی می کند.

  • مm نصراصفهانی

امتیازات فرمان امام علی علیه السلام به مالک اشتر و اعلامیه حقوق بشر

مm نصراصفهانی | يكشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۴۷ ب.ظ
فرمان امام علی به مالک اشتر نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر دارای امتیازاتی است. در سال 1948 میلادی مقداری مواد حقوقی به عنوان اعلامیه جهانی حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب 48 از 58 عضو آن زمان در سازمان ملل رسید، و 8 عضو دیگر (روسیه شوروی، بیلوروسی، اوکرائین، چکسلواکی، یوگوسلاوی، لهستان، آفریقای جنوبی و عربستان حجاز که هریک برای خود دلیلی داشت، به این اعلامیه رای ممتنع دادند، و رای مخالف وجود نداشت، البته برای بررسی علل به وجود آمدن این اعلامیه تحقیقاتی جداگانه مورد نیاز است ولی در این مقداری مشروح در معانی این اعلامیه بحث خواهیم کرد، امتیازات بسیار مهمی که فرمان مبارک اعلامیه جهانی حقوق بشر دارد، فوق العاده جالب توجه است از آن جمله:
1- نخستین امتیاز در محتویات فرمان مبارک مشاهده می شود که هم کلیات حقوق زندگی اجتماعی انسان ها را در بر دارد و هم حقوق جان های آدمیان را که برای وصول به هدفی والاتر از زندگی طبیعی محض در این دنیا شگفته اند تامین می نماید. این همان مسئله رشد و کمال معنوی انسان ها است که مورد دستور و تاکید امیرالمومنین (ع) درفرمان مبارک است.
2-بنا به نقل «جرج جرداق» واضع اعلامیه جهانی حقوق بشر بیش از دو هزار متفکر جوامع و ملل مختلف دنیا بوده است، در صورتی که واضع فرمان مبارک یک نفر است که آن هم وجود نازنین امیر المومنین (ع) است.
3- اغلب وضع کنندگان اعلامیه مردمانی بوده اند که بار معیشت سالیان عمرشان را بر دوش ملل و جوامع خود حمل نموده، و بدون تحمل مشقت های تولید و استخراج معیشت از سنگلاخ طبیعت و روابط همنوعان خود، زندگی کرده اند، زندگی اینان کجا و زندگی واضع فرمان مبارک با کمر لیف خرمائی و کفش ها و پیراهن وصله خورده و تغذیه از نان جو و دیگر مواد پایین معیشت کجا؟!!
4- آگاهی و مراتب علمی و حکمی همه جانبه واضع فرمان مبارک درباره انسان به هیچ وجه با اطلاعات محدود واضعین اعلامیه که حقوقدانان معمولی بوده اند، قابل مقایسه نمی باشد حتی با قطع نظر از امامت و فوق طبیعی بودن پیشوایی آن بزرگوار، زیرا که او در همه ابعاد و طوفانهای زندگی، از کارگری در مزرعه و آبیاری آن و حفر چشمه های آب گرفته تا سخت ترین میدان های کارزار و محراب عبادت و مقام زمامداری با داشتن انواعی از قدرت، غوطه ور گشته و با ناب ترین و پر فروغ ترین چهره انسان کمال یافته بیرون آمده و در همه آن ابعاد و طوفانها علی بن ابیطالب (ع) بوده است، لذا مقام معرفتی و عملی و تکاپوی کمالی واضع فرمان مبارک به هیچ وجه با آن واضعین اعلامیه قابل مقایسه نمی باشد.
5- امیرالمومنین (ع) فرمان مبارک را در حدود 1329 سال پیش از زمان وضع اعلامیه صادر فرموده است
6- هزاران مجلد کتاب های مربوط به قانون و حقوق و دیگر قراردادهای اجتماعی و میلیونها مجلد کتاب مربوط به علوم انسانی در اختیار واضعین اعلامیه بوده است، آنان پس از بروز کاروانی انبوه از محصولات فکری نوابغ قرون و اعصار طولانی از «افلاطون» گرفته تا «ژان ژاک روسو» و «منتسکیو» و هزاران قانونگذار و حقوق دان اقدام به وضع اعلامیه کرده اند، در صورتی که امیرالمومنین (ع) یک معلم و مربی (پیامبر اعظم اسلام) و یک کتاب (قرآن) را در اختیار داشت.
7- شاید بتوان گفت: از با اهمیت ترین امتیازات فرمان مبارک این است که واضع فرمان مبارک یعنی امیرالمومنین (ع) پیش از همه تسلیم و مطیع فرمانی بوده است که خود آن را صادر فرموده است، یعنی آن بزرگ بزرگان در عین اعتلای مقام انسانی که داشته است و پس از پیامبر اکرم با شخصیت ترین و با عظمت ترین انسان تاریخ بوده در برابر قانونی که صادر فرموده همان تسلیم و خضوع را داشته است که از دیگر مردم جامعه آن را انتظار داشته است.
8- امتیازیست که همه آگاهان از وضع سیاسی و حقوقی شخصیت امیرالمومنین (ع) و دولت های امضا کننده اعلامیه جهانی حقوق بشر، می پذیرند و آن همان امتیازیست که آقای جرج جرداق تحت شماره (4) متذکر می شود و می گوید: اما تفاوت چهارم اینست که عمده و بزرگترین دولت های متحد که در وضع اعلامیه حقوق بشر شرکت نموده و آن را پذیرفته اند، همانان هستند که حقوق انسان ها را از آنان سلب می کنند. در صورتی که فرزند ابیطالب هر جا که قدم گذاشت و سخنش شنیده شد و شمشیرش با نور خورشید درخشیدن گرفت استبداد و انحصارطلبی را متلاشی ساخت، و زمین را برای حرکت انسان ها هموار نمود، سپس خودش در دفاع از حقوق افراد و جوامع شهید شد پس از آنکه در طول زندگیش هزار بار شهید شده بود.
منـابـع محمدتقی جعفری- حکمت اصول سیاسی اسلام- صفحه 109-110
  • مm نصراصفهانی

اسلام دین رحمانی، فقه انسانی

مm نصراصفهانی | شنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۳۸ ق.ظ

یکی از پرسش‌های کلیدی که هر جریان فکری باید به آن پاسخ گوید، نحوة برخود با جریان‌های فکری رقیب یا مخالف خویش است. این پاسخ، دورنمایی که آن  جریان برای آینده ترسیم می‌کند را به خوبی روشن و قابل پیش‌بینی می‌سازد. در برابر پرسش فوق، همه جریان‌های فکری اسلامی، یک پاسخ آماده و واحد دارند که از قرآن کریم اخذ کرده‌اند و با خواندن این آیه: «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ»[۱] (فتح،۲۹) برخورد با کافر را شدید و برخورد با خودی‌ها را محبت‌آمیز اعلام می‌کنند. زمانی که از فقها، مرزبندی روشنی، برای مشخص کردن کسانی‌که باید با آنان برخورد شدید داشت و کسانی‌که باید با آنان با رحمت و شفقت برخورد کرد، خواسته شود، پاسخ‌ها به این پرسش نه تنها یکسان نیست بلکه از کثرت شگفت آوری برخوردار است. اولین اختلاف در پاسخ به پرسش یاد شده مربوط به مواضع شیعه و سنی نسبت به یکدیگر است.

این نوشته سعی دارد که مواضع شیعه نسبت به مخالفان خود را بررسی و مطالعه کند. پاسخ‌های داده شده به این موضوع در شیعه را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد. نظر فقهای قبل از صفویه، بعد از صفویه و معاصر. دیدگاه اکثر فقهای معاصر کم و بیش ادامه دیدگاه دوران صفوی است چون مبانی آنها، مبانی واحدی است. با توجه به اینکه به نظر نگارنده، پاسخی که آیت الله منتظری در اواخر عمر خود به این پرسش داده‌اند را می‌توان طلیعة انقلابی در کل فقه شیعه دانست، لازم دید دیدگاه ایشان در این خصوص با دیگر فقها مقایسه کرده و آثار و لوازم آن را مورد بررسی دقیق قرار دهد. در این نوشتار ابتدا پاسخ پنج تن از فقهای عظام شیعه در سه قرن اخیر را جویا می‌شویم آنگاه دیدگاه فقیه عالیقدر را به عنوان ششمین نظر مطرح کرده و آثار و در انتها پیامدهای اجتماعی هر یک از آن نظریات را مورد بحث قرار خواهیم داد.

شیخ یوسف بحرانی (۱۱۰۷-۱۱۸۴ ه.ق)

صاحب «حدائق» در کتاب خویش بحث مفصلی در این خصوص دارد. عنوان بحث این است: «فی هجاء المؤمن و الغیبة و حکم غیبة المخالفین‌» یعنی در هجو و غیبت مؤمنین و حکم غیبت مخالفین. از نظر اکثریت قاطع فقهای شیعه، «مخالفین» طیف وسیعی از مسلمان و غیر مسلمان را تشکیل می‌دهند که همگی تنها یک وجه مشترک دارند و آن این است که شیعه دوازده امامی نیستند، اعم از اینکه شیعه سیزده امامی، یازده امامی، ده امامی، هفت امامیِ اسماعیلی، چهار امامیِ زیدی، خوارج، اهل سنت و مشرک و کافر و غیره باشند. از نظر آنان اطلاق «مؤمن»، تنها بر شیعه دوازده امامی مجاز است. «هجو» را بدگویی و بیان معایب در شعر و غیر شعر دانسته‌اند. «غیبت» را اظهار چیزی دانسته‌‌اند که در عین اینکه حق است یعنی در آن شخص وجود دارد، بیان آن باعث ناراحتی و موجب خشم فرد مقابل شود.

صاحب «حدائق»، هجو و غیبت شیعه دوازده امامی را مطلقاً حرام و هجو و غیبت و لعن غیر شیعه دوازده امامی را مطلقاً مجاز اعلام می‌کند. او بر شهید ثانی اعتراض کرده است وی نمی‌بایست غیبت و هجو فاسق مؤمن را جایز می‌دانست و شاید علت جواز غیبت او به جهت نهی از منکر بوده باشد. پس در این صورت چنین هجوی باید تنها محدود به همان حد عمل گنهکار باشد. به نظر ایشان مؤمن تنها شیعه دوازده امامی شناسنامه‌ای است که اگر فاسق هم باشد نباید هجو شود یا از وی غیبت شود.

محقّق اردبیلی (متوفای ۹۹۸ ه.ق) در کتاب «شرح ارشاد» خود نگاه انسانی‌تری به موضوع داشته است چون وی معتقد بوده است که ظاهر و عموم کتاب و سنت حاکی از آن است که هجو، غیبت و لعن مؤمن و غیر‌مؤمن یعنی همه مسلمانان حرام است، هرچند این امور را برای کافر بی‌اشکال دانسته است. به نظر او آبروی مسلمان، همچون خون و مال آنها محترم است چنانکه مصادره اموال و کشتن کافر هم بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد، جایز نیست. مقدّس اردبیلی معتقد بود همانگونه که نمی‌توان مال مخالف را گرفت و قتل وی هم جایز نیست، خوردن آبروی او هم، که غیبت است، حرام است. البته به نظر وی عدم جواز غیبت مخالف دلیل بر درستی عقیده او نیست.[۲] این مواضع مقدس اردبیلی، بسیاری از فقها از جمله صاحب حدایق را آشفته ساخت و به خشم آورد به طوری که نوشت: ناپسندی کلام محقّق اردبیلی آنچنان گسترده و بدیهی است که قابل بیان نیست. او در کتاب «حدائق» شش دلیل در دیدگاه مقدّس اردبیلی آورده است: ۱- مسلمان بودن غیر شیعه دوازده امامی، قابل اثبات نیست و اخبار مستفیض عریض طویلی بر کفر آنان دلالت دارد. (ان ما ادعاه من الحکم بإسلامهم مردود، للأخبار المستفیضة و الآیات الطویلة العریضة، الدالة على الکفر) وی برای تأیید نظر خود اخباری را آورده است. ۲- به نظر او «أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً» دلالت بر این دارد که غیبت برادر مؤمن جایز نیست و بین شیعه و مخالف شیعه که در وی بویی از ایمان نیست برادری، قابل اثبات نیست. اخبار مستفیضه دلالت بر این دارند که دشمنی با آنان و اعلام برائت از آنها شرعاً واجب است: (لاستفاضتها بوجوب معاداتهم، و البراءة منهم.) او در اینجا هم، روایات مدّ نظر خود را ذکر نموده است. ۳- به نظر ایشان با توجه به نصّ آیات و اخبار، که دلالت آن چون عین‌الیقین واضح و روشن است، امامت از اصول دین است و هیچ فرقی بین کسی که به خدای سبحان و رسول او (ص) کفر می‌ورزد با کسی که به ائمه (ع) کفر می‌ورزد وجود ندارد. بنابراین مخالفین شیعه کافر هستند و هیچ بویی از اسلام به هیچ وجه من الوجوه از آنها برنمی‌خیزد: (انک قد عرفت ان المخالف کافر، لاحظ له فی الإسلام بوجه من الوجوه) ۴- به نظر ایشان دلیل مقدّس اردبیلی برای نفی غیبت لفظ «مسلم» در روایات است، حال آنکه هر جا در روایات لفظ «مسلم» هست، باید حمل بر مؤمن می‌کرد و مؤمن هم جز بر شیعه دوازده امامی قابل اطلاق نیست. ۵- به نظر صاحب حدائق با توجه به روایات بسیار که به آن اشاره کرده است، زنازادگی مخالفین از بدیهیات است. ۶- به نظر او اینکه مقدس اردبیلی گفته است، گرفتن مال مخالفین و قتل آنها جایز نیست، سخن بی‌پایه‌ای است، چون به اقتضای کفر آنان و همچنین دلالت اخبار بسیار، گرفتن مال و کشتن آنان جایز است ولی این کار به شرط این است که امنیت جانی خود شیعیان به خطر نیفتد: (ان الاخبار قد جوزت قتله و أخذ ماله مع الأمن و عدم التقیة) اگر چنین نمی‌شود نه به دلیل حرام بودن آن بلکه تنها به دلیل تقیه است. روایاتی که صاحب حدائق در اینجا به آن استناد کرده است همه مربوط به ناصبی است. البته به نظر او کلیه کسانی که همه دوازده امام از اهل بیت را قبول نداشته باشند و امکان آگاهی از آن را هم داشته باشند، ناصبی هستند: «ان الناصب عبارة عن المخالف غیر المستضعف» وجه روشن‌تر ناصبی از نظر او کسی است که اعتقاد به تقدم امامت ابوبکر و عمر بر حضرت علی (ع) داشته باشد: «ان مظهر النصب و العداوة، هو القول بإمامة الأولین»[۳]

محمد حسن نجفی (۱۱۶۶- ۱۲۲۸ه.ق)

صاحب جواهر بر حرمت هجو مؤمن، ادعای اجماع کرده است و می‌گوید به همین دلیل هم آزار مؤمن، ظلم به مؤمن، هتک حرمت مؤمن، عیب جویی مؤمن، میل به افشای فحشای مؤمن، غیبت مؤمن و سخن چینی از او نیز حرام است چرا که جان و مال و آبروی مؤمن محترم است. ایشان می‌افزاید در صورتی که کسی در کتابی و دیوان اشعاری مؤمنی را هجو کرد، محو آن و انکار آن هجو، بر مسلمانان واجب کفایی است. منظور صاحب جواهر نیز از مؤمن در اینجا، شیعه دوازده امامی شناسنامه‌ای است چون از نظر او هجو شیعه دوازده امامی فاسق را، تنها می‌توان به جهت مصلحت بالاتری جایز دانست و جز برای نهی از منکر که مصلحتی بالاتر است، هجو او جایز نیست.

به نظر ایشان، شیعه فاسق و گنهکار به مراتب بهتر از مؤمن مسیحی یا یهودی و یا مشرکِ درستکار است. از نظر صاحب جواهر، هیچ اختلافی بین علمای شیعه در جواز بدگویی، سب، لعن و شماتت مشرکین وجود ندارد: «لا خلاف فی جواز هجوهم و سبهم و لعنهم و شتمهم» از این جهت فرقی هم نیست که مشرک با مسلمان در حال جنگ باشد یا جنگی هم در کار نباشد. به نظر صاحب جواهر غیر شیعه دوازده امامی هم از نظر فقهی به مشرکین ملحق است. او تفاوتی نیز بین مخالفین قائل نیست و همه را با مشرکین در کفر اسلامی و ایمانی متحد اعلام می‌کند. صاحب جواهر می‌نویسد: غیبت مخالفینِ منکرِ حتی یکی از ائمه (ع) جایز است، به دلیل آشکاری و ظاهر بودن فسق آنان، چون آن‌چه آنان بر آن هستند بدترین فسق بلکه کفر است و هر آن‌که چنین باشد غیبتش بی‌اشکال است چه در مورد آن‌چه مرتکب شده و چه در مورد آن‌چه مرتکب نشده است یعنی تهمت زدن به وی نیز جایز است. ایشان می‌گوید اگر با آنها معامله مسلمان می‌شود صرفاً از سرناچاری و ضرورت است. اگر تقیّه مانع نشود بد‌گویی علنی از آنان از بزرگ‌ترین عبادات است: (هجاوهم علی رووس الاشهاد من افضل العباده العباد ما لم تمنع التقیه) غیبت از مخالفین، سیرة مستمرّ شیعه، در همة اعصار و همه شهرها بوده است و چه کاغذهایی که از آن پر نشده است چرا که این کار برای آنان از بزرگ‌ترین عبادات و عاملی برای تقرّب محسوب می‌شده است به‌طوری‌که این کار از ضروریّات و قطعیّات محسوب می‌شود: (یمکن دعوی کون ذلک من الضروریات، فضلاً عن القطعیات.)

صاحب جواهر، از فتوای مقدّس اردبیلی که غیبت کلیة مسلمانان را حرام دانسته است، اظهار شگفتی می‌کند. او می‌گوید شاید این سخنان وی ناشی از شدت تقدّس و ورع وی بوده است، حال آنکه تقدّس ایجاب می‌کند که انسان خبیر، از هم پشت شدن نصوص بلکه تواتر اخبار، لعن، سب و شتم آنان را عین تقدّس بداند چون در این اخبار این افراد مجوس امت اسلامی معرفی شده و شرّ آنان از مسیحیان بیشتر و از سگ هم نجس‌تر هستند: (تظافرت به النصوص، بل تواترت من لعنهم و سبهم و شتمهم و کفرهم و انهم مجوس هذه الامه, و اشر من النصارا و انجس من کلاب). او با اشاره به برداشت مقدّس اردبیلی از آیه حرمت غیبت می‌نویسد: چگونه برادریِ بین مؤمن و مخالف قابل تصوّر است در حالی که روایات متواتر و جمع آیات دلالت بر دشمنی و برائت از آنان دارد: (کیف یتصور الاخوه بین المومنین و المخالف، بعد تواتر الروایات و تضافر الایات فی وجوب معاداتهم و البرائه منهم). در انتها صاحب جواهر اظهار تعجب کرده که چقدر دور است فاصله مقدّس اردبیلی و امثال خواجه نصیر و علّامه حلی که معتقد به لزوم کشتن مخالفین بودند. سپس اظهار تأسف کرده و می‌گوید: حیف از وقت و عمری که صاحب حدائق، صرف ردّ نظریات سخیف محقّق اردبیلی کرد.[۴]

شیخ مرتضی انصاری (۱۲۱۴-۱۲۸۱ه.ق)

هجو «مؤمن» از نظر شیخ انصاری به ادلّه اربعه، حرام است چنانکه عیب جویی، طعنه‌زنی، خوردن گوشت (غیبت)، ملامت، افشای راز مؤمن همه گناه کبیره هستند و مهلک. از نظر ایشان بیان عیوبی که وجود دارد و آن‌چه وجود ندارد «هجو» است و هجو منحصر به شعر نیست. به نظر ایشان، هجو فساق از مؤمنین نیز حرام است چون روایات دالّ بر هجو، مربوط به اشخاص خارج شده از ایمان و کسانی است که فسق و گناه علنی دارند. به نظر شیخ، هجو شیعه فاسقِ بدعت‌گذار جایز است البته به‌شرطی که، در هجو اکتفا به عیوبی شود که در او موجود است، چون بهتان زدن به شیعه فاسق جایز نیست و نسبت به او نباید مبالغه کرد.

از نظر شیخ، هجو مخالف جایز است چون اصولاً مخالف حرمت ندارد و بهتان زدن به غیرشیعه بی‌اشکال است چون مصلحت نفرت ایجاد کردن از بدعت‌گذار از مفسدة دروغ بیشتر است: «فإنّ مصلحة تنفیر الخلق عنهم أقوى من مفسدة الکذب»

شیخ انصاری در بخش دیگری از کتاب «مکاسب»، غیبت از مخالف را همچون لعن مخالف جایز می‌داند چون به نظر او برادریِ مطرح شده در آیه غیبت شامل کسانی که برائت از آنها واجب است نمی‌شود. به نظر او آن‌چه از روایات استفاده می‌شود این است احکام اسلامی بر مخالف بار نیست: «عدم جریان احکام الاسلام علیهم» مگر کمی از آن، که چاره‌ای از آن نباشد و نظام اسلامی بر هم نخورد.[۵]

چنانکه مشاهده شد، اخباری‌گری صاحب حدائق تأثیر خود را بر اصولیون بزرگی چون صاحب جواهر و شیخ انصاری گذاشت و عملاً اندیشه اصولی مقدّس اردبیلی از صحنة فقه شیعه رخت بربست. از آن به بعد دیگران که در حوزه‌های علمیه مشغول درس خارج جواهر و مکاسب شدند تغییر محسوسی در نظرات صاحب جواهر یا شیخ انصاری ندادند. بد نیست در اینجا نظریات دو نفر از تأثیرگذارترین شخصیت‌های فقهی معاصر یعنی آیت الله خوئی و امام خمینی (ره) را هم به صورت مختصر بررسی کنیم.

آیت الله سید ابوالقاسم خویی (۱۲۷۸- ۱۳۷۱ه.ق)

آقای خویی شدت و حدّت مواضع سنتی فقها را نسبت به مخالفین حفظ کردند. به نظر ایشان هم مؤمن شخصی است که تنها به ائمه دوازده‌گانه ایمان داشته باشد و از اعوان و انصار آنان باشد و اگر تنها یکی از آنها را قبول نداشته باشد، غیبت وی جایز می‌شود: به نظر ایشان هجو، لعن، برائت، دشنام بسیار و تهمت بر آنها جایز است: (جواز لعن المخالفین، و وجوب البراءة منهم، و إکثار السب علیهم، و اتهامهم، و الوقیعة فیهم: أی غیبتهم.) از نظر ایشان در کفر این افراد شکی وجود ندارد چون بر طبق اخبار متواتر انکار ولایت ائمه (ع) حتی یکی از آنها و اعتقاد به خلافت غیر آنها و عقاید مخالف آنان مثل جبر و غیره همه موجب کفر، شرک و زندقه است: (بل لا شبهة فی کفرهم، لأن إنکار الولایة و الأئمة حتى الواحد منهم، و الاعتقاد بخلافة غیرهم، و بالعقائد الخرافیة، کالجبر و نحوه یوجب الکفر و الزندقة.) چنانکه که در روایات هست که ناصب اهل بیت، از یهود و نصارا بدتر است. خداوند پلیدتر از سگ خلق نکرده است و ناصب اهل بیت، از سگ پست‌تر و نجس‌تر است: (الناصب لنا أهل البیت شر من الیهود و النصارى، و أهون من الکلب، و أنه تعالى لم یخلق خلقا أنجس من الکلب، و أن الناصب لنا أهل البیت لأنجس منه.) به نظر آقای خوئی، غیبت آنان کمتر چیزی است که روایات بر آن به روشنی دلالت دارد. دلیل ایشان بر جواز غیبت مخالفان، سیره مستمر بین عوام و علمای شیعه است. سب و لعن ایشان در همه اعصار و امصار برای شیعه جایز و از ضروریات بوده است: (قیام السیرة المستمرة بین عوام الشیعة و علمائهم على غیبة المخالفین، بل سبهم و لعنهم فی جمیع الأعصار و الأمصار. بل فی الجواهر أن جواز ذلک من الضروریات‌) ایشان به کار بردن اصطلاح مسلمانی برای آنان را نوعی تقیه و تنها برای آسان شدن کار مسلمانان و حفظ جان شیعه دانسته‌اند. به نظر ایشان غیر شیعه دوازده امامی، فسقشان ظاهر و اعمالشان باطل است و هیچ برادری و پیوندی بین شیعه و آنان قابل تصور نیست.[۶]

امام خمینی (۱۲۸۱-۱۳۶۸ه.ق)

شدت موضع گیری امام خمینی در تئوری نسبت به دیگر علما کمتر و در عمل بسیار کم بود. این موضع به ویژه بعد از انقلاب تغییر محسوسی داشت. امام خمینی هم در خارج درس مکاسب خود، غیبت مؤمن را حرام ولی غیبت مخالف را جایز می‌دانند مگر به دلیل تقیه یا ملاحظه اموری دیگر. ایشان در نقدی به صاحب حدائق عنوان می‌کنند و می‌گویند: ما با صاحب حدائق در کافر یا مشرک قلمداد کردن مخالفان موافق نیستیم. نجاست آنها را نیز قبول نداریم چون اسلام با شهادتین ثابت می‌شود و برای مسلمانی ولایت اهل بیت شرط نیست. البته به نظر ایشان آنان مؤمن نیستند چون ایمان تا قبل از فوت رسول الله در اعتقاد به خدا و رسول خدا (ص) محدود می‌شد و بعد از پیامبر (ص) اعتقاد به امیر المؤمنین (ع) هم به موضوع ایمان افزوده شده است، بنابراین چون غیبت مؤمنان جایز نیست تنها غیبت شیعیان جایز نخواهد بود. به نظر ایشان غیر ما برادر ما نیستند ولو اینکه مسلمان هستند: «فغیرنا لیسوا بإخواننا و إن کانوا مسلمین» چون اخبار و روایات و اصول مذهب، برادری بین ما و اهل سنت را اثبات نمی‌کند. بین ما و آنها نه تنها برادری وجود ندارد، بلکه برائت از آنان و مذهب آنان و ائمه آنان بر ما واجب است: «الأخ لا تشملهم أیضا لعدم الأخوّة بیننا و بینهم بعد وجوب البراءة عنهم و عن مذهبهم و عن أئمّتهم، کما تدلّ علیه الأخبار و اقتضته أصول المذهب.» ایشان با استناد به سخنان صاحب جواهر می‌فرمایند: بنا بر آن‌چه ضروری مذهب ماست اهل سنت هیچ احترامی ندارند: «فلا شبهة فی عدم احترامهم بل هو من ضروریّ المذهب کما قال المحقّقون.» ظاهر ادلّه هم به نظر ایشان بر جواز افترا و قذف آنها دلالت دارد ولو مشکل بتوان آن را قبول کرد لذا افترا و قذف آنان انجام نشود بهتر است، با وجودی که سیرة قائم در عصر غیبت بر جواز افترا و قذف بوده است. با توجه به این تردیدها به نظر می‌رسد که ایشان فضا را مناسب بحث نمی‌دیدند لذا اظهار می‌کنند که صاحب جواهر خوب گفته است که بحث زیاد در مورد آنان تلف کردن عمر در واضحات است.[۷]

این سخنان امام مربوط به قبل از انقلاب بود اما در طول رهبری کشور ایشان به خوبی دریافته بودند که با این دیدگاه‌ها در نظام سیاسی بخشی از آن را اهل سنت تشکیل می‌دهند و باید با کشورهای مسلمان و غیر مسلمان تعامل سازنده داشت، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. ایشان نتیجه عمر فقهی و تجربیات اجرایی و سیاسی خود را در اواخر عمر در یک جمله خلاصه کرد و آن این بود که «روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعالت نداشته باشد، نمی‌تواند درک کند که اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست.» (صحیفه نور، ج۲۱، ص۱۰۰)

آیت الله منتظری (۱۳۰۱-۱۳۸۸)

کار نیمه تمام امام خمینی را شاگرد برجسته و حاصل عمر، ایشان تا حد قابل قبولی به انجام رسانید. با وجودی که عمر استاد به ایشان اجازه نداد تا فقه انسانی خود را کاملاً تدوین کنند با این حال، ایشان چه در زمانی که به بحث مکاسب محرمه شیخ انصاری مشغول شدند و چه در مصاحبه‌های پراکنده اواخر عمر‌، اصول اندیشه فقهی خود را که مبنایی نو در اندیشه فقهی شیعه محسوب می‌شود را مطرح کردند. ایشان در کتاب «انتقاد از خود» از اولین چیزی که اظهار تاسف می‌کنند این است که چرا دیر مبانی حقوق انسانی را وارد فقه کردند. ایشان می‌نویسند: «در بعد علمی یکی از مهم‌ترین اشتباهات ما این بود که حقوق انسان به ما هو انسان را در تحقیقات فقهی مورد عنایت قرار ندادیم و از سنت سلف صالح خود پیروی کردیم و برخی از بحث‌ها در باره کرامت و حقوق ذاتی بشر را سوغات غرب دانستیم، در حالی که بسیاری از این مسائل مأخوذ از شرع بلکه مورد تاکید آیات و روایات است و برخی دیگر لازم است مورد تحقیق و بررسی دقیق گیرد. من در آخرین درسهای خارج خود به طور گذرا به این مهم اشاره کردم.» (کتاب انتقاد از خود، ص۵۳) اصولی که ایشان به آن رسیده بود با اینکه از نظر مبنا با دیدگاه فقهای عظام گذشته یکی نبود ولی از نظر روش، خارج از روش فقهی و اجتهادی شیعه نبود بلکه دقیقاً مبتنی بر روش سنتی انجام گرفت.

ایشان در ضمن بحث از حرمت سب مؤمن، در درس مکاسب با فتوای جواز سب، هجا، هتک و غیبت غیر شیعة دوازده امامی شیخ انصاری و صاحب جواهر که با ارزش‌های پذیرفته شده ایشان از محکمات قرآن سازگار نبود، مواجه شدند. ایشان پس از  طرح نظرات آنان با اشاره به سخنان صاحب جواهر، سوالاتی را که ذهنشان را در خصوص هجو غیر مؤمن می‌گزید را چنین مطرح کردند: آیا نمی‌توان موارد جواز سب یا لعن در روایات را جزء موارد استثنایی تلقی کرد، نه مربوط به کل غیر شیعه دوازده امامی؟ آیا «انسان به ما هو انسان» حق و حرمتی از نظر جان و مال و آبرو ندارد و تنها ارزش موجود در جهان «ایمان» است؟ آری، ما ارزش ایمان را برای آخرت می‌پذیریم ولی از نظرحقوقی شهروندی و حقوق اجتماعی آیا فقط «مؤمن» حق دارد و بقیه انسانها هیچ حقی ندارند؟ چگونه می‌توان مال کافری که زحمت کشیده و چیزی را اختراع کرده است، محترم ندانست؟ آیا به جای تشکر از یک مخترع باید او را لعن کرد؟ آیا اگر انسانی به هیچ‌کس آزاری نرساند و رفتار معقولی هم داشت، حرمت ندارد و باید سب شود؟ آیا این فقه برای امروز قابل اجراست و مسلمانان از فقیه، فقه هزار سال قبل را می‌خواهند یا فقه امروزی را طالبند که حلال مشکلات امروز جامعه اسلامی باشد؟ خود ایشان در پاسخ می گویند: صاحب جواهر خیلی اصرار دارد که «غیرمؤمن» حرمت ندارد ولی ما می‌گوییم «انسانی» که گل سرسبد خلقت است حرمت دارد.[۸] (تقریر مکاسب، ص ۱۹-۳۰) به نظر ایشان آنگونه که از آیات و روایات استفاده می‌شود، انسان به ما هو انسان محترم است و دارای حقوق شهروندی است. از آیات و روایات اینگونه استفاده می‌شود که هجو و سب انسان به ما هو انسان حرام است مگر در موارد استثنایی و این استثنا هم شامل مؤمن و غیرمؤمن با هم است. (تقریر مکاسب، ص۱۹)

مهم‌ترین دلیل فقیه عالیقدر محکمات قرآن است، که متشابهات را به آن ارجاع داده‌اند از جمله این آیه از قرآن که: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً»  (اسراء، ۷۰) از نظر آیت الله صریح آیه فوق آن است که انسان ذاتاً نزد خدا احترام دارد. بنی‌آ‌دم تنها به اعتبار این که بنی‌آدم هستند، کرامت دارند. پس انسان به ما هو انسان شرافت دارد ولو این که این انسان کافر باشد. (تقریر مکاسب، ، ص۱۷) به نظر ایشان در قرآن دو نوع کرامت برای انسان درنظر گرفته شده است یکی کرامت اولیه ذاتی که «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ» بر آن دلالت دارد و دیگری کرامت ثانوی اکتسابی که «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَ أُنثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» (حجرات، ۱۳) بر آن دلالت دارد. بر طبق این آیه کسی که دین حق را قبول کند و دارای تقوای بیشتر باشد نزد خدا از درجات معنوی بیشتری برخوردار است و آنکه از بین ادیاد، دین بهتر را برگزیند از همین کرامت بهره بیشتر دارد. (پرسشهای دینی، ص۱۰۴-۱۰۵) کرامت ثانوی اکتسابی حاصل تلاش در کسب علم، عمل و تحصیل اخلاق حسنه است که از آن به «تقوا» و «قرب به خدا» تعبیر شده است. (همان، ص۳۸۲) به نظر ایشان دلالت آیه «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ» بر کرامت انسان بدیهی است ولی آیاتی دیگری که می‌توان به عنوان پشتوانه کرامت ذاتی به آن توجه کرد عبارت هستند از: ۱) وجود «روح الهی» در انسان. ۲)  احسن الخالقین بودن خداوند به خاطر خلقت «احسن المخلوقین» بودن انسان. ۳) مقام «خلیفة الهی» او است که سبب شد آدم به عنوان انسان، شایسته تکریم و تعظیم ۴) «مسجود فرشتگان» شود. (پرسشهای دینی، ص۱۷)

برداشت عمومی ایشان از آیات و روایات این است که: اسلام برای انسان با قطع نظر از رنگ، نژاد، زبان و مذهب حقوقی قائل است. این حقوق بعضاً طبیعی و فطری است مانند: حق حیات، حق فکرکردن و اظهار آن حق، حق انتخاب شغل، مسکن، همسر و نظایر این‌ها. بعضی از این حقوق هم که طبیعی نیست اجتماعی و مدنی است. در حقوق طبیعی همه افراد مساوی هستند اما در حقوق اجتماعی و مدنی ممکن است چنین نباشد چون بخشی از آن حقوق ناشی از تفاوت افراد در خلقت و استعداد‌های خدادادی و برخی مربوط به تلاش و فعالیت علمی و عملی افراد است. این‌گونه حقوق معمولاً منشا تکالیف و مسئولیت های اجتماعی است. (استفتائات، نشر سایه، ۱۳۸۳، ج۲، ص۴۳۰) از نظر ایشان حقوق بشر و کرامت ذاتی انسان دو اصل مورد احترام و مقبول اسلام است.  (مجازات های اسلامی و حقوق بشر، پاسخ به پرسش های دینی، ۱۳۸۹، ص۸۲)

نتیجه اینکه کرامت ذاتی انسانی، که به اصول انسانیت پاینده است، مستلزم یک سری حقوق مشترک اجتماعی برای «انسان» است. در این جهت تفاوتی بین مسلمان و غیرمسلمان وجود ندارد و انسانی که ایمان قوی‌تری دارد و از این حیث کامل‌تر است از حقوق بیشتری برخوردار نیست. (پاسخ به پرسش‌های دینی، ص ۷۷-۷۸) عرصه ارزش معنوی، ربطی به عرصه حقوقی ندارد به این معنا که ارزش معنوی فرد ( تقوا ) برای او حق ویژه و بیشتری در طبیعت یا جامعه، و از نظر قوانین ایجاد  نمی‌کند. (استفتائات، نشر سایه، ۱۳۸۳، ج۲، ص۴۳۱)

چنانکه امیرالمؤمنین (ع) هم انسان‌ها را دو صنف می‌کردند: یکی برادری دینی و دیگری هم‌نوع بودن بود و به مالک اشتر می‌فرمایند که باید احترام هر دو گروه را داشت: «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ» (نامه ۵۳) (تقریر مکاسب، ص۱۸) به نظر حضرت علی (ع) هم نوع بودن معادل هم کیش بودن است. (پاسخ به پرسش‌های دینی، ص۷۱) اینکه امام می فرمایند: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ» یعنی از عمق جان خویش مردم را دوست بدار، و قید اسلام در اینجا مدخلیت ندارد. (تقریر مکاسب، ص۱۸( قاعدتاً از روی تقیه هم نمی‌باید باشد.

با توجه به این مقدمات به نظر آیت الله، سب کردن انسان نزد خدا، چه نسبت به مؤمن چه غیرمؤمن، مذموم است. (تقریر مکاسب، ص ۱۷) ادله‌ای که ایشان برای این ادعای خود اقامه کرده ‌است قرآن، سنت و عقل است.

قرآن

۱- انسان صرف نظر از این که چه عقیده‌ای داشته باشد، احسن مخلوقات است: «ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» (مؤمنون،۱۴) چگونه می‌توان به چنین مخلوقی تحقیر و توهین روا داشت. (تقریر مکاسب، ص ۲۲ و۲۳)

۲- سب از آشکارترین اموری است که موجب فتنه و عداوت می‌شود و لذا نزد خدا منفور است: «وَ قُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا» (اسرار، ۵۳) (تقریر مکاسب، ص ۲۲ و۲۳)

۳- قرآن کریم می‌فرماید مشرکین را سب نکنید: «وَ لاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ» ( انعام ، ۱۰۸) (پاسخ به پرسش‌های دینی، ص ۱۴۴)

۴- تنقیص دیگران و سب دیگران از آشکارترین مصادیق لغو است و مؤمن مرتکب چنین لغوی نمی‌شود: «وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» (مؤمنون، ۳) اقتضای ایمان این است که مؤمن احدی را سب نکند. (تقریر مکاسب، ص۲۳)

۵- بر طبق این آیه «وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ»  (همزه، ۲) هرکس که همز و لمز کند یعنی پشت سر کسی یا رو در روی کسی او را شماتت کند کار ناپسندی انجام داده است.

۶- فقیه عالیقدر به نحو کلی یک مبنای اساسی از قرآن دارند و آن اصل رعایت انصاف و قسط نسبت به کلیه انسانها است. بر اساس این آیه از قرآن که: «لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ، إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن یَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (ممتحنه، ۸ و ۹) یعنی خدا شما را از کسانى که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده‏اند باز نمى‏دارد که با آنان نیکى کنید و با ایشان عدالت ورزید زیرا خدا دادگران را دوست مى‏دارد، فقط خدا شما را از دوستى با کسانى باز مى‏دارد که در [کار] دین با شما جنگ کرده و شما را از خانه‏هایتان بیرون رانده و در بیرون ‏راندنتان با یکدیگر همپشتى کرده‏اند و هر کس آنان را به دوستى گیرد آنان همان ستمگرانند. به نظر علّامه طباطبایی این آیه که مایه هم زیستی مسالمت آمیز همه انسانهاست بر اساس همان نگاه فقهی رایج با این آیه که بر طبل جنگ دائمی می‌کوبد یعنی این آیه نسخ شده است که: «فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُواْ لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَ أَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَ آتَوُاْ الزَّکَاةَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (توبه، ۵) یعنی چون ماه‏هاى حرام سپرى شد مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهى به کمین آنان بنشینید پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند راه برایشان گشاده گردانید زیرا خدا آمرزنده مهربان است. از نظر فقیه عالیقدر آیه نسخ نشده است چون در این صورت با بخش زیادی از آیات، از جمله سوره ممتحنه یاد شده، که احسان به کفاری را که متعرّض قتال با مسلمانان یا اخراج آنان از دیارشان و یا کمک به اخراج آنان نکرده‌اند را، مجاز می‌شمارد بلکه به آن ترغیب می‌کند، متعارض خواهد بود. ایشان می‌افزاید در صورت نسخ هم باید گفت نمی‌توان با کفاری که هیچ تعرضی به مسلمانان نداشته‌اند ابتدائاً و فقط به دلایل اعتقادی، به جنگ و قتال پرداخت. در این صورت «لَّسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِرٍ» (غاشیه، ۲۲) و امرت لاعدل بینکم و انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق که با تحمیل عقیده و جنگ و زور و کشورگشایی هرگز سازگار نیست، چه باید کرد؟  (حکومت دینی و حقوق انسانی، ص۶۶)

سنت

۱- در روایت صحیح ابی بصیر از رسول الله (ص) است که: «لا تسبوا الناس فتکسبوا العداوة منهم» ظاهر روایت گویای آن است که نهی ارشادی یعنی توصیه پیامبر (ص) اخلاقی است و ما را نسبت به عواقب عمل که عداوت و دشمنی است هشدار می‌دهد.  (تقریر مکاسب، ص ۱۸)

۲- در صحیحه ابن حجاج از امام در مورد دو نفر که یکدیگر را سب می‌کنند استفتا می‌شود؟ حضرت می‌فرمایند‌: آنکه شروع کننده است ظالم‌تر است: «فی رجلین یتسابان؟ قال البادی منهما اظلم» پس هر یک از سب کنندگان ظالم هستند. در آن قید مؤمن یا مسلمان ندارد. (تقریر مکاسب، ص ۲۳)

۳- در نهج البلاغه است که عدوای از اصحاب در جنگ با معاویه اهل شام را سب می‌کردند: امام فرمودند: من خوش ندارم که آنها را سب کنید: إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ وَ لَکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ کَانَ أَصْوَبَ فِی اَلْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی اَلْعُذْرِ وَ قُلْتُمْ مَکَانَ سَبِّکُمْ إِیَّاهُمْ اَللَّهُمَّ اِحْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَیْنِنَا» ( نهج البلاغه، ۲۰۶) به جای سب دعا کنید خونریزی نشود.

۴- پیشانی پیامبر را می‌شکنند و پیامبر دست به دعا بر می‌دارد که خدایا اینان نمی‌فهمند: اللهم فانه لایعلمون. حضرت آنان را سب نمی‌کند. (تقریر مکاسب، ص ۳۵ (هدف پیامبر اکرم (ص) ارتقاء کرامت های اخلاقی است.

هرفردی با آبرو و حیثیت اجتماعی خود می‌تواند منشا برکات و خدمات فراوانی در جامعه باشد. خرد کردن شخصیت اجتماعی هر فردی در ردیف اعدام فیزیکی او است. (پاسخ به پرسش‌های دینی، ص ۱۴۴)

عقل

۱- سب به حکم عقل، قبیح است و بر اساس قاعدة ملازمه حرام است. (تقریر مکاسب، ص۲۲) پس به حکم اینکه «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع» سب و بد از دیگران قبح است و در آن عقل تفاوتی بین مؤمن و غیر مؤمن نمی‌گذارد.

۲- «آن‌چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران نیز نپسند»، شامل کافر و مشرک و غیره هم هست لذا همانگونه که دوست نمی‌داریم به مقدسات ما بد گفته شود نباید به مقدسات آنها بد بگویم و با خود آنان نیز باید با اخلاق خوب برخورد کنیم. (پاسخ به پرسش های دینی، ص ۱۴۴)

بیشترین تکیه فقهای سنتی شیعه در مورد سب، هجو، تهمت و غیبت مخالف، روایاتی است که فقها نسبت به آن ادعای تواتر کرده‌اند. فقیه عالیقدر در این خصوص می‌فرمایند: آیت الله خوئی گفته‌اند که روایات در این مورد متواتر است ولی ما یک روایت بیشتر نیافتیم که «باهتوهم» داشته باشد و این هم به معنای مباحثه برای مبهوت کردن است. آقای خوئی «باهتو» به معنای خلاف واقع نسبت دادن را مسلّم گرفته است. من همه روایات را در وسائل، کافی و مستدرک دیده‌ام. ما یک روایت صحیح بیشتر نیافتیم که «باهتوهم» داشته باشد و این هم به معنای مباحثه برای مبهوت‌کردن آنها است. (تقریر مکاسب، ص ۳۵) درمورد اهل بدعت «فاظهروا البرائة» زیاد داریم یعنی اظهار برائت کنید. یعنی همنشین آنان نشوید و از آنان دوری کنید ولی این که او را زیاد فحش دهید روایتی جز این یک روایت نیست: « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَ الْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ.» این روایت مربوط به کسانی است در صدد خاموش کردن نور اسلام هستند و مانع هستند تا دیگران به حقیقت دست پیدا کنند. «باهتو» دو معنا دارد یکی تهمت زدن و معنای دیگر آن مبهوت کردن است تا طمع نکند که در اسلام فساد کند. به نظر ما باهتوه مثل این آیه از قرآن است «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» (بقره، ۱۸۵) و این هم مربوط به کسی است که قصد داشته باشد که در اسلام فساد ایجاد کند. مُبدع یا بدعتگذار در اینجا کسی است که می‌خواهد به اصل اسلام ضربه بزند. اما اگر یک مسأله اختلافی را مطرح کند که بدعت نیست. کاشف الغطا گفته است که اشرار مؤمن هم سبشان جایز نیست. (تقریر مکاسب، ص ۳۲). بدعت هم در جایی است که چیزی ضروری دین باشد چیزی که از ضروریات نیست، شخص، مُبدع تلقی نمی‌شود تا مشمول این روایت شود. اینجا که شک داریم کدام معنا را بگیریم، اصل عدم جواز سب است. علاوه بر این تشخیص مبدع بعد از پیامبر(ص) با جانشین پیامبر است لذا نمی‌توان گفت که هر کسی نسبت به هر نویسنده‌ای یا شخصی بتواند به عنوان مبدع اقدام کند. احکام اسلامی، عام مجموعی است یعنی می‌گوید باید چنین شود، نه اینکه هر کسی چنین کند. اینجا حاکم اسلامی باید نسبت به مبدع چنین کند. (تقریر مکاسب، ص ۳۳)

مرحوم ایت الله بروجردی می‌فرمود: با یک روایت ولو صحیح نمی‌توان فتوا داد. أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ بَاهِتُوهُمْ، در هیچ روایتی دیگر نیامده است. روشن نیست که آیا این روایت دقیقاً با همین تعابیر به کار رفته است یا خیر؟ اگر روایات زیاد بود می‌شد حدس زد ولی با یک روایت نه. نمی‌شود با یک روایت آیه قرآن: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ» (اسراء، ۷۰) را کنار بگذاریم. (تقریر مکاسب، ص۳۴)

تناقض درونی در این دیدگاه آیت الله منتظری به ویژه از زمانی که این مبنا را پذیرفتند به ندرت قابل مشاهده است و ایشان لوازم منطقی این دیدگاه را نیز پذیرفتند و بر مبنای آن فتوا دادند که بر خورد با مخالف جهت سرکوب عقیده انحرافی و وادار کردن مردم کافر به عقیده توحید و یا کشورگشایی و توسعه قلمرو حکومت اسلامی در اسلام وجود ندارد و اساساً در قرآن جهاد ابتدایی به آن معنا وجود ندارد. دستور جهاد و قتال پس از شروع قتال توسط دشمنان یا نقض پیمان و اخراج پیامبر (ص) از مکه و ایجاد فتنه نظامی و برای نجات مظلومان از دست ظالمان بوده است. (حکومت دینی و حقوق انسانی، ص۶۰) با توجه به اینکه امروزه کشورها قانون عدم دخالت در امور دیگر کشورها را امضا کرده‌اند حمایت از مظلومان را باید از طریقی غیر از دخالت نظامی انجام دهند چون مخالفت با معاهدات تعهد شده حرام است. (حکومت دینی و حقوق انسانی، ص۶۷ و ۷۳) برخورد و مقابله و مقاتله نسبت به مخالف در جایی است که مخالفین اقدام به اعمالی می کردند که حقوق دیگران را پایمال نموده و متعرض جان و مال یا ناموس مردم می شد. (حکومت دینی و حقوق انسانی، ص۵۰) ایشان معتقد هستند که اهل کتاب بالذات پاک هستند. (استفتائات ج۱، ص ۱۶۹) یا با اینکه بهائی‌ها اهل کتاب نیستند و احکام آنها را ندارند ولی آنان نیز مانند مانند سایر شهروندان انسان هستند و کسی حق ندارد بدون ارتکاب جرمی مزاحمتی برای آنان ایجاد کند. (استفتائات، ج ۳ ص ۴۱۳ و پاسخ به پرسش های دینی، ص۱۰۶)

نکته بسیار مهم در نوع برخورد با مخالفین چنانکه گفته شد، به نظر نگارنده آثار و چشم اندازی است که عمل به آن، جامعه را گرفتار خود می‌سازد و این نکته‌ای بود که فقیه عالیقدر هم به آن اشاره داشتند. ایشان می گویند: آیت الله خویی متوجه نیست که اگر به کسی تهمت زدیم و بعد مردم متوجه شدند ما بهتان زده‌ایم چه می‌شود. در این صورت مردم طرفدار شخص بدعت گزار می‌شوند و او را مظلوم می‌دانند. (تقریر مکاسب، ص ۳۵) آنان باید توجه کنند که پس از کشف خلاف، چه آثار سوئی برای اهل حق ایجاد شده و مقام و اعتبار و جایگاه آنان تا چه حد سقوط و تزلزل پیدا می‌کند.

کافی است که نظام از رسانه‌های خصوصی مثل منبرها و یا رسانه‌های عمومی مثل روزنامه‌ها و رادیو تلوزیون، بخواهد شیوه فقهایی غیر از آیت الله منتظری را پیشه خود سازند؛ در این صورت آنان چگونه می‌توانند اعتماد افکار عمومی را به خود جلب کنند. دیگر چه کسی روایات آنان نسبت به مخالفین را باور خواهد کرد و به اخبار و تحلیل‌های آنها اعتماد خواهد نمود. اجرایی شدن چنین فقهی چه آشوب، بحران و بی‌اعتمادی به بار خواهد آورد.

باز شدن راه فحش، لعن، نفرین تهمت و دیگر بداخلاقی‌ها، دیگر چه چیزی را برای هدف بعثت رسول خدا (ص) به جای می‌گذارد که می‌خواست خود و امتش کرامت‌های اخلاقی را تکمیل کنند. آیا با روش باطل می‌توان به حق رسید و هدف وسیله را توجیه می‌کند؟ در این صورت هر کس می‌خواهد مخالف خود را با تهمت و افترا از میدان به در کند و هتک حرمت و اسرار پنهان مردم آفتابی شود و چون طرف مقابل هم دست بسته نیست حرمتی برای مؤمن و غیر‌مؤمن و هیچ انسانی باقی نخواهد ماند.

به نظر می‌رسد شدّت و حدّت این فتاوا به تحریک دولت صفوی و در مقابل دولت رقیب خود یعنی دولت عثمانی انجام شده است. زمانی که محقق کرکی برای خوشایند شاه طهماسب صفوی کتاب «اسرار اللاهوت فی وجوب لعن الجبت و الطاغوت» را نوشت و همراهان وی به نوشته صاحب روضات الجنات در شرح حال ایشان، در کوچه و خیابان به بنی تیم و عدی لعن می‌فرستادند و معروف شده بود که شیعه مذهب جدیدی آورده است. خطر این فتاوا تنها شرایط بسیار مناسبی را برای فساد جامعه و گسترش جرم و جنایت و جنگ و خونریزی بین مسلمانان فراهم خواهد کرد، چنانکه امروز هم در خاورمیانه شاهد آن هستیم. چگونه ما ادعای حسن و قبح عقلی داریم و دروغی و تهمتی که ذاتا قبیح است را تنها حرمتش را اختصاص به شیعه دوازده امامی می‌دهیم؟ می‌خواهیم با غیر شیعه دوازده امامی مثل زیدی یمنی، اسماعیلی لبنانی، علوی سوری، وهابی عربستانی، سنی ایرانی، پاکستانی و فلسطینی، مشرک ژاپنی، چینی، هندی، مسیحی و یهودی اروپایی و آمریکایی چگونه تعامل کنیم. آیا باید آنان را مستحق سب، لعن، هجو، غیبت و تهمت بدانیم یا با آنان همچون یک انسان محترم برخورد کنیم تا آنها نیز با ما همچون انسانی محترم تعامل کنند.

آری، زمان جنگ  و رویارویی اقتضائات خاص خود را دارد و به نظر می‌رسد همه آیات و روایاتی که در آن توصیه به برخورد تند و خشن با مخالف شده است هم مربوط به همان شرایط استثنایی رویارویی و بر اساس قاعده مقابله به مثل بوده است اما ما نباید خشونت در اسلام را به عنوان قاعده تبلیغ کنیم بلکه باید راه آیت الله منتظری در دین رحمانی و فقه انسانی را پی گرفته و تکمیل کنیم.

البته که نباید پیگیری دین رحمانی و فقه انسانی به این صورت انجام گیرد که به همه جریان‌های فکری مخالف نمره صد داده شود. نمرات افراد همیشه بین صفر و صد است. طیفی نگاه نکردن آفتی است که متاسفانه همه کم و بیش گرفتار آن هستیم. شیوه فقهای گذشته این بود که به یک‌باره مرز قاطعی می‌کشیدند و می‌گفتند هر کس حتی یک امام را انکار کند نمره‌اش صفر است. کافر، مشرک، ناپاک، جایز القتل، جایز اللعن، قذف، غیبت، تهمت و غیره است. این نوع برخورد با شیوه قرآنی سازگار نیست. زمانی که گفته می‌شود «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ»[۹] (فتح، ۲۹) به این معنا نیست که انسان‌ها را به دو دسته مؤمن و کافر تقسیم کنیم و با همه مؤمنان با هر میزان وجه مشترک رحمت و شفقت و با همه کافران بدون در نظر گرفتن وجوه مشترک با شدت و حدّت برخورد کنیم چون کفر، شرک، نفاق و ایمان، توحید، صداقت و انسانیت ذو مراتب است. نوع برخورد با افراد، به میزان مراتب کفر و ایمان باید متفاوت باشد. علاوه بر این تنها ارزش و ضد ارزش در اسلام کفر و ایمان نیست و وجوه مشترک انسانی هم خود ارزش والایی است. خداوند برای انسان به ما هو انسان ارزش، شرافت و کرامت قائل است. زمانی که قرآن کریم می‌فرماید اگر پدر و مادر شما مشرک بودند و خواستند شما را به شرک متمایل کنند از آنها اطاعت نکنید و زیر بار زور نروید، نمی‌فرماید که با آنان با شدت هم برخورد کنید بلکه می‌فرماید حق ندارید که انسانیت را زیر پا بگذارید و با آنها برخورد غیر انسانی داشته باشید، باید با آنان برخورد پسندیده و انسانی داشته باشید: «وَ إِن جَاهَدَاکَ عَلى أَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا» (لقمان، ۱۵) این آیه به معنای این نیست که این حکم اختصاص به پدر و مادر دارد و عمو و خاله و دایی و همسر و فرزند و همسایه و همشهری و هم‌نوع را شامل نمی‌شود. آری همین پدر و مادر و عمو و خاله و همنوع اگر خواستند با زور سلاح شما را به شرک مجبور کنند باز شما نپذیرید و از حق آزادی دین و کرامت خود با سلاح دفاع کنید. زمانی که گفته می‌شود: «فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ» (ضحی، ۹-۱۰) در مورد خانواده یتیم و نیازمند مشرک و کافر  و مؤمن فرمان می‌دهد. بنابراین اساس برخورد و میران رحمت و شدت باید بر میزان وجوه مشترک استوار باشد. هر چه وجوه ایمانی و انسانی بیشتر شفقت و مهربانی بیشتر: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَ لاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَ لاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (آل عمران، ۶۴) مهم‌ترین وجه مشترک بین انسانها، وجوه مشترک انسانی است. رعایت حقوق مشترک انسانی که حق دین داری هم یکی از آنهاست می‌تواند جهانی با کمترین خشونت را به وجود آورد. هدف روابط اجتماعی هم باید در عین قیام برای توحید قیام برای تحقق حقوق انسانی باشد: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَ لاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَ اتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» (مائده،  ۸ ) آیه فوق قسط و عدل یعنی رعایت حقوق بشر را عین تقوای الهی دانسته است. هیچ کس نباید به خود حق دهد که به حقوق انسانی دیگری تعدی و ظلم روا دارد و هر کس مرتکب بی‌عدالتی و ظلم شد، چه مؤمن و چه کافر، باید به میزان ظلم وی با او با شدت عمل برخورد شود. جاذبه توحید برای مردم عصر پیامبر، به دلیل حساسیت پیامبر رحمت(ص) نسبت به حقوق و کرامت انسانی بود و این سنت تاریخ است که همواره این عباد رحمان بوده‌اند که با عملکرد خود مردم را به خدای رحمان جذب می‌کردند.


[۱]  محمد [ص] پیامبر خداست و کسانى که با اویند بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند.

[۲]  الظّاهر أنّ عموم أدلّة تحریم الغیبة من الکتاب و السّنّة یشمل المؤمنین و غیرهم، فإنّ قوله تعالى «وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً» إمّا للمکلّفین کلّهم، أو‌ المسلمین فقط، لجواز غیبة الکافر و لقوله تعالی بعده «لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً» و کذا الأخبار فإنّ أکثرها بلفظ النّاس أو المسلم. عموم أدلّة الغیبة و خصوص ذکر المسلم یدلّ على التّحریم مطلقا، و أنّ عرض المسلم کدمه و ماله، فکما لا یجوز أخذ مال المخالف و قتله لا یجوز تناول عرضه الّذی هو الغیبة، و ذلک لا یدلّ على کونه مقبولا عند اللّه، کعدم جواز أخذ ماله و قتله کما فی الکافر. و لا یدلّ جواز لعنه بنصّ، على جواز الغیبة مع تلک الأدلّة …و هو ظاهر. و أظنّ أنی رأیت فی قواعد الشهید ره «أنّه یجوز غیبة المخالف من حیث مذهبه و دینه الباطل و کونه فاسقا من تلک الجهة لا غیر، … و لا شک أنّ الاجتناب أحوط. (اردبیلى، احمد بن محمد، مجمع الفائده و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، ۱۴ جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم – ایران، اول، ۱۴۰۳ ه‍.ق، ج‌۸، ص ۷۶-۷۹‌.)

[۳]  بحرانى، آل عصفور، یوسف بن احمد بن ابراهیم، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، ۲۵ جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم – ایران، اول، ۱۴۰۵ ه‍.ق، ج ۱۸، ص۱۴۶-۱۵۹٫

[۴]  النجفی، محمد حسن, جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، موسسه المرتضی العالمیه، بیروت، ۱۴۱۲، ج۸، ص۳۴-۳۵٫

[۵]  انصارى دزفولى، مرتضى بن محمد امین، کتاب المکاسب، ۶ جلدی، کنگره جهانى بزرگداشت شیخ اعظم انصارى، قم – ایران، اول، ۱۴۱۵ ه‍.ق، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۹ و ج۲، ص۱۱۷-۱۲۱٫

[۶]  خویی، سید ابولقاسم، مصباح الفقاهه، المطبعة الحیدریه، نجف، ۱۹۵۴م و ۱۳۷۴ق. ج۱، ص۳۲۳-۳۲۴

[۷]  خمینى، سید روح اللّه موسوى، المکاسب المحرمة، ۲ جلد، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى قدس سره، قم – ایران، اول، ۱۴۱۵ ه‍ ق، ج۱، ص۳۷۶-۳۸۰

[۸]  حقوق بشر یا حقوق مومنان، تقریر درس ایت الله منتظری از مکاسب محرمه، تنظیم از عماد الدین باقی که خلاصه آن هم در روزنامه شرق شماره ۷۹ در تاریخ ۱۱/۹/۱۳۸۲منتشر شد.

[۹]  محمد [ص] پیامبر خداست و کسانى که با اویند بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند.


http://www.m-nasr.com/

  • مm نصراصفهانی

کدام اسلام را باور کنیم؟ اسلام داعش، طالبان، شیعه، سنی یا ...

مm نصراصفهانی | شنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۲۹ ق.ظ

آبی که از چشمه می جوشد، ممکن است به دهها مسیر وارد شود. و در هر مسیری هم ممکن است با چیزهایی مخلوط شده و آلودگی هایی کسب کند. و اگر بخواهیم همان آب اصلی چشمه را داشته باشیم، باید مستقیم به سراغ سرچشمه برویم و از آنجا بهره بگیریم. یا آنکه مسیری سالم و تمییز برای آن قرار داشته باشد و صرفا از همان مسیر استفاده کنیم.

سرچشمه اسلام، وحی ای است که از جانب خدا به رسولش (صلی الله علیه و آله) نازل شده و این وحی به نام قرآن، همچنان در اختیار ما قرار دارد و این همان سرچشمه ای است که می توان مستقیم به سراغ آن رفت و از آن بهره برد.

البته در همان سرچشمه هم اگر ظرف یا دستی که با آن آب برداشته می شود، کثیف و آلوده باشد، نمی توان توقع بهره مندی از آب سالم را داشت. پس حتی در جایی که مستقیم به خود قرآن مراجعه می کنیم، باید ذهن خود را از پیش داوری ها، نگاه های بخشی و ... رها سازیم. و هر گونه اضافاتی که از جانب خودمان است را کنار گذاشته و صرفا در صدد فهم معنای اصلی قرآن باشیم. و الا از قرآن هم بهره ای نمی بریم. و ظلم های ما، شفا را به مایه خسران مبدل می سازد. که:

باران که در لطافت طبعش هیچ سخن نیست            در باغ لاله روید و در شوره زار، خس

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً (۸۲ اسراء) و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى‏کنیم و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمى‏افزاید.

اما همه نیازها از خود سرچشمه تامین نمی شود و دلایلی انسان را مجبور می کند که از آب چشمه، در شکلهای دیگر استفاده کند. اینجاست که مفسران معصوم قرآن، در دسترس ما هستند.

عصمت شان همان عاری بودن از هر گونه آلودگی است که آب چشمه را کثیف نکنند. و مفسر بودنشان برای آن است که اگر ما دست مان به خود سرچشمه نرسید، آب را پس از طی مسیر در اختیار ما قرار دهند. که اگر ما نمی توانیم بفهمیم فلان حکم در کجای قرآن است، معصوم مفسر آن را برای ما تشریح می کند. که هر چه می گویند از باب تعلیم قرآن و تفسیر آن است:
أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَة (۱۵۱ بقره) رسولى از خودتان در میان شما فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک کند و به شما، کتاب و حکمت بیاموزد.

و این مسیر پاک و زلال، به درازای تاریخ قرار داده شده است که حتی در زمان غیبت هم با القاء و تعلیم های خاص، امت را از آب سالم، سیراب می سازند.

و با توجه به روشن بودن اصل و اساس، هر آنچه هست، باید با همان اصل و اساس سنجیده شود. اگر آبی ناگوار است، باید بنگریم این ناگواری از سرچشمه بوده، یا آنکه بعدا و در طی مسیر ایجاد شده است.

پس داعش، طالبان، شیعه و سنی و ... همه با قرآن و مفسر معصوم سنجیده می شوند. که آیا ناخالصی هایی بر اصل افزوده اند یا آنکه نسخه اصیل را دارند. و اگر کسی بخواهد مسیر وارونه برود، قطعا گمراه می شود که از آب مسیرها، نمی توان حقیقت آب سرچشمه را نشان دهد.

و اگر امروز هم بدعت ها و انحرافات و تحریفات امثال داعش روشن باشد، همیشه مطلب این قدر واضح نیست که زمانی همسر و یاران پیامبر (ص) در مقابل داماد ایشان ایستادند. و آنان که مسیر را وارونه می پیمودند، سرگردان شدند که این نسخه شفا بخش برایشان صادر شد:

قال أمیر المؤمنین علیه السلام: «إنّ دین اللّه لا یعرف بالرجال بل بآیة الحقّ، فاعرف الحقّ تعرف‏ أهله‏». ( کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج‏۱، ص: ۱۵۷) دین خدا با افراد شناخته نمی شود. بلکه باید آیات حق را مد نظر قرار داد. و اگر کسی حق را بشناسد، اهل آن را هم خواهد یافت.

  • مm نصراصفهانی

جنگ در قلب پاریس180 نفر کشته شدند/

مm نصراصفهانی | شنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۴ ق.ظ
رادیو اسلام :داعش رسما مسئولیت اقدامات تروریستی پاریس را بر عهده گرفت.
پلیس پاریس اعلام کردکه دراثر دو تیراندازی و سه انفجار در حدود ساعت 22 جمعه شب به وقت محلی درناحیه های 10 و 11 پاریس، دستکم 30 نفر کشته شدند که بامداد شنبه تعداد کشته ها به 180 نفر و تعداد گروگانها به 100 نفر افزایش یافت، رییس جمهوری فرانسه و وزیرخارجه آلمان در استادیوم بودند.
رسانه‌های فرانسه، بامداد شنبه از وقوع دو انفجار در نزدیکی «ورزشگاه استاد دو فرانس» خبر داده‌اند. همچنین سومین گزارش‌ از بحران پاریس مربوط به تیراندازی دو مرد مسلح به شرکت‌کنندگان در یک کنسرت موسیقی منتشر شد.

گروه تروریستی داعش در صفحات اجتماعی خود با به عهده گرفتن مسئولیت این اقدام تروریستی اعلام کرده است که «این حملات ۱۱ سپتامبر فرانسه است.»

گزارش‌ها حاکی از کشته شدن ده‌ها نفر در حملاتی است که به طور همزمان در چندین نقطه از پاریس به وقوع پیوسته‌اند. اولین اتفاق، هنگامی رخ داد که یک مرد مسلح به کلاشنیکف، چندین نفر را در رستورانی پرازدحام به قتل رساند و هفت نفر را زخمی کرد.

پس از آن گزارش شد دست‌کم دو انفجار در نزدیکی ورزشگاه «استادو فرانس»، جایی که مسابقه فوتبال بین آلمان و فرانسه در حال برگزاری بود، به وقوع پیوسته است. این اتفاق در حالی رخ داد که ساعاتی پیشتر گزارش شده بود که به دنبال تهدید تروریستی تیم فوتبال آلمان، هتل محل اقامت بازیکنان تیم ملی این کشور تخلیه شده بود.

سومین گزارش‌ از بحران پاریس مربوط به تیراندازی دو مرد مسلح به شرکت‌کنندگان در یک کنسرت موسیقی منتشر شد. گزارش‌ها حاکی است این دو مرد مسلح دست‌کم ۲۰ گلوله به سمت جمعیت شلیک کردند و نزدیک به ۱۰۰ نفر از حاضران را گروگان گرفتند. این گروگان‌گیری در نزدیکی مرکز هنری «باتاکلان» انجام شده است.

پلیس فرانسه، ساعت‌ها بعد، اعلام کرد که حملات تروریستی دست‌کم در هفت نقطه پاریس به وقوع پیوسته است.

شمار تلفات، لحظه به لحظه تغییر کرد. اولین گزارش‌ها از کشته شدن دست‌کم ۱۸ نفر در جریان این اتفاقات حکایت داشت، اما این رقم، تقریباً هر لحظه تغییر کرد.

گزارش زیر، تحولاتی است که لحظه به لحظه از وقایع بامداد شنبه پاریس در رسانه‌های معتبر بین‌المللی منتشر شده است.

۶:۳۳: «اشتون کارتر»، وزیر دفاع آمریکا در بیانیه‌ای، حوادث بامداد شنبه پاریس را «وحشتناک و وحشیانه» خواند و گفت: «این حملات، فراتر از حمله به ملت یا مردم فرانسه بوده‌اند، بلکه آنها تهاجم به ارزش‌های انسانی مشترک ما هستند.»

۶:۳۱: خبرگزاری فرانسه، نقشه مربوط به هفت نقطه‌ای که در آنها حملات تروریستی انجام شده را منتشر کرد.

 

 

 06:20: پلیس آمریکا در برخی از شهرهای آمریکا تدابیر امنیتی اتخاذ کرده است. نیویورک، شیکاگو و بوستون، از جمله شهرهای هستند که این تدابیر در آنها اتخاذ خواهد شد. 

06:08: «اسپوتنیک» از قول پلیس فرانسه به جزئیات بیشتری از کشته شدن حمله‌کنندگان به سالن کنسرت «باتاکلان» اشاره کرد. به گفته پلیس، گروگان‌گیرها در این سالن کنسرت چهار نفر بوده‌اند که سه نفر از آنها همزمان با نزدیک شدن نیروهای امنیتی فرانسه، خود را با کمربندهای انفجاری منفجر کرده‌اند.  

05:51: خبرگزاری فرانسه، گزارش‌های پیشین مبنی بر کشته شدن چهار افسر پلیس در جریان آزادسازی مرکز هنری «باتاکلان» را رد کرد و گفت که منظور از چهار نفر کشته شده، نفرات گروگان‌گیر بوده است. 

05:48: «جان کری»، وزیر خارجه آمریکا، حملات پاریس را محکوم کرد و آن را «تهاجم به بشریت و انسان‌های آزادی‌دوست» خواند.

وزیر خارجه آمریکا اضافه کرد کشورش از فرانسه حمایت خواهد کرد. 

05:41: چراغ‌های مرکز تجارت جهانی در نیویورک، برای اعلام همبستگی با فرانسه به رنگ پرچم این کشور در آمد. 

 

05:29: روزنامه انگلیسی گاردین گزارش داده چهار نفر از مقامات فرانسه - که احتمالاً پلیس هستند - در عملیات آزادسازی گروگان‌ها از مرکز هنری «باتاکلان» کشته‌ شده‌اند. 

گزارش‌های اولیه می‌گویند چهار افسر پلیس کشته شده‌اند، اما این اخبار هنوز تأیید نشده است. (برای مشاهده اخبار تکمیلی، خبر ساعت 5:51 را هم ببینید).

05:10: خبرگزاری فرانسه از قول دادستان این کشور گزارش داد پنج نفر از افراد مهاجم در مناطق مختلف تحت حمله «احتمالاً» کشته شده‌اند. 

پیشتر شبکه خبری العربیه گزارش داده بود که دو نفر از مهاجمان در مرکز هنری «باتاکلان» کشته شده‌اند.

گزارش‌های پیشین همچنین حاکی است که دست‌کم یکی از حملات انجام شده در نزدیکی ورزشگاه «استادو فرانس»، حمله انتحاری بوده است. گزارش‌ها درباره تعداد نفرات مهاجم و اینکه چه تعداد از آنها ممکن است متواری باشند، هنوز متناقض است. 

05:08: مردم با حضور در خیابان‌های پاریس پلاکاردهایی به دست دارند که روی آنها نوشته شده است: «نترسیده‌ایم.»

 

05:03: تصاویری از آتش‌سوزی در اردوگاه پناهندگان فرانسه منتشر شده است. برخی از کاربران اجتماعی با انتشار تصاویری نظیر تصویر زیر مدعی هستند اردوگاه پناهندگان فرانسه در شمال این کشور به آتش کشیده شده است. 

 

04:49: فرانسوا اولاند، در مرکز هنری «باتاکلان» حضور یافت و گفت فرانسه در نبرد با تروریست‌ها، مماشات نخواهد کرد.

04:48: جولیان بی‌شاپ، وزیر خارجه استرالیا حوادث پاریس را «جمعه سیاه» برای جهان خواند. 

04:43: اولاند ارتش این کشور را برای مقابله با این حملات فراخواند. بنا به گزارش خبرگزاری فرانسه، آقای اولاند، دستور اعزام 1500 سرباز به پاریس را صادر کرد. 

04:40: عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهور مصر حملات پاریس را محکوم کرد و گفت تروریسم شکست خواهد خورد. 

04:37: عربستان سعودی، خواستار همبستگی بین‌المللی با پاریس شد. 

04:37: کویت با صدور بیانیه‌ای حملات تروریستی پاریس را محکوم کرده و آن را مغایر با ارزش‌های ادیان آسمانی دانست. 

04:33: به گزارش الجزیره، اتحادیه سازمان‌های اسلامی اروپا، حملات پاریس را محکوم کرد. شورای مسلمانان فرانسه هم با «نفرت انگیز و ذلت‌بار» خواندن این حملات آنها را محکوم کرد.

04:21 شبکه تلویزیونی فرانس بیست و چهار در خبری گزارش داد حملات پاریس در هفت نقطه مختلف صورت گرفته است. (نقشه مربوط به این هفت نقطه را در خبر ساعت 6:31 ببینید.)

04:19: ناتو حمایت خود را از دولت فرانسه در مبارزه با تروریسم اعلام کرد. 

 04:16: شرکت «امریکن‌ ایرلاینز» آمریکا با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد یکی از پروازهای خود به مقصد فرودگاه «شارل دوگل» پاریس را لغو کرده است. 

04:04: آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، حملات فرانسه را محکوم و با دولت پاریس اعلام همبستگی کرد. 

04:00: شبکه خبری العربیه اعلام کرد سه فرد مهاجم به مرکز موسیقی فرانسه کشته شده‌اند. 

03:54: آسوشیتدپرس از قول یک مقام پلیس فرانسه گزارش داد دست‌کم 100 نفر در داخل مرکز کنسرت پاریس کشته شده‌اند. خبرگزاری فرانسه هم لحظاتی بعد این خبر را تأیید کرد. در صورتی که این خبر تأیید شود، شمار کشته‌شدگان دست‌کم 143 نفر است. 

 

03:50: وزارت خارجه فرانسه اعلام کرد فرودگاه‌های این کشور باز خواهند بود و پروازها و حرکت قطارها متوقف نخواهد شد.

03:44: گروگان‌گیری پایان یافت و گروگان‌ها در حال خروج هستند. اولین تصاویر از آزادسازی گروگان‌ها از مرکز هنری «باتاکلا» در زیر منتشر شده است.  

 03:42: جاستین ترودو، نخست‌وزیر کانادا حملات پاریس را محکوم کرد. 

03:37: سفر اولاند به ترکیه برای شرکت در نشست گروه 20 لغو شد.

03:25: رسانه‌ها از کشته شدن دو نفر از گروگان‌گیران در سالن کنسرت باتاکلان خبر داد. 

03:17: شبکه خبری سی‌ان‌ان، تعداد کشته شدگان، را 43  نفر اعلام کرد. 

03:10: شبکه العربیه در خبری فوری شمار گروگانگیران در سالن کنسرت باتاکلان پاریس را حدود 12 نفر اعلام کرد.

03:08: بان‌کی‌مون، حملات فرانسه را محکوم کرد و آن را به خانواده‌های قربانیان تسلیت گفت. 

03:02: در آلمان، مردم به خیابان آمده و فریاد می‌زنند: «آلمان با فرانسه است.»

 02:59: ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، حملات پاریس را تسلیت گفت و اضافه کرد مسکو آماده است به فرانسه برای تحقیق در زمینه این حمله تروریستی کمک کند. 

02:58: رئیس فدراسیون فوتبال فرانسه می‌گوید سه نفر در بمب‌گذاری و حمله انتحاری در نزدیکی ورزشگاه محل برگزاری مسابقه فوتبال فرانسه و آلمان کشته شدند. 

02:54: تماشاگران در حال خروج از ورزشگاه هستند. 


02:52: این اولین بار است که در سر تا سر فرانسه، اعلام وضعیت اضطراری می‌شود. 

02:44: فرانس‌24 گزارش داد انفجار در نزدیکی استادیوم حمله انتحاری بوده است. مطابق این گزارش، در نزدیکی این ورزشگاه، دو حمله انتحاری و یک بمب‌گذاری به وقوع پیوسته است. 

 

02:43: فرانس 24 گزارش داد برخی از نفرات گروگان گرفته شده پیام‌هایی در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده‌اند مبنی بر اینکه تروریست‌ها در حال کشتن مردم، یکی پس از دیگری هستند. برخی از رسانه‌های بین‌المللی همچنین از قول برخی از نفراتی که توانسته‌اند از محل گروگان‌گیری خارج شده‌اند، اظهاراتی مشابه مطرح کرده‌اند. 

02:35: رسانه‌ها از قول یک شاهد عینی مدعی شده‌اند یکی از افراد حمله‌کننده، هنگام تیراندازی فریاد زده: «این برای سوریه است.»

 

02:29: فرانسوا اولاند، رئیس‌جمهور فرانسه با اعلام وضعیت اضطراری در سر تا سر این کشور اعلام کرد مرزهای این کشور، بسته خواهد شد.  وی گفت هدف از این اقدام، جلوگیری از خروج تروریست‌ها از فرانسه است. 

اولاند با بیان اینکه ما به دنبال آن هستیم که حمله جدید روی ندهد اضافه کرد نیروهای ویژه، عملیات برای یافتن مرتکبان این حمله را آغاز کرده است. 

اولاند همچنین گفت که می‌داند مهاجمین از کجا آمده‌اند. اولاند ارتش را برای مقابله با تروریسم در پاریس فراخواند. 

02:13: «باراک اوباما»، رئیس‌جمهوری آمریکا، حملات پاریس را محکوم کرد. وی گفت: «شاهد تلاشی ظالمانه برای ایجاد رعب و حشت در میان شهروندان بی‌گناه هستیم. این نه فقط حمله به پاریس، نه حمله به مردم فرانسه، بلکه حمله به بشریت و ارزش‌های جهانی‌ای است که ما در آن سهیم هستیم.»

رئیس‌جمهور آمریکا گفت دولت این کشور آمادگی دارد هر کمکی که فرانسه می‌خواهد را در اختیار آن کشور قرار دهد. وی فرانسه را قدیمی‌ترین متحد آمریکا خواند که همواره در کنار این کشور بوده است و بر آمادگی آمریکا برای کمک به پاریس در نبرد با تروریسم تأکید کرد.

رئیس‌جمهور آمریکا گفت: «ما هنوز نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاده؛ ما با مقامات فرانسه در تماس بوده‌ایم تا به خانواده‌های کشته‌شدگان تسلیت بگوییم.»

اوباما با بیان اینکه وضعیت هنوز سیال است تصریح کرد: «من ترجیح داده‌ام هنوز با رئیس‌جمهور اولاند تماس نگیرم چون انتظارم این است که او در حال حاضر بسیار پرمشغله باشد.» 

02:12: برخی رسانه‌های بین‌المللی، از جمله العربیه می‌گویند دست‌کم 60 نفر در حملات پاریس کشته شده‌اند. رسانه‌های فرانسه کماکان، تعداد کشته‌شدگان را 35 نفر اعلام می‌کنند. 

02:10: فیلمی منتشر شده که صدای لحظه انفجار در حین برگزاری مسابقه فوتبال آلمان و فرانسه را نشان می‌دهد.

01:56: شمار تلفات در بحران فرانسه به دست‌کم 40 نفر افزایش یافته و گزارش‌هایی از خشونت در داخل پاریس و حومه آن وجود دارد. 

01:50: دیوید کامرون، نخست‌وزیر انگلیس می‌گوید از حوادث امشب در پاریس، «شوکه شده است.»

01:49- خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داد شمار تلفات حملات فرانسه، اکنون به 30 نفر افزایش یافته است.

01:38- تلویزیون فرانسه می‌گوید استادیوم «استاد دو فرانس»، به دلایل امنیتی تعطیل شده و از خروج ده‌ها هزار تماشاگر جلوگیری به عمل آمده است. تماشاگرها وارد زمین بازی شده‌اند.

01:33:  دیدار دوستانه فرانسه و آلمان در ورزشگاه «استاد دو پاریس» که از ساعت 23:30 دقیقه آغاز شده بود با نتیجه دو بر صفر به سود فرانسه به پایان رسید. 

01:32- پلیس فرانسه می‌گوید دست‌کم 26 نفر در این حملات کشته شده‌اند. 

01:09: خبرگزاری فرانسه گزارش می‌دهد فرانسوا اولاند، رئیس‌جمهوری فرانسه از ورزشگاه استادو فرانس خارج شده است.


  • مm نصراصفهانی

مهم‌ترین مشکل این روزهای مردم ایران چیست؟

مm نصراصفهانی | پنجشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۴۰ ق.ظ
مهم‌ترین دغدغه این روزهای شما چیست؟ خیلی‌ها از مشکلات اقتصادی در کشور سخن می‌گویند. جوانان مسائل مهم‌تری چون اشتغال، ازدواج و مسکن را مطرح می‌کنند. رکود در بازار و کاتالیزورهایی که دولت برای خروج از رکود در نظر گرفته، این روزها دغدغه خیلی‌هاست.

البته مسائل اقتصادی همواره و در هر دولتی، مهم‌ترین دغدغه مردم بوده؛ اما بسیاری دیگر هم فارغ از مسائل اقتصادی با استناد به آمارهای عجیب و غریبی که هر ازگاهی از سوی مسئولان مطرح می‌شود، مسائل فرهنگی را مهم‌ترین مشکل این روزهای جامعه می‌دانند. آمارهای وحشتناک طلاق، افزایش جرم و جنایت و بی بندو باری‌های اخلاقی تنها بخش کوچکی از دریای بزرگ این موضوعات است که توجه بخشی از جامعه ایرانی را به خود اختصاص داده است.

به جز مسائل اقتصادی و فرهنگی موضوعاتی مانند عدم توسعه‌یافتگی، نبود زیرساخت‌‎ها و بسترهای مناسب در کشور و هدر رفت استعدادها و پتانسیل‌های ناب کشور، مشکلات جامعه مدنی و تلاش‌هایی برای حل و فصل آن‌ها و ... شاید مهم‌ترین موضوعات از دریای بزرگ دغدغه‌های مردم ایران باشد که در محاوره‌های عمومی به آن اشاره می‌شود.
  • مm نصراصفهانی

پیش بینی قرآن در خصوص نتایج مذاکرات 5+1

مm نصراصفهانی | سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۴۵ ب.ظ

مقدمه: وَ لَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً)؛ (نساء: 14) 
و خداوند هرگز بر [زیان [مؤمنان برای کافران راه [تسلطی] قرار نداده است.

درحالی نمایندگان ایران به مذاکرات ادامه می دهند که پس از اینکه جهان متقاعد شده است ایران به دنبال سلاح هسته ای نیست، آمریکا بهانه نظارت بر تاسیسات نظامی را مطرح کرده و آن را شرط برداشتن تحریم ها کرده است. اگرچه در مسائل هسته ای امتیازات باورنکردنی فراوانی را به طرف های غربی داده است لکن هیچ تضمینی نیست که کوتاه آمدن بر سر نظارت بر تاسیسات نظامی آخرین بهانه آمریکا باشد. این مسئله را کارشناسان سیاسی بارها تذکر داده بودند. لکن به نظر می رسد برخی دست ها در دولت آقای روحانی به عنوان اهرم فشاری هستند تا خواسته های غرب را به دولت ایران تحمیل کنند.

آیه های قرآن در مورد عقب نشینی نکردن در برابر دشمنان:

اما خداوند متعال در قرآن کریم در مورد خواسته های پی در پی و بهانه گیری های زیاد از حد مسیحیان و یهودیان در مورد مسلمانان اینگونه می فرماید:

وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ ﴿۱۲۰﴾
ترجمه: و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضى نمى‏شوند مگر آنکه از کیش آنان پیروى کنى بگو در حقیقت تنها هدایت‏خداست که هدایت [واقعى] است و چنانچه پس از آن علمى که تو را حاصل شد باز از هوسهاى آنان پیروى کنى در برابر خدا سرور و یاورى نخواهى داشت (۱۲۰)
همچنین در سوره بقره آیه 217 خداوند می فرماید: وَلاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىَ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ
ترجمه: و آنان پیوسته با شما مى‏جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند.

در مذاکرات هسته ای هم تا کنون اوضاع به همین شکل بوده است. ابتدا می گفتند غنی سازی در راستای بمب اتمی نباید داشته باشید. بعد از آن می گویند هرگونه تحقیقات و توسعه را باید تعطیل کتسلیحات موشکی ایراننید. حالا می گویند ما باید به تاسیسات نظامی ایران نیز نظارت داشته باشیم. در قدم دوم خواهند گفت ایران چون تهدیدی برای منطقه است باید تسلیحات نظامی خودش را کاهش دهد تا تحریم ها را برداریم. و اگر این گام را هم برداریم آنها حمایت حکومت جمهوری اسلامی از حزب الله و فلسطین و انصار الله و ... را بهانه خواهند کرد تا تحریم ها را تشدید کنند و یا اینکه بر ندارند. و پس از آن به بهانه رعایت حقوق بشر می گویند زندانی های سیاسی را باید آزاد کنید و برای احترام به حقوق زن ها باید قانون حجاب را بردارید تا زن ها با هر پوشش برهنه ای که دوست داشتند در کوچه و بازار ظاهر شوند. و یقین این موارد خواسته پایانی آنها برای رفع تحریم ها نخواهد بود. آنها خواهند گفت که باید دولت مطبوع انها بر سر کار بیاید. تا اینکه تحریم ها رفع شود. و در این میان هر بار روزنامه های اصلاح طلب بسیار برای گام های برداشته شده و تحریم هایی که قرار است برداشته شود خوشحالی خواهند کرد. و هر بار تیتر خواهند زد: صف های طولانی سرمایه گذاران خارجی پشت مرزهای تحریم!

و قرآن تاکیدا می فرماید: و آنان پیوسته با شما مى‏جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند.

طبق بیان قرآن برگشت از دین خواسته پایانی آنهاست. بر همین اساس چه لزومی دارد بر سر تحریم هایی که برداشته نخواهد شد وقت خودمان را صرف کنیم؟

 و باز خداوند در قرآن کریم به مسلمان ها در مذاکرات با دشمنان هشدار می دهد:

« یا ایها الذین امنوا ان تطیعوا الذین کفروا یردّوکم علی اعقابکم فتنقلبوا خاسرین، بل الله مولاکم و هوخیر الناصرین» (آل عمران/۱۵۰-۱۴۹)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر از کسانی که کفر ورزیده اند اطاعت کنید شما رابه عقب باز می گردانند. پس زیانکار و بازنده بر می گردید بلکه خدا مولا ویاور شماست و او بهترین یاری دهندگان است.

این حرف خداوند است و با تبلیغات رسانه ای نمی شود نتایج مذاکرات [عقب نشینی و اطاعت از کفار] را یک پیروزی بزرگ نامید.

آیا بهتر نیست در مورد تحریم ها اندکی به قرآن رجوع کنیم و یا اینکه به سیره رسول الله عمل کنیم؟ مگر نه این بود که پیغمبر در شعب ابی طالب به مدت سه سال با سخت ترین تحریم های اقتصادی و حتی مواد غذایی زندگی کرد تا اینکه به لطف خدا پیروز شد.

آیه های قرآن در مورد تحریم مسلمان هاتوسط کفار و منافقان:

 « هم الذین یقولون لا تنفقوا علی من عند رسول الله حتی ینفضوا و لله خزائن السموات و الارض و لکن المنافقین لایفقهون» (منافقون /۷)
ترجمه: آن ها کسانی هستند که می گویند: به کسانی که نزد پیامبر خدا هستند کمک مالی نکنید تاپراکنده شوند، در حالی که گنجینه های آسمان ها و زمین از آن خداست ولی منافقین نمی فهمند»

 


پانوشت:

  1. مطلب مختصری که سابقا نوشته ام: سخن خدا در باره مذاکره با دشمنان.
  2. روابط اخلاقی و اجتماعی مسلمانان با غیرمسلمانان از دیدگاه قرآن
  3. منطق قرآن کریم درباره تحریم و مذاکره با دشمن
  4. موسسه علوم و امنیت بین‌الملل آمریکا: توافق نهایی باید شامل دسترسی به سایت‌های نظامی ایران باشد
  5. به نقل از واشنگتن پست: یک روزنامه آمریکایی در مقاله‌ای تحلیلی تاکید کرد که با توافق نمی‌توان ایران انقلابی را تغییر داد و اوباما در این خصوص دچار اشتباه شده است.
  6. بیانات مقام معظم رهبری در خصوص مسئله هسته ای و مذاکرات.: البتّه این را هم ما گفتیم که توافق نکردن بهتر از توافق بد است ــ که این حرف را آمریکایی‌ها هم میزنند ــ این فرمول، فرمول درستی است؛ توافق نکردن از توافق کردنی که در آن، منافع ملّت پامال بشود، عزّت ملّت از بین برود، ملّت ایران با این عظمت، تحقیر بشود [بهتر است]، توافق نکردن شرف دارد بر یک چنین توافق کردنی.
  7. بیانات مقام معظم رهبری در جمع کارکنان و فرماندهان نیروی هوایی.: دشمنیِ آمریکا با جمهوری اسلامی از روز اوّل شروع شد؛ این را جوانها بدانند. هرچه توانستند انجام دادند؛ یعنی واقعا هیچ کاری که یک دولتی مثل آمریکا بتواند با یک ملّتی، با یک کشوری بکند از لحاظ نظامی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ امنیتی، از لحاظ ارتباطات فرهنگی وجود ندارد که نکرده باشد؛ هر کاری توانسته‌اند تا امروز انجام داده‌اند. دشمنیِ آنها با «انقلاب» بود و هست؛ دشمنیِ آنها با مردمی است که این انقلاب را پذیرفته‌اند و قبول کرده‌اند. این غلط است که بعضی این‌جور وانمود کنند که دشمنیِ آمریکا و رژیم مستکبر با اشخاص است - با امام دشمن بودند یا امروز با علی خامنه‌ای دشمنند - این‌جور نیست؛ دشمنیِ آنها با اصل این مفهوم است، با اصل این حرکت است، با اصل این جهت‌گیریِ توأم با ایستادگی و استقلال‌طلبی و عزّت‌طلبی است و با ملّتی که اینها را پذیرفته است و دارد عمل میکند.
  • مm نصراصفهانی

در «فیتیله» چه آیتمی درباره آذری‌زبان‌ها پخش شد؟

مm نصراصفهانی | سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۴۰ ب.ظ

یکی از آیتم‌های آخرین برنامه «فیتیله» با تعابیری همراه بود که جنجال‌ساز گشت و علاوه بر موضع گیری نمایندگان مجلس، با واکنش مستقیم رسانه ملی همراه شد و علاوه بر توقف پخش این برنامه، منجر به تغییر یکی از مدیران سیما شد؛ اما این سطح حساسیت تا چه میزان با اصل واقعه در تناسب است؟

 برنامه‌های «فیتیله» که تاکنون در چندین فصل با عناوین مختلف برای گروه کودک تولید شده، طبیعتاً طیف مخاطب مشخصی دارد و سطح کیفی و نوع تعابیر به کار رفته در این برنامه نیز متناسب با گروه سنی هدف این برنامه قابل ارزیابی و تحلیل است؛ اما به تازگی وقوع یک اتفاق باعث شده تا تعابیری سنگین تر از آنچه برای چنین برنامه‌ای قابل تصور است، برای این برنامه به کار گرفته و این برنامه متهم به توهین قومیتی شود.

در آخرین برنامه «فیتیله‌» که روز جمعه 15 آبان ماه روی آنتن شبکه دوم سیما رفت، در یکی از آیتم‌ها به نام «هتل فیتیله‌ای» پدر و پسر آذری زبانی قصدترک زودهنگام هتل را دارند و علت آن را نیز دست و پا شکسته به زبان فارسی و ترکی، بوی بدی اتاق محل اقامت‌شان عنوان می‌کنند. مدیر پذیرش هتل هم بعد از بررسی متوجه می‌شود که فرزند این مسافر آذری‌زبان، به جای استفاده از مسواک از فرچه توالت برای شستن دهانش استفاده کرده و این بوی بد نیز از دهان این کودک متصاعد می‌شود.

در «فیتیلیه» چه توهینی به آذری‌زبان‌ها شد؟ + ویدیو


پس از پخش این برنامه، برخی گروه‌های پان‌ترک، اقدام به واکنش‌های تحریک آمیز با تکیه بر این آتین در فضای مجازی کردند که طبیعتاً حساسیت‌هایی را در پی داشت و در ادامه نیز شاهد واکنش دو نماینده آذری زبان بودیم که ابعاد ماجرا را وسعت بخشید.

کمال‌الدین پیرموذن نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی طی دو پست در صفحه شخصی اینستاگرامش به شدت به توهین صداوسیما به آذری زبان ها در یک برنامه تلویزیونی واکنش نشان داد و در توضیح یکی از پست ها وعده پیگیری موضوع را از طریق دستگاه قضا و نیز تحقیق و تفحص از صداوسیما را داد.

همچنین پزشکیان نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی با انتقاد از اقدام نادرست برنامه سازان برنامه تلوزیونی فیتیله گفت: با پیگیری نمایندگان مجلس این برنامه متوقف و فعالیت کارگردان آن نیز معلق شد. طبق تماس های تلفنی که با حجت الاسلام موسوی مقدم، معاون امور مجلس و استان های رسانه ملی داشتیم، در این خصوص به صورت مفصل صحبت کردیم و وی از اقدام فوری در خصوص متوقف کردن این برنامه خبر داد.

ادبیات عجیب پیرموذن در واکنش به برنامه فیتیله‌

وی با اشاره به ضرورت دقت بیش از پیش مسئولان نظارتی صدا وسیما بر محتوای برنامه ها گفت: در این گفت و گو مسئول مربوطه نیز این اقدام را نادرست دانست و قول پیگیری جدی و برخورد شدید را داد. در جامعه ایرانی که از فرهنگ ها و اقوام مختلف تشکیل شده است، اقدام نادرست یک برنامه ساز در توهین آشکار به قومیت ها غیر از ایجاد تفرقه، نمی تواند مفهوم دیگری داشته باشد.

پس از این واکنش ها، روابط عمومی سازمان صداوسیما با انتشار اطلاعیه ضمن پوزش بابت این اتفاق، تأکید کرد: «اشتباه، بی‌دقتی و نظارت نادرست عوامل برنامه ساز و ناظر مربوطه، دیالوگ‌هایی به زبان آذری بیان می شود که باعث تمسخر و در نتیجه رنجش خاطر و ناراحتی هموطنان غیور و عزیز آذری زبان شده و شکایاتی را موجب می گردد».

در بخشی دیگری از این اطلاعیه نیز نسبت به اتفاق رخ داده در برنامه «فیتیله» بدین شکل موضع گیری شده است:

«1- علیرغم سهوی بودن این اتفاق، مسئولان و عوامل دخیل  در تولید و پخش این برنامه، متخلف محسوب می شوند و این مساله تا آشکار شدن موضوع و ریشه های آن به طور جدی پیگیری خواهد شد.

2- با وجود جایگاه مردمی این برنامه مطابق با نظرسنجی های مختلف سال های گذشته که از آن به عنوان برنامه ای باسابقه و پربیننده یاد شده است، لیکن به خاطر این بی دقتی صورت گرفته، تا انجام بررسی های لازم  و رسیدن به نتیجه نهایی، پخش برنامه "فیتیله" فعلا متوقف می شود.

3- مدیر پخش و مدیر گروه کودک شبکه دو به دلیل سهل انگاری توبیخ کتبی خواهند شد و جانشین مدیر پخش که مسئول نهایی نظارت برنامه هاست نیز توبیخ و از مسئولیت برکنار می شود... .»

بی‌تردید بدون توجه به اینکه برنامه مذکور با چه رویکردی و برای چه گروهی سنی بوده و چه پیامی در آیتم مذکور بوده -ترویج فرهنگ مسواک زدن با کمدی- و چه تعابیری به واسطه استفاده از لهجه و سناریوی آن بخش برداشت شده، نمی‌توان برداشتی منطقی درباره تناسب اصل واقعه با واکنش‌ها داشت؛ اما می‌توان کوشید تا از حساسیت زایی پرهیز کرد.

  • مm نصراصفهانی

چرا نوری‌زاد دستگیر نمی‌شود؟

مm نصراصفهانی | سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۳۷ ب.ظ

 


«محمد نوری‌زاد» از جملهعناصر اپوزیسیون است که هیچ‌گاه نتوانست جای خود را در دل دیگر گروه‌های اپوزیسیون بخصوصخارج‌نشین باز کند.

نوری‌زاده که تا چند سال پیش خود را فردی انقلابی نشان می‌داد، پس از انتخابات سال ۸۸ و در جریان فتنه، به یک‌باره تغییر موضع داد و به جمع مخالفان جمهوری‌اسلامی پیوست. او که تا ده سال پیش در روزنامه کیهان مقالاتی با عنوان “جهان پس از آمریکا” می‌نوشت، اکنون هر کاری از جمله تجمع، تحصن انجام می‌دهد و حتی کفن‌پوش می‌شود تا خود را اپوزیسیون واقعی نظام اسلامی نشان دهد، اما هنوز کسی او را جدی نمی‌گیرد.

حتی سال گذشته، نوری‌زاد در نمایشی مضحک صورت خود را زخمی کرد و مدعی شد که مأموران امنیتی او را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند. در مجموع او هر کاری کرده تا از سوی مأموران انتظامی و امنیتی دستگیر شود تا بتواند به اپوزیسیون خارج‌نشین ثابت کند که مخالف واقعی جمهوری‌اسلامی است، اما هنوز در حسرت بازداشت و زندانی‌شدن باقی مانده است.

هنوز بسیاری از گروه‌های و عناصر اپوزیسیون داخل و خارج کشور به «محمد نوری‌زاد» اعتماد ندارند و معتقدند او عامل جمهوری‌اسلامی است.

در یکی از جدیدترین موارد، وب‌سایت ضدانقلاب «سپیده‌دم» با حمله به نوری‌زاد، مدعی شد که بسیاری از اطرافیان نوری‌زاد در ماه‌های اخیر بازداشت شده‌اند، اما او هنوز بازداشت نشده است. «سپیده‌دم» نوشت: “پرسش اینکه «چرا آقای نوری زاد دستگیر نمی‌شود» را بارها شنیده‌ایم! همان پلاکاردی که ایشان به دستمی‌گیرد و سخنانی که می‌گوید را دیگران می‌زنند و بهانه دستگیری‌شان پدیدار می‌گردد!”

این وب‌سایت ضدانقلاب، نوری‌زاد را طعمه‌ای از سوی جمهوری‌اسلامی دانست که دیگر مخالفان و اپوزیسیونی را به‌طرف خود کشیده و جمع می‌کند تا راحت‌تر توسط دستگاه‌های انتظامی و امنیتی کنترلشده و جلوی فعالیت‌های آنها گرفته شود.

در سال‌های اخیر «محمد نوری‌زاد» به چوب دو سر نجس تبدیل شده؛ از سویی خود را از نیروهای انقلابی و حامی جمهوری‌اسلامی جدا کرده و از سوی دیگر نتوانسته به‌طور کامل دل بسیاری از گروه‌های اپوزیسیونخارج‌نشین را جلب کند و حتی بوسیدن پای کودکان بهائی و توهین به مقدسات نیز نتوانسته به او کمکی کند

  • مm نصراصفهانی

افسانه گنج میلیاردی بابک زنجانی وداستان علی بابا وچهل دزدبغداد؟!

مm نصراصفهانی | يكشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۵۱ ق.ظ

افسانه گنج میلیاردی بابک زنجانی وداستان علی بابا وچهل دزدبغداد؟!


بی شک داستان "علی بابا و چهل دزد بغداد" از سری داستانهای هزار و یک شب را شنیده  یا خوانده اید، همان چهل دزدی که مال واموال مردم بغداد  را به غارت می بردند و...

قصه ازانجا شروع می شود یک روز که علی بابا برای چیدن هیزم به جنگل رفته بود، ۴۰ دزد را دید که به سراغ گنجینه خود رفته بودند.گنج در دل غاری قرار داشت که با یک رمز در غار باز می‌شد. ‘افتاح یا سیم سیم’ . علی بابا بعد از اینکه دزدان وارد و خارج شدن و رمز ورود و خروج را متوجه شد وارد غار شد و مقداری از طلاها را برداشت و از غار بیرون آمد به گونه‌ای که دزدان متوجه نشوند.بعدآ علی‌بابا از همسر بردار خود ترازوی طلب کرد تا بتواند میزان طلاهای خود را اندازه‌گیری کند.همسر قاسم از روی کنجکاوی  روی کف‌های ترازو را چرب کرد تا ببیند علی‌بابا برای چه به ترازو نیاز پیدا کرده و بعدآ دید که کف ترازو یک سکه چسبیده است و موضوع را به قاسم گفت و قاسم علی‌بابا را مجبور کرد که پرده از راز خود بردارد. علی بابا رمز ورود و خروج به غار را به قاسم گفت.


وروایت بابک زنجانی  علی بابا امروزی ودور زدن چهل دزدایران

بابک زنجانی چگونه میلیاردرشد ؟

بگفته خودش داستانی شبیه علی بابا برای شما روایت می کند که پیش اساتید رمز رموز برداشت پول ازگنج خزانه بانک مرکزی رایک شبه یادگرفته ودرنیمه شبی وارد خزانه گشته با وباگفتن رمز جادیی خزانه بازشدی وهمه پول ها به حساب مبارک بابک زنجانی رفتنی ومردم ایران ازشنیدن این داستان فغان وزاری بسیارکردندتا اینکه بابک زنجانی باروزنامه ها وهفته نامه های پرتیراژراز دزدی ها خودرابرملاکردی...


بابک زنجانی یک متخلف اقتصادی است که توانسته با استفاده از رانت های دولتی 13 هزار میلیارد تومان از درآمدهای حاصله از فروش نفت را به غارت برده و از این مبلغ کلان در کشورهای خارجی و خاور میانه سرمایه گذاری نماید که این واقعا جای بسی تاسف دارد.

این رقم دزدی از بیت المال و سرمایه مردم 4 برابر بیشتر از اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی است ولی در رابطه با اختلاس 3 هزار میلیار د تومانی همه حساس بوده ودر مطبوعات و رسانه ها سر و صدای زیادی به پا کرد ولی در رابطه با پرونده بابک زنجانی آن حساسیت لازم و برخورد مناسب صورت نپذیرفت.

بابک زنجانی  در گفت وگو با هفته نامه «آسمان» روایت جالبی از روزهای سربازی و کار برای رئیس کل بانک مرکزی بازگو کرده است. روزهایی که مقدمه میلیاردر شدن او بود. این بخش از گفت وگوی […]


این بخش از گفت وگوی زنجانی را بخوانید: شما در جایی گفته بودید که در بانک مرکزی سربازی کرده اید و راننده رئیس کل بانک مرکزی بودید. سرباز رئیس کل بانک مرکزی شدن کار ساده ای نیست. قبول دارید؟ لطفا صادقانه بگویید.

صادقانه می گویم زمانی که به سربازی رفتم در سپاه تقسیم شدم. من را به اردکان یزد فرستادند. سه ماه اول آموزشی ام آنجا بود. از آنجا به پادگان ولیعصر تهران منتقل شدم. در بین سربازها، مرتب تر بودم و تمیزتر می نوشتم. بنابراین من را به قرارگاه فرماندهی سپاه فرستادند. حدود ۱۴-۱۳ ماه آنجا بودم. زمانی که در آن مجموعه بودم یادم هست آقای هاشمی رفسنجانی برای بازدید به آنجا آمدند، گفتند تعدادی سرباز برای ریاست جمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنید. چون تک پسر بودم مرا به تهران منتقل کردند. وقتی به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم، گفتند شما باید به عنوان راننده، آقای نوربخش را جابه جا کنید. ابتدا سرباز بانک مرکزی بودم و آقای دکتر نوربخش راننده دیگری داشتند. بعد از او من راننده آقای نوربخش شدم. آخر خدمت سربازی ام بود و حدود ۵ ماه مانده بود. وقتی مرا به دفتر آقای دکتر نوربخش فرستادند من در آنجا کار ثبت نامه ها را انجام می دادم. نامه ای می آمد ثبت می کردم و در کارتابل می گذاشتم و مرتب می کردم، بعد رانندگی هم می کردم، جایی اگر می رفتند می بردمشان تا اینکه خدمت سربازی ام تمام شد.


زمانی که خدمت سربازی ام تمام شد آقای نوربخش گفتند می خواهی چکارکنی؟ اگر بخواهی می توانی این جا بمانی. من گفتم نمی مانم. کارت هایشان را دارم. آن موقع هر کسی را نمی گذاشتند به آن زیرزمین برود چون آنجا بورس شده بود و نمی گذاشتند دلال ها آنجا بروند. باید مغازه دار بودی یا کارت داشتی. من هنوز کارت آن موقع را دارم. وقتی خدمت سربازی ام تمام شد، آقای نوربخش ۵-۴ جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار می داد تا در بازار پخش کنند. آن وقت ها دلار رسمی ۳۰۰ تومان بود و بیرون قیمت دلار در حال رشد بود و همه می گفتند ارزش یک دلار می خواهد معادل یک هزار تومانی شود. خاطرم هست مردم می رفتند شب تا صبح در صف بانک ها می خوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار آزاد بفروشند. به خاطر اینکه قیمت دلار بالا نرود، آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعه هایی که دارند کار می کنند (دلار تزریق می کنند) و ۴ یا ۵ نفر بودند، کار کن. به من اعتماد پیدا کرده بود. اولین ارزی که از بانک مرکزی برای توزیع در بازار گرفتید تا قیمت دلار کنترل شود چقدر بود؟ ۱۷ میلیون دلار. اولین کارمزدی هم که گرفتم ۱۷ میلیون تومان بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد خریدم.


وما بقی ماجرا ؟

حال خوانندگان قدیمی شاید اگر 20یا 100سال پیش ازمردم ایران می پرسیدند علی بابا وچهل دزدبغداد چگونه داستانی است ؟

همگان می خندیدند ومی گفتند داستان خیالی که مادران برای کودکان خودمی گفتند وشب هنگام با خیال راحت بخوابد.

ولی بعدازاین داستان بابک زنجانی را باید درصفحه اول کتاب های درسی کودکان چاپ کرد تا ازقهرمان دزدی ایران عبرتهاگرفته شود وهیچگاه ازخاطره فراموش نشود .

بگذریم که الان داستان فداکاری دهقان فداکار ازکتب درسی حذف شده است امیداست حداقل مسئولان بابک زنجانی رابعنوان یک اسطوره مورد لطف خود قراردهند !

امیداست داستا ن بابک زنجانی درزمره داستان علاء الدین وغول چراغ جادو وعلی بابا وچهل دزد بغدادگوش فلک راکر خواهد

  • مm نصراصفهانی