آدم خاکی ز حق آموخت علم ** تا به هفتم آسمان افروخت علم.
مm نصراصفهانی | چهارشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۶:۰۷ ب.ظ
- آدم خاکی ز حق آموخت علم ** تا به هفتم آسمان افروخت علم
- نام و ناموس ملک را در شکست ** کوری آن کس که در حق درشک است
- زاهد چندین هزاران ساله را ** پوز بندی ساخت آن گوساله را
- تا نتاند شیر علم دین کشید ** تا نگردد گرد آن قصر مشید
- علمهای اهل حس شد پوز بند ** تا نگیرد شیر ز آن علم بلند
- قطرهی دل را یکی گوهر فتاد ** کان به دریاها و گردونها نداد
- چند صورت آخر ای صورت پرست ** جان بیمعنیت از صورت نرست
- گر به صورت آدمی انسان بدی ** احمد و بو جهل خود یکسان بدی
- نقش بر دیوار مثل آدم است ** بنگر از صورت چه چیز او کم است
- جان کم است آن صورت با تاب را ** رو بجو آن گوهر کمیاب را
- ۹۵/۱۱/۱۳